ویسریس تارگرین: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۷۸: خط ۷۸:
=== رقصی با اژدهایان ===
=== رقصی با اژدهایان ===


{{اسپویلر|هنگام سفر در کجاوه ایلیریو مپاتیس، ایلیریو به [[تیریون لنیستر]] (Tyrion Lannister) درباره دنریس و ویسریس تارگرین می گوید. او به تیریون می گوید که ویسریس خواهرش را به دروگو داد تا دوستی او را به دست آورد، او همچنین می گوید که ویسریس یک مرد جوان تهی مغز و حریص بود. او اضافه می کند که ویسریس نتنها به تخت پدرش شهوت داشت بلکه به خواهرش دنریس نیز میل داشت و از دادن او به کال دروگو بیزار بود.
{{اسپویلر|هنگام سفر در کجاوه ایلیریو موپتیس، ایلیریو به [[تیریون لنیستر]] (Tyrion Lannister) درباره دنریس و ویسریس تارگرین می گوید. او به تیریون می گوید که ویسریس خواهرش را به دروگو داد تا دوستی او را به دست آورد، او همچنین می گوید که ویسریس یک مرد جوان تهی مغز و حریص بود. او اضافه می کند که ویسریس نه تنها به تخت پدرش شهوت داشت بلکه به خواهرش دنریس نیز میل داشت و از دادن او به کال دروگو بیزار بود.


او به تیریون میگوید که شب قبل از ازدواج دنریس ویسریس سعی کرده بود که با دنریس همبستر شود و مدعی دوشیزگی او شده بود. ایلیریو میگوید که اگر او برای احتیاط گاردی را برای محافظت از دنریس پشت در اتاق او نگذاشته بود، ویسریس تمام نقشه های چند ساله او را از بین می برد. سپس تیریون توضیح میدهد:
او به تیریون میگوید که شب قبل از ازدواج دنریس ؛ ویسریس سعی کرده بود که با دنریس همبستر شود و مدعی دوشیزگی او شده بود. ایلیریو میگوید که اگر او برای احتیاط گاردی را برای محافظت از دنریس پشت در اتاق او نگذاشته بود، ویسریس تمام نقشه های چند ساله او را از بین می برد. سپس تیریون توضیح میدهد:


{{نقل قول|درست یک احمق مطلق}}  
{{نقل قول|درست یک احمق مطلق}}  
خط ۸۸: خط ۸۸:
{{نقل قول|ویسریس پسر دیوانه ی [[ایریس تارگرین دوم|ایریس]] بود.{{رف|ربا|5}}}}
{{نقل قول|ویسریس پسر دیوانه ی [[ایریس تارگرین دوم|ایریس]] بود.{{رف|ربا|5}}}}


سر باریستان سلمی به دنریس می گوید که پس از این که او از [[گارد پادشاه]] اخراج شد، فهمید که باید به دنبال پادشاه حقیقیش بگردد و با تمام توانایی ای که در خودش باقی مانده است به او خدمت کند. دنریس به او جواب می دهد که ویسریس همان پادشاه بوده است و باریستان نیز جواب میدهد که قصدش ویسریس بوده است.
سر باریستان سلمی به دنریس می گوید که پس از این که او از [[گارد پادشاه]] اخراج شد، فهمید که باید به دنبال پادشاه حقیقیش بگردد و با تمام توانایی ای که در خودش باقی مانده‌است به او خدمت کند. دنریس به او جواب می دهد که ویسریس همان پادشاه بوده است و باریستان نیز جواب میدهد که قصدش ویسریس بوده است.


در طی مدتی که تیریو ن با [[هالدان]] (Haldon) [[سیویس]] (Cyvasse) بازی می کرد، با خودش فکر کرد که ایلیریو مپاتیس با هالدان، [[جان کانینگتون|گریف]] (Griff) و [[رالی داکفیلد|داک]] (Duck) در حال بازی است و آن ها همه مهره های او هستند و ایلیریو به هر کجا که بخواهد آن ها را می برد و هرجا که نیاز داشته باشد آن ها را قربانی می کند، درست مثل ویسریس.{{رف|ربا|14}}
در طی مدتی که تیریو ن با [[هالدان]] (Haldon) [[سیویس]] (Cyvasse) بازی می کرد، با خودش فکر کرد که ایلیریو مپاتیس با هالدان، [[جان کانینگتون|گریف]] (Griff) و [[رالی داکفیلد|داک]] (Duck) در حال بازی است و آن ها همه مهره های او هستند و ایلیریو به هر کجا که بخواهد آن ها را می برد و هرجا که نیاز داشته باشد آن ها را قربانی می کند، درست مثل ویسریس.{{رف|ربا|14}}
۵۳۷

ویرایش