۵٬۹۰۷
ویرایش
خط ۴۰: | خط ۴۰: | ||
در همین حال [[استنیس براتیون]] به پشتیبانی لردهای [[دریای باریک]] و [[ملیساندر]]، راهبه سرخ خدای شرقی [[رلور]]، خود را پادشاه وستروس اعلام می کند. وقتی برادرش [[رنلی براتیون|رنلی]] نیز مدعی تاج و تخت می شود، استنیس که خشمگین شده، تصمیم می گیرد تا قلعه خانگی خود [[استورمز اند]] را [[محاصره استورمز اند (۲۹۹)|محاصره]] کند تا رنلی را مجبور به پیش روی به شرق و مناقشه با او کند. [[کتلین استارک]] که برای مذاکره درمورد اتحاد احتمالی علیه [[خاندان لنیستر|لنیستر]] ها به جنوب سفر کرده بود نیز رنلی را همراهی می کرد. متعاقب آن مذاکرات صلح با تندی پایان یافته و رنلی تصمیم می گیرد تا برادر خود را با ارتش بزرگترش نابود کند. هرچند بدون هیچ هشداری سایه ای رمزآلود در چادر شخصی رنلی به وجود آمد و او را می کشد. کتلین و تنها شاهد دیگر، دوشیزه-جنگجو [[برین از تارث]]، شکه و حیران از صحنه می گریزند. با مرگ رنلی، لردهای طوفان چاره ای جز پیوستن به استنیس ندارند. استورمز اند خود نیز سقوط کرد، هرچند [[داووس سی ورث|سر داووس]] وفادار استنیس (قاچاقچی سابق)، ملیساندر را در قایقی کوچک مخفیانه به زیر قلعه می برد. در کمال حیرت، ملیساندر «سایه ای» را «به دنیا می آورد» که وارد قلعه شده و [[کورتنی پنروس|قلعه بان کله شق]] استورمز اند را به قتل می رساند. | در همین حال [[استنیس براتیون]] به پشتیبانی لردهای [[دریای باریک]] و [[ملیساندر]]، راهبه سرخ خدای شرقی [[رلور]]، خود را پادشاه وستروس اعلام می کند. وقتی برادرش [[رنلی براتیون|رنلی]] نیز مدعی تاج و تخت می شود، استنیس که خشمگین شده، تصمیم می گیرد تا قلعه خانگی خود [[استورمز اند]] را [[محاصره استورمز اند (۲۹۹)|محاصره]] کند تا رنلی را مجبور به پیش روی به شرق و مناقشه با او کند. [[کتلین استارک]] که برای مذاکره درمورد اتحاد احتمالی علیه [[خاندان لنیستر|لنیستر]] ها به جنوب سفر کرده بود نیز رنلی را همراهی می کرد. متعاقب آن مذاکرات صلح با تندی پایان یافته و رنلی تصمیم می گیرد تا برادر خود را با ارتش بزرگترش نابود کند. هرچند بدون هیچ هشداری سایه ای رمزآلود در چادر شخصی رنلی به وجود آمد و او را می کشد. کتلین و تنها شاهد دیگر، دوشیزه-جنگجو [[برین از تارث]]، شکه و حیران از صحنه می گریزند. با مرگ رنلی، لردهای طوفان چاره ای جز پیوستن به استنیس ندارند. استورمز اند خود نیز سقوط کرد، هرچند [[داووس سی ورث|سر داووس]] وفادار استنیس (قاچاقچی سابق)، ملیساندر را در قایقی کوچک مخفیانه به زیر قلعه می برد. در کمال حیرت، ملیساندر «سایه ای» را «به دنیا می آورد» که وارد قلعه شده و [[کورتنی پنروس|قلعه بان کله شق]] استورمز اند را به قتل می رساند. | ||
[[تیریون لنیستر]] برای انجام وظایفش به عنوان[[دست پادشاه|دست]] به جای [[تایوین لنیستر]] به بارانداز پادشاه می رسد. او در حین دسیسه چینی علیه خواهرش [[سرسی]]، استحکامات شهر را تقویت می کند. تیریون با اطلاع از مرگ رنلی، دو تصمیم اساسی می گیرد. او با اطلاع از آنکه [[خاندان تایرل|تایرل]] ها از پیروی از استنیس خرسند نخواهند بود، تصمیم می گیرد تا پیشنهاد بهتری به آنها بدهد. او همچنین تصمیم می گیرد [[خاندان مارتل|مارتل]] های دورن را در جنگ به سمت خود آورد. او [[پتایر بیلیش|لیتل فینگر]] را برای مذاکره با تایرل ها و پیک دیگری را به دورن می فرستد. او حمایت لیتل فینگر را با قول [[هارن هال]] می خرد. مذاکرات با توافق ازدواج محکم می شود. درحالیکه [[میس تایرل|لرد میس تایرل]] با ازدواج دخترش [[مارجری تایرل|مارجری]] با [[جافری براتیون|پادشاه جافری]] موافقت می کند، پرنس [[دوران مارتل]] موافقت می کند پسرش [[تریستان مارتل|تریستان]] با [[میرسلا براتیون|میرسلا]] خواهر جافری ازدواج کند. | |||
[[تیان گریجوی]] گروه کوچکی از آهن زادگان را به شمال رهبری کرده و [[نبرد وینترفل|وینترفل را تسخیر می کند]] و [[برن استارک|برن]] و [[ریکان استارک]] را به اسارت درمی آورد. [[آشا گریجوی|آشا]] خواهر تیان پیشنهاد می کند که قلعه راویران کرده و پیش از آنکه دیگر شمالی ها برای بازپس گیری آن سر برسند، فرار کند، اما تیان با کج خلقی سعی می کند قلعه جدیدش را حفظ کند. | |||
=== در دیوار === | === در دیوار === |
ویرایش