میرا رید: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۴٬۶۱۲ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۵ ژوئیهٔ ۲۰۱۴
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۲ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{در حال ترجمه|[[کاربر:King Dain|King Dain]] ([[بحث کاربر:King Dain|بحث]])}}
{{اطلاعات اشخاص
| نام_شخصیت = [[پرونده:Reed coat of arms.png|50px|راست]] میرا رید [[پرونده:Reed coat of arms.png|50px|چپ]]| تصویر          = [[پرونده:Jojen_and_Meera_Reed.jpg|بندانگشتی|250px|جوجن و میرا رید اثر Amok]]
| القاب  =
| عنوان  =
| خاندان    =[[خاندان رید]]
| نژاد        =
| فرهنگ      =[[مردان مرداب]]
| همسر        =
| محل_تولد = |
تاریخ_تولد  = 283AL|
محل_مرگ =|
تاریخ_مرگ  =
| کتابها    =نزاع شاهان(حضور دارد) {{سخ}}یورش شمشیرها(حضور دارد) {{سخ}}ضیافتی برای کلاغ ها(اشاره شده) {{سخ}}رقصی با اژدهایان(حضور دارد)
| نشان  =
| بازیگر    =[[الی کندریک]]
| سریال      = [[سریال بازی تاج و تخت - فصل 3|فصل سوم]]{{!}} [[سریال بازی تاج و تخت - فصل 4|فصل چهارم]]
}}
 
'''میرا رید''' یکی از اعضای [[خاندان رید]] است. او دختر لرد [[هاولند رید]] و همچنین بزرگترین فرزند اوست. برادر کوچکتر او [[جوجن رید]] است. او شانزده سال سن دارد.{{رف|یش|9}}
 
==شخصیت و ظاهر==
او به مانند بیشتر [[مردان مرداب|اهالی مرداب]] ، کوتاه و لاغر است و همچنین دارای چشمانی سبز و موهای بلندی به رنگ قهوه ایست.{{رف|نش|21}} اگرچه او اندام و ظاهر زنانه زیبایی ندارد ولی به نظر می رسد که او مورد علاقه [[تئون گریجوی]] واقع شده{{رف|نش|50}} و همچنین علاقه اولیه [[برن استارک]] به او به گونه ای رشد می کند که برن در [[رقصی با اژدهایان]] به این باور می رسد که عاشق میراست.{{رف|ربا|13}}
 
میرا به وسیله پدرش جنگیدن به وسیله تور و نیزه سه سر – معروف به [[نیزه غورباقه ای]] (Frog Spear) – را آموخته است. او شکارچی قابلیست و به وسیله نیزه اش می تواند به راحتی ماهی صید کند. او توانایی شکست [[سامر]] (Summer) را در مبارزه ای ساختگی از طریق گرفتار کردن او در تورش را داشت.
 
او برخلاف برادرش که دارای شخصیتی عبوس است ، به صورت فردی خوش مشرب توصیف شده است. میرا به شدت وفادار است و از شاهزاده اش و همچنین برادرش به شدت مراقبت می کند و در صورت لزوم از مبارزه روی برنمی گرداند. برن می گوید که تنها چیزی که می تواند او را ناراحت یا عصبانی بکند ، برادرش ، جوجن ، است.{{رف|یش|9}}
 
[[پرونده:Mustamirri reedscamping.jpg|بندانگشتی|چپ|250px|جوجن و میرا در راه وینترفل اثر : Mustamirri]]
==وقایع اخیر==
===نزاع شاهان===
 
در هنگام [[جشن برداشت]] (Harvest Feast) در وینترفل ، جوجن و خواهرش به آن جا رسیدند تا حمایت خاندانشان را از وینترفل و شاه [[راب استارک]] (Robb Stark) ، بعد از مرگ ادارد ، اعلام کنند. جوجن درباره ی [[دایرولف]] ها (Direwolf) می پرسد و می خواهد آن ها را ببیند و به او گفته می شود که آن ها در [[جنگل خدایان]] (Godswood) هستند. جوجن از دایرولف ها نمی ترسد و به [[برن استارک|برن]] و میرا می گوید که امروز ، روز مرگ او نیست.{{رف|نش|21}}
 
بعدا میرا موفق به شکست دادن سامر می شود. برن ادعا می کند که سامر برنده شده ولی جوجن می گوید که سامر در تور گرفتار شده است و نمی تواند فرار کند. برن متوجه می شود که میرا به وسیله هیچ استادی تعلیم داده نشده است و میرا برن را دعوت می کند تا به دیدار [[گری واتر واچ]] (Greywater Watch) بیاید.{{رف|نش|28}}
 
