شیر و رز (سریال): تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۳: خط ۱۳:
[[رمسی اسنو]] (Ramsay Snow) با کمک خدمتکارش [[تیان گریجوی|ریک]] (Reek) ( [[تیان گریجوی]] (Theon Greyjoy) سابق ) و میراندا (Myranda)، دختری را به طرزی سادیستی در جنگل شکار می کند. وقتی پدر رمسی ، [[روس بولتون]] به [[دردفورت]] می رسد ، در خواست دیدن ریک را می کند و رمسی را به خاطر شکنجه ی او توبیخ می کند. روس قصد داشت ریک را در اعزای [[موت کیلین]] (Moat Cailin) ، سنگری در مقابل بازگشت ارتش بوتون به شمال ، با [[آهن زاده]] (Ironborn) مبادله کند. رمسی در تلاش برای اینکه ثابت کند ریک را رام کرده از او می خواهد صورتش را اصلاح کند. در این حین رمسی به ریک می گوید که [[راب استارک]] مرده است و ریک را وادار می کند به روس بگوید که [[برن استارک|برن]] (Bran Stark) و [[ریکان استارک]] (Rickon Stark) زنده اند، و زمانی که [[وینترفل]] (Winterfell) را در دست داشته ، چون نتوانسته آن ها را پیدا کند ، دو پسر روستایی را به جای آن ها آتش زده. روس ، لوک (Locke) را برای پیدا کردن و کشتن برن و ریکان اعزام می کند زیرا تا زمانی که زنده اند تهدیدی برای جایگاه جدیدش به عنوان نگهبان شمال هستند. روس همچنین رمسی را به همراه ریک به [[موت کیلین]] می فرستد تا با دستورالعمل آن را بگیرند. برای پاداش  ، روس مشروعیت رمسی را در نظر می گیرد تا او را یک بولتون حقیقی کند.
[[رمسی اسنو]] (Ramsay Snow) با کمک خدمتکارش [[تیان گریجوی|ریک]] (Reek) ( [[تیان گریجوی]] (Theon Greyjoy) سابق ) و میراندا (Myranda)، دختری را به طرزی سادیستی در جنگل شکار می کند. وقتی پدر رمسی ، [[روس بولتون]] به [[دردفورت]] می رسد ، در خواست دیدن ریک را می کند و رمسی را به خاطر شکنجه ی او توبیخ می کند. روس قصد داشت ریک را در اعزای [[موت کیلین]] (Moat Cailin) ، سنگری در مقابل بازگشت ارتش بوتون به شمال ، با [[آهن زاده]] (Ironborn) مبادله کند. رمسی در تلاش برای اینکه ثابت کند ریک را رام کرده از او می خواهد صورتش را اصلاح کند. در این حین رمسی به ریک می گوید که [[راب استارک]] مرده است و ریک را وادار می کند به روس بگوید که [[برن استارک|برن]] (Bran Stark) و [[ریکان استارک]] (Rickon Stark) زنده اند، و زمانی که [[وینترفل]] (Winterfell) را در دست داشته ، چون نتوانسته آن ها را پیدا کند ، دو پسر روستایی را به جای آن ها آتش زده. روس ، لوک (Locke) را برای پیدا کردن و کشتن برن و ریکان اعزام می کند زیرا تا زمانی که زنده اند تهدیدی برای جایگاه جدیدش به عنوان نگهبان شمال هستند. روس همچنین رمسی را به همراه ریک به [[موت کیلین]] می فرستد تا با دستورالعمل آن را بگیرند. برای پاداش  ، روس مشروعیت رمسی را در نظر می گیرد تا او را یک بولتون حقیقی کند.
{{سخ}}=== آن سوی دیوار ===
{{سخ}}=== آن سوی دیوار ===
شمال دیوار ، [[برن استارک|برن]] از قابلیت هایش به عنوان [[وارگ]] (Warg) استفاده می کند ، در چشمان گرگش می بیند و گوزنی را شکار می کند. توسط [[هودور]] (Hodor) بیدار می شود و [[جوجن رید|جوجن]] (Jojen) و [[میرا رید|میرا]] (Meera) به او یادآوری می کنند که در استفاده از قابلیت هایش زیاده روی نکند، زیرا که گذراندن زمان زیادی در گرگش ، او را از بدن انسانی اش جدا می کند. بعد از توقف در کنار یک درخت نیایش ، برن تصویری از کلاغ سه چشم دارد که به او اصرار می کند سفرش به شمال را ادامه دهد. برن به همراهانش می گوید که می داند کجا باید بروند.
شمال دیوار ، [[برن استارک|برن]] از قابلیت هایش به عنوان [[وارگ]] (Warg) استفاده می کند ، در چشمان گرگش می بیند و گوزنی را شکار می کند. توسط [[هودور]] (Hodor) بیدار می شود و [[جوجن رید|جوجن]] (Jojen) و [[میرا رید|میرا]] (Meera) به او یادآوری می کنند که در استفاده از قابلیت هایش زیاده روی نکند، زیرا که گذراندن زمان زیادی در گرگش ، او را از بدن انسانی اش جدا می کند. بعد از توقف در کنار یک [[درخت نیایش]] ، برن تصویری از کلاغ سه چشم دارد که به او اصرار می کند سفرش به شمال را ادامه دهد. برن به همراهانش می گوید که می داند کجا باید بروند.
{{سخ}}=== در دراگون استون ===
{{سخ}}=== در دراگون استون ===
هنگام شب ، [[ملیساندر]] (Melisandre) دستور می دهد چندین نفر از افراد [[استنیس براتیون]] (Stannis Bratheon) شامل برادر بانو [[سلیس فلورنت|سلیس]] (Selyse) برای احترام به خدای نور ،  میخ شده به چوب سوزانده شوند. بعد از شام ، ملیساندر با [[شیرین براتیون]] (Shireen Bratheon) ، دختر استنیش و سلیس ،  درباره ی [[رلور|پروردگار روشنایی]] (Lord of Light) و اینکه خدایان قدیم دروغ اند ، صحبت می کند.
هنگام شب ، [[ملیساندر]] (Melisandre) دستور می دهد چندین نفر از افراد [[استنیس براتیون]] (Stannis Bratheon) شامل برادر بانو [[سلیس فلورنت|سلیس]] (Selyse) برای احترام به خدای نور ،  میخ شده به چوب سوزانده شوند. بعد از شام ، ملیساندر با [[شیرین براتیون]] (Shireen Bratheon) ، دختر استنیش و سلیس ،  درباره ی [[رلور|پروردگار روشنایی]] (Lord of Light) و اینکه خدایان قدیم دروغ اند ، صحبت می کند.
۹۸

ویرایش