لرد اسنو (سریال): تفاوت میان نسخه‌ها

۱٬۹۷۹ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۴ سپتامبر ۲۰۱۳
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۶: خط ۱۶:
=== در شمال ===
=== در شمال ===
با بیدار شدن [[برن]] (Bran)، [[ننه ی پیر]] (Old Nan) برای او داستانی از اولین پدیدار شدن وایت واکر های سوار بر اسب که آن هایی را که کشته بودند، زنده می کردند و از زمستان های بی پایان گذشته تعریف می کرد. اما با آمدن [[راب استارک]] (Robb Stark) قطع شد و او غمگینانه به برن می گوید که مصدومیت او دائمی است و دیگر نمی تواند راه برود. [[برن]] آرزو می کند که درباره ی سقوطش یادش بیاید و این که ای کاش او مُرده بود.
با بیدار شدن [[برن]] (Bran)، [[ننه ی پیر]] (Old Nan) برای او داستانی از اولین پدیدار شدن وایت واکر های سوار بر اسب که آن هایی را که کشته بودند، زنده می کردند و از زمستان های بی پایان گذشته تعریف می کرد. اما با آمدن [[راب استارک]] (Robb Stark) قطع شد و او غمگینانه به برن می گوید که مصدومیت او دائمی است و دیگر نمی تواند راه برود. [[برن]] آرزو می کند که درباره ی سقوطش یادش بیاید و این که ای کاش او مُرده بود.
=== در دیوار ===
[[جان]] (Jon) به دیگر نیرو ها اضافه میشود و زیر دست سر [[آلیسر تورن]] (Alliser Thorne)  آموزش میبیند. او به سادگی حریف های مبارزه خود را شکست میدهد و سر آلیسر به افراد به دلیل شکست خوردنشان توهین میکند. با این وجود به جان تبریک نمی گوید و او را لرد اسنو (Lord Snow) صدا میکند تا به حرامزاده بودنش اهانت کند و او را بی مصرف ترین می نامد. جان که ناراحت شده از عموی خود بنجن استارک (Benjen Stark) میخواهد  تا او را با خود به شمال [[دیوار]] ببرد. ولی در جواب میشنود که در دیوار، چیزی فقط وقتی به دست می آید که برای آن تلاش شود. [[تیریون]] (Tyrion) به یاد جان می آورد که او از برادر های جدیدش بهتر نیست و فقط خوشبخت تر بوده و استاد مبارزه اش یک حرفه ای بوده، ولی بقیه یا بی خانمان و یتیم و یا خلافکار بوده اند و هرگز قبل از این شمشیر به دست نگرفته بوده اند. برای جبران کردن، [[جان]] اصول شمشیرزنی را به دیگران یاد میدهد. بعدا تیریون با فرمانده [[جور مرمونت]] (Jeor Mormont)  و ارباب [[ایمون]] (Maester Aemon) ملاقات میکند. آنها از تیریون میخواهند که به خواهرش ملکه گوشزد کند که [[نگهبان شب]] (Night’s Watch) به افراد بیشتری نیاز دارد .قبل از برگشتن تیریون به هدفش که ادرار کردن از بالای دیوار بزرگ بود میرسد و بعدا از جان که حالا او را یک دوست میدید، خداحافظی میکند.
۲۲۶

ویرایش