برن به میرا و جوجن درباره رویاهایی که در آن ها به قالب گرگ در می آید و همچنین [[کلاغ سه چشم]] اطلاع می دهد. در همین هنگام جوجن درباره رویایی که در آن دریا را دیده که به [[وینترفل]] می رسد ، می گوید. وقتی که برن می گوید که استاد [[لوین]] (Luwin) فکر می کند که ممکن است خواب جوجن تعبیر نشود ، میرا موافقت می کند. وقتی جوجن می گوید که خواب های او همیشه درست از آب درمی آیند ، میرا از دست او عصبانی می شود. جوجن افشا می کند که او در خواب ، برن و [[ریکان استارک|ریکان]] (Rickon) را در مقابل شخصی که به او [[ریک]] (Reek) می گویند ، دیده و او در حال کندن پوست صورت آن ها به وسیاه یک چاقو بوده است. میرا می گوید که او می تواند به سرداب ها برود و ریک را بکشد ولی جوجن می گوید که او در این کار موفق نمی شود چرا که زندانبان او را متوقف خواهد کرد و اگر او در این مورد به زندانبان توضیح دهد ، او حرفش را باور نمی کند.{{رف|نش|35}}
 
وقتی که [[تئون گریجوی]] (Theon Greyjoy) وینترفل را تسخیر می کند ، برن از اتاقش به بیرون رانده می شود و میرا و جوجن را ، که آن دو نیز زندانیند ، ملاقات می کند.{{رف|نش|46}} برن ، میرا ، جوجن ، ریکان ، [[اشا]] و [[هودور]] وانمود می کنند که از [[وینترفل]] فرار کرده اند و در سرداب های وینترفل مخفی می شوند و بعد از غارت وینترفل به وسیله [[رمزی اسنو]] ، آن جا را ترک می کنند. آوار ناشی از غارت راه آن ها را سد می کند ولی هودور با استفاده از قدرت زیاد خود در را باز و راه آن ها را هموار می کند. قبل از ترک آن جا ، میرا شمشیر [[ریکارد استارک]] (Rickard Stark) را برمی دارد. در جنگل خدایان ، [[لوین]] در حال مرگ به [[اشا]] پیشنهاد می کند که بچه های استارک از هم جدا شوند. اشا تصمیم می گیرد که ریکان را با خود به جنوب ببرد و جوجن می گوید که آن ها هم برن را با خود می برند. بعد از جداییشان ، میرا ، هودور ، برن و جوجن به سمت [[شمال]] حرکت می کنند.{{رف|نش|69}}
 
[[پرونده:Meera Jojen The Neck.jpg|بندانگشتی|چپ|450px|میرا و جوجن در نک اثر Amok]]
===یورش شمشیرها===
 
در حین حرکت گروه به سمت شمال ، میرا برای آن ها شکار می کند و منبع اصلی تامین غذای آن هاست که بیشتر ماهی و غورباقه صید می کند. آن ها در مکانی به اسم برج تامبل داون (Tumbledown Tower) اطراق می کنند ولی جوجن به آن ها می گوید که باید به راهشان ادامه دهند. میرا استثنا با او موافقت می کند ولی تصمیم را بر عهده برن می گذارد و می گوید که او شاهزاده آن هاست و آن ها مطابق میل او عمل خواهند کرد بالاخره برن تصمیم می گیرد که به سمت شمال حرکت کنند.{{رف|یش|9}}
 
آن ها به راه رفتن خود به شمال ادامه می دهند و به وسیله ماهی هایی که میرا با نیزه اش شکار می کند و همچنین سنجاب ها و خرگوش هایی که سامر می گیرد تغذیه می شوند. برن معمولا میرا را در هنگام شکار تماشا می کند و سرعت و دقت او را تحسین می کند. هرچه بیشتر به سمت شمال می روند ، پیدا کردن غذا حتی برای سامر هم سخت می شود. جوجن تاکید می کند که از جاده فاصله بگیرند چرا که مسافران جاده در مورد یک غول ، پسری فلج و یک گرگ در همه جا صحبت خواهند کرد.
 
وقتی که هوا خراب می شود ، سامر برای آن ها غاری پیدا می کند که یکی از اعضای [[خاندان لیدل]] (House Liddle) در آن حضور دارد و غذایش را با آن ها به اشتراک می گذارد و هشدار می دهد که [[جاده شاهی]] (Kingsroad) مکانی خطرناک شده است. برن از آن ها می پرسد که آیا آن ها فکر می کنند که [[ننه پیر]] (Old Nan) به وسیله [[آهن زادگان]] کشته شده ، میرا می گوید که [[تئون گریجوی]] او را نشکته چرا که تعداد زیادی از کشته شده ها از آهن زادگان بوده اند. میرا به او می گوید که قصه هایی را که ننه پیر برای او تعریف می کرده به خاطر بسپارد و از این طریق ، قسمتی از او در وجود برن همچنان زنده می ماند. در حین حرکت ، برن می گوید که او و هودور هر دو از داستان های مربوط به شوالیه ها لذت می برند. سپس میرا داستانی درباره [[شوالیه درخت خندان]] (Knight of the Laghing Tree) و یکی از اهالی مرداب ، که احتمالا پدرش هاولند بوده ، را در [[مسابقات بزرگ]] (Great Tourney) که در [[سال بهار کاذب]] بوده را تعریف می کند.{{رف|یش|24}}
 
