- گیل رنکین بازیگر ۳۳ سالهی اسکاتلندی در نقش آلیس ریورز
- ابوبکر سلیم بازیگر ۳۰ سالهی بریتانیایی در نقش آلین از هال
- فردی فاکس بازیگر ۳۴ سالهی بریتانیایی در نقش سر گواین هایتاور
- سیمون راسل بیلی بازیگر ۶۲ سالهی بریتانیایی در نقش سر سیمون استرانگ
آشنایی کوتاه با چهار نقش جدیدی که در فصل دوم سریال خاندان اژدها حضور دارند:
❌ «مطلب زیر حاوی اسپویل کتاب و سریال میباشد.» ❌️
آلیس ریورز:
از او در منابع تاریخی با عنوان «ملکهی جادوگر» یاد میشود و ظاهراً او مانند بانو ملیساندر میتوانست بینشهایی از آینده داشته باشد. گفته میشود او در زمان رقص چهل ساله بود اما جوانتر از سن واقعی خود بهنظر میرسید.
در مورد تبار او نظریههای مختلفی وجود دارد: به گفتهی ماشروم او افسونگری بود که با خون دختران باکرهی نوجوان حمام میکرد تا جوانیاش را حفظ کند. نامش نشان میدهد که احتمالاً یک حرامزاده باشد… ولی چیزهای اندکی از پدرش میدانیم و کمتر از آن از مادرش. مونکان و یوستاس میگویند او فرزند لیونل استرانگ در ایام جوانیاش بوده و او خواهر ناتنی لرد لیونل یعنی هاروین «استخوان شکن» و لاریس «کلاب فوت» بوده است؛ ولی ماشروم اصرار دارد که او بسیار پیرتر بوده و دایهی هر دوی این پسران و شاید حتی یک نسل قبل، دایهی پدرشان بوده. با آنکه فرزندان این زن همگی مرده بهدنیا آمده بودند، شیری بیوقفه از سینههای آلیس ریورز جاری بود، نوزادان بیشماری از زنان دیگر هرنهال را تغذیه کرده بود. او واقعاً ساحرهای بود که با شیاطین همبستر میشد و در ازای دانشی که به او میدادند، فرزندان مرده بهدنیا میآورد؟ یا فقط جادوگری سادهلوح بود، همانطور که یوستاس عقیده داشت؟ یا هرزهای که با معجونها و اورادش جسم و روح مردان را نصیب خود میکرد…
آلین از هال:
آلین و برادرش آدام، دو نفر از بذرهای اژدها بودند. آنها خصوصیات والریایی از جمله موهای نقرهای و چشمان بنفش داشتند. مادر آنها ماریلدا از هال بود که دختر زیبای یک کارگر کشتی بود. آنها در کارگاه کشتیسازی پدربزرگشان «پدر ماریلدا» بزرگ شدند. این دو برادر قبل از هشت سالگی به دریا رفتند. وقتی آدام ده ساله و آلین نه ساله شد، مادرشان کارگاه را پس از مرگ پدرش به ارث برد، آن را فروخت و با پولش کشتی تجاری به نام موش خرید و خودش را به دریا زد.
ماریلدا که در سال ۱۳۰ ب.ف تاجری ماهر و ناخدایی شجاع شده بود، هفت کشتی داشت و پسران حرامزادهاش همواره در یکی از آنها خدمت میکردند. در مورد پدر آنها روایتهای متناقضی موجود است: در اینکه آدام و آلین از خون اژدها بودند شکی وجود نداشت، هر چند مادرشان با لجاجت از بیان نام پدرشان سر باز میزد اما بعدها سکوتش را شکست و ادعا کرد هر دو پسر فرزندان نامشروع سر لینور ولاریون مرحوم هستند. آنها چهرهی او را داشتند و سر لینور هم گاهوبیگاه به شهر هال سر میزد.
