شیر و رز (سریال)

نسخهٔ تاریخ ‏۱۹ آوریل ۲۰۱۴، ساعت ۰۰:۲۷ توسط SaWhar (بحث | مشارکت‌ها)
شیر و رز
سریال بازی تاج و تخت
Eddard Jaime Confrontation.jpg
قسمت فصل 4، قسمت 2
قسمت ها (لیست)
→ بعدی قبلی ←
«شکننده ی زنجیر ها» «دو شمشیر»

موضوع اصلی

در دردفورت

رمسی اسنو (Ramsay Snow) با کمک خدمتکارش ریک (Reek) ( تیان گریجوی (Theon Greyjoy) سابق ) و میراندا (Myranda)، دختری را به طرزی سادیستی در جنگل شکار می کند. وقتی پدر رمسی ، روس بولتون به دردفورت می رسد ، در خواست دیدن ریک را می کند و رمسی را به خاطر شکنجه ی او توبیخ می کند. روس قصد داشت ریک را در اعزای موت کیلین (Moat Cailin) ، سنگری در مقابل بازگشت ارتش بوتون به شمال ، با آهن زاده (Ironborn) مبادله کند. رمسی در تلاش برای اینکه ثابت کند ریک را رام کرده از او می خواهد صورتش را اصلاح کند. در این حین رمسی به ریک می گوید که راب استارک مرده است و ریک را وادار می کند به روس بگوید که برن (Bran Stark) و ریکان استارک (Rickon Stark) زنده اند، و زمانی که وینترفل (Winterfell) را در دست داشته ، چون نتوانسته آن ها را پیدا کند ، دو پسر روستایی را به جای آن ها آتش زده. روس ، لوک (Locke) را برای پیدا کردن و کشتن برن و ریکان اعزام می کند زیرا تا زمانی که زنده اند تهدیدی برای جایگاه جدیدش به عنوان نگهبان شمال هستند. روس همچنین رمسی را به همراه ریک به موت کیلین می فرستد تا با دستورالعمل آن را بگیرند. برای پاداش ، روس مشروعیت رمسی را در نظر می گیرد تا او را یک بولتون حقیقی کند.

آن سوی دیوار

شمال دیوار ، برن از قابلیت هایش به عنوان وارگ (Warg) استفاده می کند ، در چشمان گرگش می بیند و گوزنی را شکار می کند. توسط هودور (Hodor) بیدار می شود و جوجن (Jojen) و میرا (Meera) به او یادآوری می کنند که در استفاده از قابلیت هایش زیاده روی نکند، زیرا که گذراندن زمان زیادی در گرگش ، او را از بدن انسانی اش جدا می کند. بعد از توقف در کنار یک درخت نیایش ، برن تصویری از کلاغ سه چشم دارد که به او اصرار می کند سفرش به شمال را ادامه دهد. برن به همراهانش می گوید که می داند کجا باید بروند.

در دراگون استون

هنگام شب ، ملیساندر (Melisandre) دستور می دهد چندین نفر از افراد استنیس براتیون (Stannis Bratheon) شامل برادر بانو سلیس (Selyse) برای احترام به خدای نور ، میخ شده به چوب سوزانده شوند. بعد از شام ، ملیساندر با شیرین براتیون (Shireen Bratheon) ، دختر استنیش و سلیس ، درباره ی پروردگار روشنایی (Lord of Light) و اینکه خدایان قدیم دروغ اند ، صحبت می کند.