آن ها به روستایی محتاج به تعمیر در [[نیو گیفت]] (New Gift) می رسند که مستحکم ترین ساختمانش یک مهمان خانه است که فقط چند دیوارش پابرجایند. آن ها برای نجات از طوفان در [[کویینز کراون]] (Queenscrown) ، که یک بند بر روی دریاچه است ، پناه می گیرند ولی آن ها مردانی را در روستا می بینند که مشخص می شود که یکی از آن ها جان اسنو است ، که از وحشی ها فرار می کند. برن به درون سامر ، وارگ می کند و به وحشی هایی که جان را تعقیب می کنند ، حمله می کند. سامر سه نفر از آن ها را می کشد ولی تیری به شانه اش اصابت می کند. گروه تا روز بعد که وحشی ها آن جا را ترک می کنند در بند باقی می ماند. سامر که زخمی شده ، بالاخره بازمی گردد و میرا تیر را از بدنش خارج و او را درمان می کند.{{رف|یش|40}}{{رف|یش|41}}{{رف|یش|56}}
 
آن ها به [[نایت فورت]] (Nightfort) ، قلعه ای که جوجن در رویا دیده ، می رسند ولی نمی توانند به آن سوی دیوار بروند. آن ها تصمیم می گیرند که شب را برای محافطت از خود در آشپزخانه سر کنند. در حین خوابیدن ، جوجن بیان می کند که شاید او یک رویای سبز ببیند که راه را به او نشان دهد. وقتی که آن ها صدای چیزی را که از چاه بیرون می آید ، می شنوند ، میرا آن شخص را در تورش می اندازد و با نیزه غورباقه ای (Frog Spear) خود نگه می دارد. وقتی که آتش به بالا زبانه می کشد ، آن ها یک دختر ، [[گیلی]] (Gilly) ، یک بچه به همراه او و [[سمول تارلی]] (Samwell Tarly) را می بینند. سم به او می گوید که آن ها از طریق [[دروازه سیاه]] (The Black Gate) ، که به قدمت خود [[دیوار]] است ، به آن جا آمده اند. سم مجبور است آن ها را به دروازه سیاه ببرد ، چرا که فقط یکی از اعضای [[نگهبانان شب]] (Night’s Watch) می تواند دروازه را باز کند. سم توضیح می دهد که او و همراهانش به وسیله [[کلدهنز]] (Coldhands) ، که لباس سیاه نگهبانان شب را پوشیده ولی پوستی رنگ پریده داشته ، نجات یافته اند. کلدهندز با او نیامده چرا که طلسم های در هم تنیده دیوار این اجازه را به او نمی دهند. میرا ، جوجن ، هودور و برن از دروازه سیاه عبور می کنند.{{رف|یش|56}}
 
===رقصی با اژدهایان===
 
{{اسپویلر|در هنگام سفر به همره کلدهندز درآن سوی دیوار ، میرا ، برن ، جوجن و هودور مجبور می شوند که در یک روستای متروک وحشی ها پناه بگیرند تا زمانیکه کلدهندز یک خطر را دفع کند. گروه در مورد طبیعت کلدهنز گفت و گو می کنند و به این نتیجه می رسند که او زنده نیست. میرا به او اعتماد ندارد.{{رف|ربا|4}} آن ها به [[غار کلاغ سه چشم]] می رسند ولی مورد تهاجم [[وایت]] هایی (Wights) که بیرون ورودی غار بودند ، قرار می گیرند. میرا به دلیل ضعف جوجن در حرکت او را بر پشت خود کول می کند. گروه ، باقی مانده [[فرزندان جنگل]] و کلاغ سه چشم را در غار ملاقات می کنند.{{رف|ربا|13}} جوجن به افسردگی و تسلیم در مقابل سرنوشت دچار می شود و میرا تلاش می کند که به جوجن و خودش روحیه بدهد.{{رف|ربا|34}}}}
 
[[en:Meera Reed]]
[[en:Meera Reed]]
==منابع==
{{منابع|2}}
[[رده:زنان اشرافی]][[رده:خاندان رید]][[رده:شخصیت های شمال]]
۱۱۳

ویرایش