در دراگون استون و دریفت مارک به ادعای ماریلدا مشکوک بودند، چون بیعلاقگی لینور ولاریون به زنان در یاد همه بود، اما هیچکس جرئت نکرد او را دروغگو بداند. به این ترتیب نباید غافلگیر شویم که استاد اعظم مونکان و سپتون یوستاس هر دو به حکم وظیفه، پدر بودن لینور را تصدیق کنند… ولی ماشروم مثل همیشه مخالفت کرد. این دلقک در وصیت این نکته را ارائه کرد که ماریلدا نه توسط پسر مار دریا، بلکه توسط خود مار دریا باردار شده است. ماشروم اشاره میکند که لرد کورلیس انحرافات جنسی سر لینور را نداشت و کارگاههای شهر هال همچون موطن دوم او بودند، در حالی که پسرش بهندرت از آنجا بازدید میکرد. ماشروم میگوید که لرد کورلیس بهخاطر تندخویی و آتشین مزاج بودن همسرش پرنسس رینیس و اینکه او نمیتوانست بهراحتی تاب بیاورد که شوهرش از دختری نصف سن او پدر حرامزادگانی شود، این مسئله را موقتاً مخفی کرده بود.
سر گواین هایتاور:
او کوچکترین پسر سر اوتو هایتاور و یکی از برادران ملکه آلیسنت است، همچنین او یکی از افسران رداطلایی نگهبانان شهر است.
در سال ۱۰۱ ب.ف. زمانی که پدرش سر اوتو هایتاور توسط پادشاه جیهیریس اول بهعنوان دست پادشاه انتخاب شد، او به همراه خواهر و برادران و مادرش به دربار در ردکیپ آمد.
در سال ۱۱۱ ب.ف. گواین در یک تورنومنت در کینگزلندینگ که بهمناسبت پنجمین سالگرد ازدواج پادشاه ویسریس تارگرین اول و ملکه آلیسنت برگزار شد بهعنوان یکی از قهرمانان ملکه شرکت کرد ولی سر کریستون کول که نشان پرنسس رینیرا را پوشیده بود او را از روی اسب سرنگون کرد.
در هنگام آغاز رقص اژدهایان در سال ۱۲۹ ب.ف. در حالی که شوالیههای گارد شاهی در پی پسران ملکه آلیسنت بودند، پیامرسانان دیگری هم فرماندهان نگهبانان شهر و افسرانش را (که هفت افسر بودند و هر کدام مسئول یکی از دروازههای شهر) به ردکیپ احضار کردند. پنج نفرشان را طی بازجویی هواداران شاهزاده اگان تشخیص دادند، دو نفر دیگر به همراه فرماندهشان، قابل اعتماد شناخته نشدند و به زنجیر کشیده شدند. سر لوتار لارجنت، ترسناکترین این پنج افسر، فرمانده جدید رداطلاییها شد. شایعه بود که لارجنت با هیکلی همچون گاو و قریب به هفت فوت بلندی، یک بار با یک ضربهی مشت، اسبی جنگی را کشته است. اما سر اوتو که مردی محتاط بود، عقلانیت به خرج داد و پسر خودش گواین هایتاور را جانشین لارجنت کرد و به او گفت برای هر نوعی از عهدشکنی مراقب سر لوتور باشد.
همچنین گواین و سر اَریک کارگیل در جمع هیئتی بودند که به همراه استاد اعظم اوروایل و گروهی از کاتبان و سپتونها از جمله سپتون یوستاس از خیلج بلکواتر به دراگوناستون برای مذاکرهی صلح اعزام شدند.
در فصل اول سریال خاندان اژدها دقایقی او را در تورنومنت تولد پرنس بیلون تارگرین دیدیم که البته شاهزادهی شریر، دیمون تارگرین، او را (هر چند با ناجوانمردی) شکست داد.
سر سیمون استرانگ:
او یک شوالیه از خاندان استرانگ و همچنین عموی لرد لاریس استرانگ بود. در زمان رقص اژدهایان او قلعهبان هرنهال بود.
کتاب آتش و خون
مت اسمیت بدون شک بهترین بازیگر فصل اول بود ببینیم اینا چجوری ان
خیلی خوب بود. ممنونم.
فقط یک ایراد در ترجمهی متن هست در جایی که نوشته شده:
این دلقک در “وصیت” این نکته را ارائه کرد که ماریلدا نه توسط پسر مار دریا، بلکه توسط خود مار دریا باردار شده است.
اینجا testimony به معنای “وصیت” نیست. به معنای گواهی و شهادتنامه و تصدیق هست. یعنی ماشروم در کتابش بر اساس دانستههای خودش درباره حوادث جنگ داخلی (یا همون رقص اژدهایان) گواهی میده
مت اسمیت رو باید حفظ کنید