خانه > اخبار > اخبار سریال > اولین پشت صحنه از فصل ۳ سریال

اولین پشت صحنه از فصل ۳ سریال

شبکه HBO شب گذشته اولین پشت صحنه از فصل سوم سریال بازی تاج و تخت را منتشر کرد.



این ویدئو در لحظاتی هر چند کوتاه، چهره‌های جدیدی که اولین بار در شخصیت ـشان ظاهر شده‌اند را نیز نشان میدهد.

شخصیت‌هایی همچون:

Mance Rayder (منس ریدر)؛

Jojen and Meera Reed (جوجن و میرا)؛

the Queen of Thorns (بانوی خارها(ملکه خارها)).

….

معرفی نام و نقش چندی از شخصیت‌ها با استفاده از اسکرین‌شات‌های گرفته شده از ویدئو،

برای مشاهده به ادامه مطلب بروید.

  • در این ویدئو شخصیت های جدید دیگری نیز همچون Beric Donarrion وجود دارند؛ که با توجه به اینکه کتاب ترجمه شده به این شخصیت ها نرسیده و توضیح دادن در مورد آنها ممکن است مطالبی ازداستان را لوث کند، از گذاشتن عکس آنها خودداری کردیم.

۷ دیدگاه

  1. آقا فصل جدید چی شد؟
    ببینین ما خیلی از شخصیتا رو نمیشناسیم حداقل اونارو واسه ما بیشتر شرح بدین.مثلا همین مورس مارتل.میشه از ویکیپدیا واسه ما ترجمه کنین؟یا تاریخ خاندانها و پرچمداراشون.مثلا استارک آمبر کاراستارک بولتون …

    • اول در مورد فصل جدید:
      اگر صفحات قبل سایت رو نگاه میکردید متوجه میشدید جریان از چه قراره.اما مختصر میگم:
      استارک به گروه ترجمه و انتشارات پیوسته و دیگه قصد انتشار ترجمه اینترنتی رو ندارند.
      اما سحر خانوم اعلام کردن که در حال ترجمه اند و کمتر از چند ماه دیگه کتاب رو بصورت کامل در اختیار همه قرار میدن.
      اما در مورد ترجمه:گروه مدیریت سایت بدلیل مشغله ای که داره خیلی نمیتونه روی ترجمه وقت بذاره.البته تا جایی که بتونیم محتوای جدید تولید میکنیم.اما اگر کسی این توانایی رو در خودش میبینه میتونه به گروه ترجمه سایت بپیونده و در تولید محتوا کمکمون کنه.این مژده رو هم میدم که تا چند روز دیگه یک مقاله جدید روی سایت قرار میگیره.
      پ.ن:مورس مارتل موسس خاندان مارتله و محل فرماندهیشون دورنه.

    • اگه نگاهی به مقاله های سایت بندازید میبیند که شخصیت های زیادی ، اعم از مورس مارتل در متن مورد توجه قرار گرفتن . مقاله ای که اطلاعاتی در مورد ایشون داده ، تاریخچه مختصر وستروس هستش .

  2. مرسی!
    هم بابت خبر ، هم بابت ویرایش و اضافه کردن شخصیت ها !
    نظرم در مورد شخصیت ها :

    ادمور رو مسن تر در نظر داشتم ! تقریبا جای پسر چیزی هستش که تو ذهنم داشتم .

    اولنا تایرل هم خوبه ، فقط کاش انقد بینیش تیز نبود ! عمل کرده ؟! :دی

    منس چرا انقدر داغونه ؟! پیزوری تر از این ممکن نبود کسی رو انتخاب کنن ! اصلا شبیه پادشاه ها نیست 🙂

    • منم اصلا از منس خوشم نیومد.خیلی داغون بود.لیدی اولنا رو چرا اونجوری کردن؟اون چی بود رو کله ش؟
      ولی میرا و جوجن دوست داشتم خوب از آب دراومده بودن.
      در مورد ادمور هم منم فکر می کنم باید یه کم مسنترش می کردن.