در بارانداز پادشاه

تیریون (Tryion) و جیمی (Jaime) با هم صبحانه ی اول صبح می خورند. جیمی شرمساری خود را به خاطر از دست دادن دستی که با آن شمشیر می زد، بیان می کند. تیریون او را به تمرین با دست چپش تشویق می کند، و با بران (Bronn) قرار می گذارد که جیمی را تا زمانی که پولش را بدهد، او هم جیمی را تمرین می دهد و هم راز ناتوانی جیمی را فاش نمی کند. در راهشان به صبحانه ی عروسی، لرد واریس (Varys) به تیریون می گوید که ملکه راجع به شی (Shae) می داند و به زودی به پدرشان تایوین (Tywin) این موضوع را می گوید. لرد میس تایرل (Mace Tyrell) به جافری (Joffery) یک جام طلایی پیشکش می کند، و تیریون یک کتاب کمیاب به نام "زندگی چهار پادشاه" (Lives of Four Kings) را به اون هدیه می دهد. سپس تایوین دومین شمشیر ساخته شده از فولاد والریایی (Valyrian Steel) را به او هدیه می دهد. جافری از شمشیر برای تکه تکه کردن کتاب قطور استفاده می کند و نامش را "ناله ی بیوه" (Widow's Wail) می گذارد. تیریون در اتاقش مغرورانه به شی می گوید که برود، و سعی دارد او را از آنجا دور کند. تیریون به او پیشنهاد یک ملک در پنتوس (Pentos) به همراه طلا و خدمتکار می دهد، اما او رد می کند و اشک ریزان آنجا را ترک می کند.

بعد از عروسی، تایوین و بانو اولنا (Lady Olenna) به یکدیگر کنایه می زنند، اولنا به او یادآوری می کند که تاج و تخت به بانک آهنین براووس (Iron Bank of Bravvos) بدهکار است. در راهشان به مهمانی، بران تیریون را خاطر جمع می کند که شی در راهش به سوی پنتوس است. جیمی سر لوراس تایرل (Loras Tyrell) را تهدید می کند که اگر با سرسی ازدواج کند، سرسی او را در خواب می کشد. برین از تارث (Brienne of Tarth) بعد از اینکه عروسی را تبریک می گوید، با سرسی مواجه می شود که او را متهم به دوست داشتن جیمی می کند. سپس تایوین و سرسی با شاهزاده اوبرین (Oberyn) و معشوقه اش الریا سند (Ellaria Sand) مواجه می شوند. هر چهار نفر بحث حساسی با توهین ها و کنایه های پنهان شروع می کنند که اوبرین یادآوری می کند میرسلا (Myrcella) در حال حاضر در دورن (Dorne) محافظت می شود. رویداد ها توسط جافری قطع می شود که او نمایش جنگ پنج پادشاه (War of the Five Kings) را به حاضرین تقدیم می کند. نقش هر پادشاه توسط کوتوله ها اجرا می شود که باعث خشم و نارضایتی همه ی مهمان ها، بیشتر از همه تیریون می شود. جافری از او می خواهد که در نمایش شرکت کند، اما او نمی پذیرد و به جافری می گوید که استعدادش را با یک شمشیر نشان دهد. جافری یک جام شراب را بر سر تیریون خالی می کند و به او دستور می دهد که جام پرکنش باشد، و او را با انداختن و لگد زدن به جام، او را بازیچه ی خود می کند.

جافری به تحقیر کردن دایی خودش ادامه می دهد و به او دستور می دهد که زانو بزند. اما مارجری (Margeary) با اشاره به کیک بزرگ عروسی شان، موقعیت را عوض می کند. جافری به محث اینکه شروع به خوردن می کند، به تیریون دستور می دهد که جامش را پر کند. در همین لحظه شروع به سرفه زدن می کند و نشان می دهد که در حال خفه شدن است. وقتی که این وضعیت توجه مردم را جلب می کند، دانتوس(Dontos) از سانسا (Sansa) می خواهد که با او فرار کند. وقتی بانو اولنا فریاد می زند که به پادشاه کمک کنند، جافری به زمین می افتد و مشخص می شود که به احتمال زیاد مسموم شده است. در آخرین لحظه، او به تیریون به عنوان متهم اشاره می کند. سرسی خشمگین و غمناک دستور می دهد که تیریون را به عنوان قاتل شاه دستگیر کنند.