ظاهرا دنیای پر رمز و راز مارتین تلاش زیادی میکند تا با اتفاقاتی گوناگون و پر چالش مخاطب را پای کتاب و مجموعه تلویزیونی بنشاند، دراین میان یکی از موضوعاتی که همیشه باعث جذابیت بیش از حد سریال شده نبردهای بزرگ و گاه بسیار خونینی است که هرچه بیشتر باعث افزایش تم حماسی داستان میشود. اما همیشه این تقابل ها به شکلی ساده پیش نمیرود و در این میان ممکن است هریک از طرف ها برای تحت تاثیر قرار دادن دشمنان از راه هایی غیر انسانی استفاده کنند. امروز نگاهی به چند نمونه در خط داستانی سری بازی تاج و تخت خواهیم داشت، باما همراه باشید.
قوای لنیستر-نبرد پنج پادشاهی
مدتی پیش از درگیری رسمی بین قوای لنیستر-تالی، تایوین لنیستر تصمیم میگیرد برای دستگیر کردن لرد ادارد استارک حواس وی را به ریورلندز جلب کند. برای اینکار کوه یا سر گرگور کلگین در شکل و شمایل یاغی به غارت سرزمین های رودخانه میپردازد. در این حمله اکثر زمین های منطقه به آتش کشیده شده و تعداد زیادی از مردمان آن منطقه نیز کشته میشوند. درهمین حال هنگامی که حملات برادران بدون پرچم نیز تشدید شد قوای لنیستر در هرنهال برای پیدا کردن محل مخفی شدن آنها تصمیم به شکنجه زندانی ها میگیرند که در این زمان تعداد قابل توجهی از آنها کشته میشوند. البته در این میان قحطی که از حملات گرگور شروع میشود باعث مشکلات فراوانی برای ساکنان سرزمین های رودخانه شد.
قوای لنیستر-بارانداز پادشاه
مطمئنا جنایات خاندان لنیستر تنها به نبرد پنج پادشاهی ختم نمیشود. زمانی که شورش رابرت تقریبا به پایان خود نزدیک شده بود تایوین لنیستر به گرگور کلگین دستور غارت پایتخت و کشتن آخرین وارثان ریگار یعنی فرزندان الیا مارتل را میدهد. در این حمله علاوه بر مردمان حاضر در شهر گرگور پس از کشتن فرزندان ریگار به الیا تجاوز کرده و سپس وی را به شکلی فجیح از پای درمیاورد. سر جوراه مورمونت نیز به حمله غیر انسانی قوای تایوین به شهر اشاره میکند و تعداد انسان های کشته شده و زنانی که مورد تجاوز قرار گرفته اند را غیرقابل شمارش میداند. پس از نبرد نیز بین ادارد و پادشاه جدید وستروس رابرت براتیون برسر مرگ فرزندان ریگار بحثی نسبتا شدید پیش میآید تاحدی که ادارد به تنهایی پایتخت را برای پایان دادن به نبرد و پیدا کردن خواهرش ترک میکند.
دنریس تارگرین-تصرفات در اسوس
هرچند در ظاهر با یکی از پروتاگونیست های اصلی دنیای مارتین روبرو هستیم اما هیچگاه نمیتوان از اقدامات نسبتا خشن وی علیه برده داران چشمپوشی کرد. دنریس پس از حضورش در استاپور هنگامی که موفق میشود قوای کامل انسالید را تحت کنترل بگیرد قول خود را زیر پاگذاشته و با آتش اژدها و قدرت سپاه تازه به دست آمده اش تمامی برده داران را علاوه بدون کوچکترین درنگ یا پیشنهاد تسلیم شدن میسوزاند تا شهرت یک تارگرین بازگشته مجددا در همه جا پخش شود. در تصرفات بعدی دنریس نیز میتوانیم شاهد اجرا شدن یک سیستم نسبتا خشن از سوی وی در دیگر شهر ها از جمله مرین شویم. شاید در ظاهر این اقدامات از سوی وی به نوعی عدالت قلمداد شود اما در نهایت با انجام چنین اعمالی بردگان نیز این جرأت را پیدا میکنند تا برای انتقام از دیگر اربابان به انجام اقداماتی روی آورند. درحالی دنریس خود وعده آزادی را به بردگان میدهد از سویی دیگر خود نیز باعث ایجاد شدن گروه های مخالف خود همانند پسران هارپی میشود که در این میان باعث مرگ تعداد زیادی از مردم میشوند.
سرسی لنیستر-پایتخت
در این میان سرسی لنیستر نیز در قتل مردمان پایتخت چندان بیگناه نیست، هنگامی که سرسی از وجود حرامزاده های رابرت آشکار میشود دستور قتل آنهارا صادر میکند که در این میان علاوه بر تعدادی از آنان فرزندان بیگناه نیز جان خودرا از دست میدهند و موج زیادی از نارضایتی عمومی علیه سرسی شکل میگیرد. در فصل ششم سری نیز وی برای انتقام از گنجشک اعظم و نابودی یکجای اعضای خاندان تایرل های سپت را به کلی با آتش وحشی نابود میکند که در این میان علاوه بر افراد حاضر در مراسم تعداد بسیار زیادی از مردم نیز جان خودرا از دست دادند تا باری دیگر پایتخت بیشترین آسیب را از سوی لنیستر ها محتمل شود. البته در دوران جافری نیز چنین وضعیتی بر پایتخت حاکم بود.
برخی دیگر از موارد:
قوای شمالی-وسترلندز(برخی از پرچم داران خودسرانه و به نام پادشاه راب استارک بعضی از ساکنین محلی که احتمالا با لنیستر ها درارتباط بودند را دار میزنند)
وحشی ها-شمال. پس از ورود اولین گروه از وحشی ها به آنسوی دیوار تعداد زیادی از روستا ها و مسافرخانه ها سوزانده و ساکنین مورد تجاوز و قتل قرار میگیرند.