۲۲۶
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{در حال ترجمه|QelThuzad}} | {{در حال ترجمه|QelThuzad}} | ||
=== در شمال === | |||
اپیزود با سه سرباز [[نگهبان شب]] که در بالای [[دیوار]] دنبال وحشی ها هستند شروع می شود. آن ها پس از پیدا کردن اجساد ناقص، توسط [[وایت واکر]] ها غافلگیر شدند. دو نفر از آن ها کشته شدند. در حالی که جوان ترین آن ها با رضایت وایت واکر ها توانست فرار کند. به دنبال آن [[استارک]] های [[وینترفل]] معرفی شدند. لرد [[ادارد استارک]] "ند" مطلع شد که فراری نگهبان شب دستگیر شده است. نگهبانان شب سوگند خورده اند که هیچوقت پست خود را ترک نکنند، مگر با مجازات مرگ. لرد استارک با خود وارثش [[راب استارک]]، [[جان اسنو]] پسر حرامزاده اش و [[برن استارک]] پسر 10 ساله اش را آورد تا شاهد مراسم اعدام باشند. در طی بازگشتشان آن ها به توله های یک [[دایرولف]] مُرده مواجه می شوند. با توجه به این که دایرولف نشان خانوادگی آن ها است، به تعداد فرزندان توله وجود دارد. حتی یک توله ی زال برای جان، که آن ها توله ها را با خود به [[وینترفل]] بردند. لیدی [[کتلین استارک]] به همسرش ند می گوید که یک کلاغ با خود نامه ای آورده است که در آن مرگ [[جان آرین]] ([[دست پادشاه]] و مربی ادارد) را خبر داده است. همچنین در نامه گفته شده است که شاه [[رابرت براتیون]] به وینترفل می آید. | |||
ویرایش