۴۲۴
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۵۲: | خط ۵۲: | ||
طیق داستان هایی که [[ویسریس تارگرین]] برای خواهرش [[دنریس]] تعریف کرده است، [[الیا مارتل]] برای جان پسرش وارث [[ریگار]] التماس کرد، ولی آنان سر اگون را با کوبیدن به دیوار خورد کردند.{{رف|بتت|3}}{{رف|بتت|64}} | طیق داستان هایی که [[ویسریس تارگرین]] برای خواهرش [[دنریس]] تعریف کرده است، [[الیا مارتل]] برای جان پسرش وارث [[ریگار]] التماس کرد، ولی آنان سر اگون را با کوبیدن به دیوار خورد کردند.{{رف|بتت|3}}{{رف|بتت|64}} | ||
لرد [[ادارد استارک]] به یاد میآورد که سربازان [[تایوین لنیستر]] اگان کوچک را از سینه ی مادرش جدا کردند و سرش را به دیوار کوبیدند. همچنین آن ها [[رینیس]] کوچک را از زیر تختش بیرون کشیدند و او را با شمشیر کشتند.{{رف|بتت|12}} | لرد [[ادارد استارک]] به یاد میآورد که سربازان [[تایوین لنیستر]] اگان کوچک را از سینه ی مادرش جدا کردند و سرش را به دیوار کوبیدند. همچنین آن ها [[رینیس تارگرین (دختر ریگار)|رینیس]] کوچک را از زیر تختش بیرون کشیدند و او را با شمشیر کشتند.{{رف|بتت|12}} | ||
ادارد شایعه هایی شنیده بود که [[گرگور کلگان]] سر اگان را به دیوار کوبید.و بعضی مخفیانه میگفتند که با این که هفده سال دارد به الیا تجاوز کرده است. و بعد او را با شمشیر کشته. هیچ کس جرات نداشت این نجوا ها را جلوی او بازگو کند.{{رف|بتت|30}} | ادارد شایعه هایی شنیده بود که [[گرگور کلگان]] سر اگان را به دیوار کوبید.و بعضی مخفیانه میگفتند که با این که هفده سال دارد به الیا تجاوز کرده است. و بعد او را با شمشیر کشته. هیچ کس جرات نداشت این نجوا ها را جلوی او بازگو کند.{{رف|بتت|30}} | ||
ویرایش