۵٬۹۰۷
ویرایش
(←سرگذشت) |
|||
خط ۳۵: | خط ۳۵: | ||
== سرگذشت == | == سرگذشت == | ||
=== دوران کودکی === | === دوران کودکی === | ||
[[برن استارک]] (bran stark) از طریق درخت قلب وینترفل رویایی میبیند که در آن دختری شبیه به آریاست. دو کودک دیده میشوند که با شاخه درخت، به عنوان شمشیر، با هم دوئل میکنند. دختر بزرگتر و بلند قد تر از پسر است. او پسر را با ضربه زدن به رانش شکست میدهد. پسر تعادلش را از دست میدهد و به داخل برکه میافتد. او شروع به تقلا کردن و فریاد زدن میکند. دختر به او هشدار میدهد که ساکت باشد وگرنه [[ننه پیر]] (old nan)صدای او را میشنود و پدرشان را با خبر می کند. بعد او زانو می زد و برادر کوچکترش را از برکه بیرون میکشد. قبل از اینکه برن فرصت کند چیز بیشتری از آن دو کودک ببیند، صحنه به رویایی دیگر تغییر میکند.{{رف|ربا|34}} اشاره شده است که آن دختر لیانا و آن پسر برادر کوچکترش [[بنجن استارک]] (benjen stark)هستند.<ref>[http://books.google.gr/books?id=tYUsrknjhbEC&pg=PT52&lpg=PT52&dq=Knight+of+the+laughing+tree+uncertain&source=bl&ots=3Oel8P1-Mf&sig=MaELA01H_FROetLJ7v4jNnc_tHk&hl=el&sa=X&ei=8WYJUOKpCOip4gSiv_XZCg&redir_esc=y#v=onepage&q&f=false آنسوی دیوار، فصل:تاریخ شخصی]:دربارهی نایقینیهای موجود در متن رمانها سخن میگوید: حتی مواردی که به نظر عناصری مستقیم از پیشینهی داستان هستند، پیچیدهتر از آنچه در نگاه نخست به نظر میآیند، هستند. ما از طریق درخت قلب دیدیم که لینا شمشیرزن ماهری بوده است و میتوانسته در یک مبارزهی نمایشی از برادر جوانترش پیشی بگیرد- کسی که در آینده نخستین گشتی نگهبانان شب و سربازی بسیار توانمند است. این موضوع ایدهی آن که لیانا همان شوالیه درخت خندان است، تقویت میکند... و دلیل دیگری را بهوجود میآورد که چرا او و ریگار ملاقات کرده و رابطهای را شکل دادهاند.</ref> | [[برن استارک]] (bran stark) از طریق درخت قلب وینترفل رویایی میبیند که در آن دختری شبیه به آریاست. دو کودک دیده میشوند که با شاخه درخت، به عنوان شمشیر، با هم دوئل میکنند. دختر بزرگتر و بلند قد تر از پسر است. او پسر را با ضربه زدن به رانش شکست میدهد. پسر تعادلش را از دست میدهد و به داخل برکه میافتد. او شروع به تقلا کردن و فریاد زدن میکند. دختر به او هشدار میدهد که ساکت باشد وگرنه [[ننه پیر]] (old nan)صدای او را میشنود و پدرشان را با خبر می کند. بعد او زانو می زد و برادر کوچکترش را از برکه بیرون میکشد. قبل از اینکه برن فرصت کند چیز بیشتری از آن دو کودک ببیند، صحنه به رویایی دیگر تغییر میکند.{{رف|ربا|34}} اشاره شده است که آن دختر لیانا و آن پسر برادر کوچکترش [[بنجن استارک]] (benjen stark)هستند.<ref>[http://books.google.gr/books?id=tYUsrknjhbEC&pg=PT52&lpg=PT52&dq=Knight+of+the+laughing+tree+uncertain&source=bl&ots=3Oel8P1-Mf&sig=MaELA01H_FROetLJ7v4jNnc_tHk&hl=el&sa=X&ei=8WYJUOKpCOip4gSiv_XZCg&redir_esc=y#v=onepage&q&f=false آنسوی دیوار، فصل:تاریخ شخصی]:دربارهی نایقینیهای موجود در متن رمانها سخن میگوید: حتی مواردی که به نظر عناصری مستقیم از پیشینهی داستان هستند، پیچیدهتر از آنچه در نگاه نخست به نظر میآیند، هستند. ما از طریق درخت قلب دیدیم که لینا شمشیرزن ماهری بوده است و میتوانسته در یک مبارزهی نمایشی از برادر جوانترش پیشی بگیرد- کسی که در آینده نخستین گشتی نگهبانان شب و سربازی بسیار توانمند است. این موضوع ایدهی آن که لیانا همان شوالیه درخت خندان است، تقویت میکند... و دلیل دیگری را بهوجود میآورد که چرا او و ریگار ملاقات کرده و رابطهای را شکل دادهاند.</ref> |
ویرایش