  3. ملک زاده ای را شنیدم که کوتاه بود و حقیر و دیگر برادران بلند و خوب روی باری پدر به کراهت و استحقار درو نظر می‌کرد پسر به فراست استبصار{{نشان|۶}} به جای آورد و گفت ای پدر کوتاه خردمند به که نادان بلند نه هر چه به قامت مهتر به قیمت بهتر

    الشاهُ نظیفهٌ و الفیلُ جیفهٌ.{{نشان|۷}}

    {{شعر}}
    {{ب۲|م۱=”اقلُّ جبالِ الارضِ طورٌ و اِنّهُ”|م۲=”لاَعظَمُ عندَ اللهِ قدراً وَ منزلا{{نشان|۸}}”}}
    {{ب۲|م۱=”آن شنیدی که لاغری دانا”|م۲=”گفت باری به ابلهی{{نشان|۹}} فربه”}}
    {{ب۲|م۱=”اسب تازی{{نشان|۱۰}} و گر ضعیف بود”|م۲=”همچنان از طویله خر به”}}
    {{پایان شعر}}

    پدر بخندید و ارکان دولت پسندیدند وبرادران به جان برنجیدند.

    {{شعر}}
    {{ب۲|م۱=”تا مرد سخن نگفته باشد”|م۲=”عیب و هنرش نهفته باشد”}}
    {{ب۲|م۱=”هر پیسه{{نشان|۱۱}} گمان مبر نهالی”|م۲=”باشد که پلنگ خفته باشد”}}
    {{پایان شعر}}

    شنیدم که ملک را در آن قرب دشمنی صعب روی نمود چون لشکر از هر دو طرف روی در هم آوردند اول کسی که به میدان در آمد این پسر بود گفت

    {{شعر}}
    {{ب۲|م۱=”آن نه من باشم که روز جنگ بینی پشت من”|م۲=”آن منم گرد در میان خاک و خون بینی سری”}}
    {{ب۲|م۱=”کانکه جنگ آرد به خون خویش بازی می‌کند”|م۲=”روز میدان و آن که بگریزد به خون لشکری”}}
    {{پایان شعر}}

    این بگفت و بر سپاه دشمن زد و تنی چند مردان کاری بینداخت چون پیش پدر آمد زمین خدمت ببوسید و گفت

    {{شعر}}
    {{ب۲|م۱=”ای که شخص منت حقیر نمود”|م۲=”تا درشتی هنر نپنداری”}}
    {{ب۲|م۱=”اسب لاغر میان به کار آید”|م۲=”روز میدان نه گاو پرواری”}}
    {{پایان شعر}}

    آورده‌اند که سپاه دشمن بسیار بود و اینان اندک جماعتی آهنگ گریز کردند پسر نعره زد و گفت ای مردان بکوشید یا جامه زنان بپوشید سواران را بگفتن او تهور{{نشان|۱۲}} زیادت گشت و به یک بار حمله آوردند شنیدم که هم در آن روز بر دشمن ظفر یافتند ملک سر و چشمش ببوسید و در کنار گرفت و هر روز نظر بیش کرد تا ولیعهد خویش کرد.

    برادران حسد بردند و زهر در طعامش کردند خواهر از غرفه{{نشان|۱۳}} بدید دریچه بر هم زد پسر دریافت و دست از طعام کشید و گفت محالست که هنرمندان بمیرند و بی هنران جای ایشان بگیرند

    {{شعر}}
    {{ب۲|م۱=”کس نیاید به زیر سایه بوم{{نشان|۱۴}}”|م۲=”ور همای{{نشان|۱۵}} از جهان شود معدوم”}}
    {{پایان شعر}}

    پدر را از این حال آگهی دادند برادرانش را بخواند و گوشمالی به واجب{{نشان|۱۶}} بداد پس هر یکی را از اطراف بلاد حصه معین کرد تا فتنه بنشست و نزاع برخاست که ده درویش در گلیمی بخسبند و دو پادشاه در اقلیمی نگنجند.

    {{شعر}}
    {{ب۲|م۱=”نیم نانی گر خورد مرد خدا”|م۲=”بذل درویشان کند نیمی دگر”}}
    {{ب۲|م۱=”ملک اقلیمی بگیرد پادشاه”|م۲=”همچنان در بند اقلیمی دگر”}}
    {{پایان شعر}}

  4. سلام خسته نباشید بخاطر سایت زیباتون ازشما ممنونم .
    میخواستم بدونم ترجمه فصلهای بعدی جلد سوم چقدر طول میکشه.
    فصل ۲۱ کی آماده میشه.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*