۵٬۹۰۷
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۱۳: | خط ۱۳: | ||
''کالاسارها'' زیست گاه ثابتی ندارد و برای امرار معاش به شدت به یورش به ملل همسایه و یکدیگر وابسته اند. با این وجود تبادل پول رایج را کسر شان دانسته و بنابراین هدایایی معمولا شامل برده به یکدیگر می دهند. گاهی ممکن است یک کالاسار قدرتمند یکی از [[شهرهای آزاد]] (Free Cities) را به غارت یا تقاضای خراج تهدید کند، اما اهداف مورد علاقه شان برای برده، چوپانان مطیع ''لازارین'' (Lhazareen) است. دوتراکی ها می توانند برای موقعیت های بخصوص چترهای بزرگی از علف برپا کنند، اما معمولا در چادرهای قابل حمل و همواره در حرکت زندگی می کنند. دوتراکی ها تنها یک شهر دائمی به نام [[ویس دوتراک]] (Vaes Dothrak) دارند، که نقش پایتختشان را دارد. با این که کالاسارها در دشت ها معمولا رقیب اند اما در ویس دوتراک باید مثل برادر رفتار کنند. هیچکس نمی تواند در شهر برای کشتن تیغ کشیده یا خون بریزد. همسران کال ها که کالیسی نامیده می شوند، وقتی بیوه شوند در ویس دوتراک زندگی می کنند. در آنجا به عنوان [[دوش کالین]] (dosh khaleen) بر همه ی کال ها فرمان می رانند. | ''کالاسارها'' زیست گاه ثابتی ندارد و برای امرار معاش به شدت به یورش به ملل همسایه و یکدیگر وابسته اند. با این وجود تبادل پول رایج را کسر شان دانسته و بنابراین هدایایی معمولا شامل برده به یکدیگر می دهند. گاهی ممکن است یک کالاسار قدرتمند یکی از [[شهرهای آزاد]] (Free Cities) را به غارت یا تقاضای خراج تهدید کند، اما اهداف مورد علاقه شان برای برده، چوپانان مطیع ''لازارین'' (Lhazareen) است. دوتراکی ها می توانند برای موقعیت های بخصوص چترهای بزرگی از علف برپا کنند، اما معمولا در چادرهای قابل حمل و همواره در حرکت زندگی می کنند. دوتراکی ها تنها یک شهر دائمی به نام [[ویس دوتراک]] (Vaes Dothrak) دارند، که نقش پایتختشان را دارد. با این که کالاسارها در دشت ها معمولا رقیب اند اما در ویس دوتراک باید مثل برادر رفتار کنند. هیچکس نمی تواند در شهر برای کشتن تیغ کشیده یا خون بریزد. همسران کال ها که کالیسی نامیده می شوند، وقتی بیوه شوند در ویس دوتراک زندگی می کنند. در آنجا به عنوان [[دوش کالین]] (dosh khaleen) بر همه ی کال ها فرمان می رانند. | ||
دوتراکی ها به [[زبان دوتراکی|زبانی هم نام]] (Eponymous Language) خودشان سخن می گویند . همه اسب سالاران وقتی که مجبورند مانند مردمان عادی از اسب پیاده شده و گام بردارند، هنگام راه رفتن تحت تاثیر پاهای خمیده قرار دارند. | دوتراکی ها به [[زبان دوتراکی|زبانی هم نام]] (Eponymous Language) خودشان سخن می گویند . همه اسب سالاران وقتی که مجبورند مانند مردمان عادی از اسب پیاده شده و گام بردارند، هنگام راه رفتن تحت تاثیر پاهای خمیده قرار دارند. | ||
== عادات فرهنگی، اعتقادی و اجتماعی == | |||
اسب قلب زندگی دوتراکی ها که گاهی «[[اسب سالاران]]» (Horslord) نیز نامیده می شوند،است. اسب برای آنها خدا، ترقی، منبع قدرت بخاطر گوشتشان و شیر مادیان ها، و الهام بخشی برای هر نوع مهارتی ست. سبک زندگی چادرنشینی مثل همه ی تابوهای فرهنگی مستقیما با اسب مرتبط است. آنها از دریا می ترسند و آن را [[آب مسموم]] (poison water) می خوانند زیرا آنها به هر مایعی که اسب هایشان نتواند بنوشد، بی اعتمادند.آنها نسبت به سفر دریایی نیز بسیار محتاطند زیرا تصور عبور از مسافتی طولانی بدون اسب¬سواری برایشان دشوار است. | |||
اسب سواری برای دوتراکی ها نشانی بنیادی از وضعیت اجتماعی است. ''کالی'' که نتواند سواری کند ''کال'' نیست. رسومات ایجاب می کند مرکب ''کالیسی'' چیزی درخور جایگاهش در کنار ''کال'' باشد. از زن باردار انتظار میرود که تقریبا تا لحظه زایمان برپشت اسب سواری کند. | |||
ارابه ها منزلت کمی دارد و برای حمل و نقل خواجه ها ( برده هایی که به عنوان درمانگر با چاقو، سوزن و آتش به ''دوش کالین'' خدمت می کنند)، معلولین (آنهایی که برای سگ های وحشی رها نشده اند)، زنان نزدیک به زایمان، خیلی کوچک ها و خیلی مسن ها استفاده می شود. به همبن دلیل [[ویسیریس تارگرین]] به کال راگات (Khal Rhaggat)، پادشاه ارابه سوار مشهور شد. | |||
مردی که سواری نکند اصلا مرد نیست، پست ترین پست ها، بدون شرف و افتخاری، و معمولا برده. ویسیریس به علت یک روز پیاده روی به ''کال رائه مار'' (Khal Rhae Mhar) (پادشاه پا زخمی) معروف شد. | |||
وقتی یک دوتراکی می میرد، اسبش بر روی تل هیزم خاکسپاری صاحبش قربانی می شود. دوتراکی ها رژیم غذایی دارند که منحصرا از گوشت اسب است و معتقدند خاصیت زیادی دارد به طوری که آن را به گوشت گاو و خوک ترجیح می دهند. علاوه بر این آنها سوسیس های سیاه (شبیه به کاسزانکا Kaszanka)، کلوچه های قرمز و آش سبزی نیز دارند. آنها نوعی نوشیدنی الکلی ملایم که از شیر تخمیر شده ی مادیان (شبیه به نوشیدنی آسیای مرکزی به نام کومیس Kumis) بدست می آید، می نوشند. | |||
یک زن حامله ی دوتراکی در مراسم [[قلب نریان]] (stallion heart) شرکت می کند که در آن تحت نظارت ''دوش کالین''، سعی می کند قلب یک نریان را بخورد. به سبب ممنوعیت حمل سلاح در ویس دوتراک، مادر باید قلب نریان را با دندان و ناخن خالی پاره کند.اگر او تمام قلب را بخورد، پسری نیرومند، چابک و بی باک به دنیا خواهد آورد، اما اگر خون مانع خوردن می شد یا گوشت را بالا می آورد، شگون کمتر دلپذیر بود، امکان مرده زایی بود یا بچه ای ضعیف، یا معلول و یا شاید دختر. | |||
دوتراکی ها شهرها را محقر دانسته و معتقدند هر امر مهمی در زندگی یک مرد باید زیر آسمان آزاد صورت گیرد. دوتراکی ها معتقدند که ستارگان اسب هایی از آتش اند و رمه ای عظیم در طول شب در سراسر آسمان چهار نعل می تازد. اگر چه عده ای می گویند دوتراکی ها باور دارند که ستارگان ارواح مردکان خبیث اند. |
ویرایش