«خاندان اژدها» به جای اینکه با نبردی ویرانگر به پایان برسد، با یکدعوای کلامی بین رینریا و آلیسنت به پایان میرسد، که برای بسیاری از طرفداران عجیب بود.
فینال فصل دوم به جای وستروس، در قارهی شنی و پر از دزد دریایی شرقی، یعنی اسوس آغاز میشود. تایلند لنیستر برای مذاکره با تریآرکی به آنجا رفته تا حمایتشان از سبزها را در ازای جزایر استپاستونز تضمین کند. شاراکو لوهار پس از شکست تایلند در مبارزهای در گلآلود، با رهبری ناوگان دریایی به منظور شکستن محاصره کینگزلندینگ موافقت میکند.
در پایتخت، شاهزاده نایبالسلطنه ایموند، پس از اینکه یک شهر کامل را با اژدهایش ویگارمیسوزاند، بازمیگردد. خواهرش هلینا و مادرش آلیسنت از این کار ایموند وحشت زدهاند، اما این وحشت زمانی که اگان از هلینا میخواهد تا با دریفایر در جنگ کمکشان کند، به اوج میرسد. الیسنت از هلینا دفاع میکند و هلینا فاش میکند که از اتفاقاتی که ایموند در روکز رست رقم زده و منجر به وضعیت وخیم اگان شده است، باخبر است.
در همین اوضاع، اگان حال خوبی ندارد. به سختی میتواند راهمیرود، شدیدا افسرده شده و حتی به درستی نمیتواند ادرارش را کنترل کند. ارباب نجواهایش، لاریس استرانگ، پیشنهاد میکند که با اتکا به ذخیرهی طلا لاریس، به براووس فرار کنند، تا مقدمات بازگشت پیروزمندانه اگان را به وستروس فراهم کنند.
کیلومترها دورتر، سر کریستون کول نیز مانند اگان، بعد از روکزرست آن آدم سابق نیست. او پس از اینکه از حملهی اژدها نجات یافته، شوکه است و معتقد است که ارتشش به سوی نابودی پیش میرود. برادر آلیسنت، گوین هایتاور پی برده است که کریستون با خواهرش خوابیده است. اما کریستون اعتراف میکند که بدبختی تنها ارمغان تمایلاتش به زنان بوده است.
در طول این فصل، دیمون تارگرین (مت اسمیت) سفر روانی سخت و عجیبی را پشت سر گذاشته بود، اما این قسمت شامل شگفتانگیزترین سفر را در خود داشت. آلیس ریورز، دیمون را به محل درخت ویروود میبرد، جایی که او رویایی از آینده میبیند. او برندن ریورز (کلاغ سهچشم با بازی مکس فون سیدو در GOT) و وایتواکرها را در آن سوی دیوار میبیند، نگاهی به دنریس تارگرین همراه با سه اژدهای نوزادش میاندازد. دیمون همچنین خود را در حال غرق شدن، رینریا را نشسته بر تخت آهنین، یک اژدهای مرده و انبوهی از اجساد میبیند. ویژن دیمون با خیره شدن هلینا به او به پایان میرسد، که به او میگوید که او باید نقش خود را در داستان بزرگ وستروس بازی کند. همزمان در کینگزلندینگ، رویای هلینا توسط ایموند قطع میشود. هلینا به ایموند از سرنوشت قریبالوقوعش میگوید که پیش چشم خدا بلعیده خواهد شد، و اشاره میکند که اگان دوباره پادشاه خواهد شد. رویا دیمون را به حدی میترساند که متقاعد میشود باید در برابر رینیرا زانو بزند و ارتش و حمایت خود را به سیاهان بدهد.
در آخر و در دراگوناستون، آلیسنت به طور مخفیانه به دیدار رینیرا دیدار میرود و از او میخواهد که به جنگ پایان دهد. پس از اینکه ایموند او را از شورای کوچک اخراج کرد،به نظر، آلیسنت به خود آمده و از سیاستبازی خسته شده است. او به رینیرا میگوید که در حالی که ایموند و کریستون در جنگ باشند، نیروهای سیاه میتوانند درعرض سه روز کینگزلندینگ را تسخیر کنند. او حتی با پیشنهاد رینریا، پسر در ازای پسر هم موافقت میکند، و میگوید که رینیرا میتواند اگان را بکشد تا قدرت را به طور کامل در دست بگیرد.دیدار الیسنت و رینریا پرتنش و دراماتیک است اما نه تنها وفاداری الیسنت به قولهایش قطعی نیست، بلکه اعتماد رینریا به الیسنت هم سست است.
پس از این دیالوگ، نیروهای سبز و سیاه برای جنگی تمامعیار آماده میشوند. لنیسترها به سبزها میپیوندند، کشتیهای ترایآرکی با ناوگان ولاریون روبرو میشوند و استارکها به سوی جنوب میروند تا به جنگ بپیوندند. لاریس و اگان نیز از کینگزلندینگ فرار میکنند و اتو هایتاور را در جایی در یک زندان میبینیم.
علاوه بر این، دو اژدهای دیگر نیز وارد بازی میشوند: رینا تارگرین، دختر دیمون، اژدهای گمشدهای به نام شیپاستیلر رامییابد و اژدهای آبی بزرگی بر فراز ارتش سبزها پرواز میکند. ملکهی آبی، تساریون نام دارد و متعلق به دیرون تارگرین، پسر آلیسنت است که هنوز در سریال ظاهر نشده اما تمام این مدت در اولدتاون بوده است. به نظر میرسد که فصل سوم بالاخره این تارگرین گمشده را معرفی خواهد کرد و نبردهای بیشتری با اژدهایان خواهیم دید.