۱۴۴
ویرایش
Shiny Moon (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Shiny Moon (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۷۴: | خط ۷۴: | ||
[[پرونده:Pojypojy Griff&YoungGriff.jpg|[[گریف]] و گریف جوان - توسط Pojypojy ©|بندانگشتی|300px|چپ]] | [[پرونده:Pojypojy Griff&YoungGriff.jpg|[[گریف]] و گریف جوان - توسط Pojypojy ©|بندانگشتی|300px|چپ]] | ||
زمانی که در [[میرین]] | زمانی که در [[میرین]]، [[دنریس تارگرین]] به اگان فکر میکرد، که میتوانست ششمین از این نام باشد که بر [[تخت آهنین]] مینشیند. او باور داشت، که اگر اگان زنده بود، ممکن بود که با او ازدواج کند، چرا که از نظر سنی نسبت به [[ویسریس تارگرین|ویسریس]] به او نزدیک تر بود.{{رف|ربا|2}} | ||
در {{تاریخ|300}} | در {{تاریخ|300}}، [[ایلیریو موپاتیس]] و [[تیریون لنیستر]] از [[پنتوس]] به سمت [[روینار]] حرکت کردند. تیریون و یک [[شمشیرزن آزاد]] به نام، گریف، به سمت [[ولانتیس]] حرکت کردند تا در آنجا منتظر بمانند که همراه با [[گولدن کمپانی]] و کشتی های بیشتر برای خدمت به سمت او بروند. بر اساس دانسته های ایلیریو، دنریس موفق شد [[سقوط آستاپور|آستاپور را فتح کند]] و [[نبرد نزدیک یونکای|یونکای را به زانو در آورد]] [[غارت میرین|میرین را غارت کند]]. او پیشبینی میکند که دنریس به سمت غرب حرکت کند. اما نمیتواند بگوید که از راه زمینی به [[منتاریس]] میرود یا از طرق دریا به ولانتیس.{{رف|ربا|5}} | ||
زمانی که آن ها سوار کشتی [[دختر خجالتی]] | زمانی که آن ها سوار کشتی [[دختر خجالتی]] شدند، تیریون با گریف جوان آشنا شد. او پسری جوان بود که به یاد مادر [[تایروش|تایروشی]] اش موهای خود را آبی کرده بود.{{رف|ربا|8}} او جوانی باریک اندام و خوش هیکل بود و با وجود هیکل ظریفش به بلندی گریف بود.{{رف|ربا|8}} تیریون متوجه شد که رنگ چشم های پسر آبی تیره است اما در زیر نور چراغ به سیاهی میزند و در هوای گرگ و میش [[چشم های بنفش|بنفش]] دیده میشود. او مژه های بلندی داشت.{{رف|ربا|14}} | ||
تیریون متوجه شد که گریف جوان بهتر از نیمی از لرد های وستروس آموزش میبیند. او بسیار باهوش و باسواد بود | تیریون متوجه شد که گریف جوان بهتر از نیمی از لرد های وستروس آموزش میبیند. او بسیار باهوش و باسواد بود و مهارت او در تاریخ حیرتآور بود. سپتا [[لمور]] به او [[مذهب هفت]] را آموزش داده بود. گریف جوان [[زبان مشترک]] را مانند یک شخص از وستروس بلد بود. او [[زبان اصیل والریایی]] را به شکل روانی صحبت میکرد و میتوانست به خوبی آن را با گویش دختران حرامزاده والریا [[پنتوس]]، [[تایروش]]، [[میر]] و [[لیس]] و همین طور [[زبان تجاری]] صحبت کند. اما در صحبت کردن با گویش مردم [[ولانتیس]] تازه کار بود و تنها با چند کلمه از آن آشنایی داشت. با گویش مردم میرین که از ترکیب زبان والریایی و [[گیسکاری]] بود، مشکل داشت. گریف جوان کمی ریاضی یاد گرفته بودو همین طور دانش خوبی در حساب داری داشت و تا حدی هم جغرافیا بلد بود. او همین طور موسیقی هم فراگرفته بود.{{رف|ربا|14}} | ||
بعد از نجات پیدا کردن از [[ساروز]] | بعد از نجات پیدا کردن از [[ساروز]]، تیریون اعتراف کرد که شک کرده بود جوان ناشناس همان اگان است. مرد جوان داستان زنده ماندنش را برای تیریون تعریف کرد و با هم [[کیواس]] (cyvasse) بازی کردند. براساس گفته او، جوانی که در [[غارت بارانداز پادشاه]] کشته شد، پسر یک دباغ بود که در پیسواتر، یکی از خیابان های [[بارانداز پادشاه]]، به دنیا آمده بود. مادر کودک هنگام زایمان مرده بود. دباغ پسرش را در ازای یک بشکه شراب به [[واریس]] فروخته بود. چرا که او چند پسر داشت اما هیچ گاه طعم شراب طلایی آربر را نچشیده بود. واریس ترتیب جابجایی دو کودک را داد. الیا پسر دباغ را، که تیریون آن را [[شاهزاده پیسواتر]] خطاب میکرد، گرفت. در حالی که واریس شاهزاده اگان واقعی را گرفت.{{رف|ربا|22}} | ||
[[پرونده:Young griff by Winona Nelson.jpg|گریف جوان با مو های آبی روی عرشه ''[[دختر خجالتی]]'' - توسط © FFG|بندانگشتی|350px|چپ]] | [[پرونده:Young griff by Winona Nelson.jpg|گریف جوان با مو های آبی روی عرشه ''[[دختر خجالتی]]'' - توسط © FFG|بندانگشتی|350px|چپ]] | ||
تیریون دریافت زمانی که پسر دروغین به دست [[گرگور کلگان]] کشته | تیریون دریافت زمانی که پسر دروغین به دست [[گرگور کلگان]] کشته شد، واریس اگان اصلی را از طریق [[دریای باریک]] از وستروس خارج کرد. واریس ابتدا مسئولیت کودک را به [[ایلیریو موپاتیس]] سپرد و در آخر مسئولیت او را به گریف داد، که همان لرد خلع شده، [[جان کانینگتون]] (Jon Connington)، یکی از دوستان پدر اگان، ریگار بود.{{رف|ربا|22}} تیریون به این نتیجه رسید که آبی کردن مو های اگان باعث میشود [[چشم بنفش]] او، آبی به نظر برسد.{{رف|ربا|18}} تیریون دریافت که اگان میخواهد با عمه خود، ملکه میرین، ازدواج کند و به وستروس حمله کند. تیریون قانع نشد، چرا که اگان ادعای قوی تری دارد در حالی که دنریس ارتش بزرگ تری دارد. تیریون پیشنهاد داد به جای رفتن به شرق به [[وستروس]] بروند و از اتفاقاتی که در [[جنگ پنج پادشاه]] افتاد، استفاده کنند، و از طرفی پادشاه [[تامن براتیون|تامن براتیون نخست]] دارای [[شورای کوچک]] ضعیفی است. در آخر مکالمه تیریون، اگان را در بازی کیواس شکست داد.{{رف|ربا|22}} | ||
ویرایش