رابرت براتیون: تفاوت میان نسخه‌ها

۴۰۹ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۴ ژوئیهٔ ۲۰۱۳
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳۳: خط ۳۳:
==ظاهر و شخصیت==
==ظاهر و شخصیت==


رابرت مردی است درشت و نه چندان باهوش که روزگاری جنگجوی بی نظیری بوده است. در جوانی اش رابرت بلند، چهار شانه و عضلانی چون رویای یک دوشیزه و با ریشی همواره تراشیده و تمیز بوده است. با این وجود بعد از رسیدن به تخت بر اثر جشن ها و مستی های مداوم دچار اضافه وزن شد. وزن رابرت حدود هشت سنگ اضافه یافت او برای پوشاندن چین های چهره اش ریش بلند می گذاشت. رابرت علاقه زیادی به ترانه های مستانه ی ''[[یک بشکه شراب]]'' و ''[[پنجاه و چهار چلیک]]'' داشت. رابرت به داشتن شخصیتی برون گرا، معاشرتی و جذاب شناخته می شود و توانایی خارق العاده ای در تبدیل دشمنان به دوستان داشته است.  
رابرت مردی است درشت و نه چندان باهوش که روزگاری جنگجوی بی نظیری بوده است. در جوانی اش رابرت بلند، چهار شانه و عضلانی چون رویای یک دوشیزه و با ریشی همواره تراشیده و تمیز بوده است. با این وجود بعد از رسیدن به تخت بر اثر جشن ها و مستی های مداوم دچار اضافه وزن شد.{{رف|بتت|4}} وزن رابرت حدود هشت سنگ اضافه یافت او برای پوشاندن چین های چهره اش ریش بلند می گذاشت. رابرت علاقه زیادی به ترانه های مستانه ی ''[[یک بشکه شراب]]'' و ''[[پنجاه و چهار چلیک]]'' داشت.{{رف|بتت|42}} رابرت به داشتن شخصیتی برون گرا، معاشرتی و جذاب شناخته می شود و توانایی خارق العاده ای در تبدیل دشمنان به دوستان داشته است.  


هوس رانی رابرت موضوع بسیاری از ترانه های مستانه در هفت پادشاه شده است. طبق نظر [[ادارد استارک]] رابرت می تواند در شب دنیا را به یک زن قول دهد و فردا همه چیز را (حتی خود آن زن) از یاد ببرد.  
هوس رانی رابرت موضوع بسیاری از ترانه های مستانه در هفت پادشاه شده است. طبق نظر [[ادارد استارک]] رابرت می تواند در شب دنیا را به یک زن قول دهد و فردا همه چیز را (حتی خود آن زن) از یاد ببرد.{{رف|بتت|35}}


==تاریخ==
==تاریخ==
خط ۴۲: خط ۴۲:
رابرت اولین پسر لیدی [[کاسانااسترمونت|کاسانا]] (Cassana) و لرد [[استفن براتیون|استفن]] (Steffen)، رئیس [[خاندان براتیون]] و لرد بالادست [[سرزمین های طوفان]] (Stormlands) است. رابرت در [[استورمز اند]] (Storm's End) به دنیا آمد و بزرگ شد. رابرت حدود دو سال از [[استنیس براتیون|استنیس]] (Stannis) بزرگ تر است. [[رنلی بارتیون|رنلی]] (Renly) برادر کوچک تر خانواده، پانزده سال بعد از رابرت به دنیا می آید.
رابرت اولین پسر لیدی [[کاسانااسترمونت|کاسانا]] (Cassana) و لرد [[استفن براتیون|استفن]] (Steffen)، رئیس [[خاندان براتیون]] و لرد بالادست [[سرزمین های طوفان]] (Stormlands) است. رابرت در [[استورمز اند]] (Storm's End) به دنیا آمد و بزرگ شد. رابرت حدود دو سال از [[استنیس براتیون|استنیس]] (Stannis) بزرگ تر است. [[رنلی بارتیون|رنلی]] (Renly) برادر کوچک تر خانواده، پانزده سال بعد از رابرت به دنیا می آید.


زمانی که رابرت و استنیس بسیار جوانند، آن ها شاهد غرق شدن کشتی والدینشان در نزدیکی ساحل [[استورمز اند]] و مرگ آن ها هستند. بعد از این فاجعه رابرت لرد منطقه می شود. رابرت به [[ایری]] (Eyrie) می رود و در نزد [[جان ارن]] (Jon Arryn) بزرگ می شود. آن جا او با ادارد استارک آشنا و دوست می شود. جان ارن نیز که خود فرزندی ندارد با این دو چون اعضای خانواده اش رفتار می کند.  
زمانی که رابرت و استنیس بسیار جوانند، آن ها شاهد غرق شدن کشتی والدینشان در نزدیکی ساحل [[استورمز اند]] و مرگ آن ها هستند. بعد از این فاجعه رابرت لرد منطقه می شود.{{رف|نش|مقدمه}} رابرت به [[ایری]] (Eyrie) می رود و در نزد [[جان ارن]] (Jon Arryn) بزرگ می شود. آن جا او با ادارد استارک آشنا و دوست می شود. جان ارن نیز که خود فرزندی ندارد با این دو چون اعضای خانواده اش رفتار می کند.{{رف|بتت|2}}


رابرت عاشق خواهر ادارد [[لیانا استارک|لیانا]] می شود و لرد [[ریکارد استارک|ریکارد]] (Rickard) پدر لیانا قول دخترش را به رابرت می دهد. در همین زمان رابرت صاحب [[میا استون|دختری حرامزاده]] می شود، که باعث می شود لیانا به این نتیجه برسد که رابرت هرگز خود را به یک بستر محدود نخواهد کرد. کمی بعد لیانا به دست شاهزاده [[ریگار تارگرین]] (Rhaegar Targaryen) دزدیده می شود. این اتفاق موج سلسله رخداد هایی می شود که موجبات [[قیام رابرت]] (Robert's Rebellion)را فراهم می کند.
رابرت عاشق خواهر ادارد [[لیانا استارک|لیانا]] می شود،{{رف|بتت|4}} و لرد [[ریکارد استارک|ریکارد]] (Rickard) پدر لیانا قول دخترش را به رابرت می دهد.{{رف|بتت|35}} در همین زمان رابرت صاحب [[میا استون|دختری حرامزاده]] می شود، که باعث می شود لیانا به این نتیجه برسد که رابرت هرگز خود را به یک بستر محدود نخواهد کرد.{{رف|بتت|35}} کمی بعد لیانا به دست شاهزاده [[ریگار تارگرین]] (Rhaegar Targaryen) دزدیده می شود. این اتفاق موج سلسله رخداد هایی می شود که موجبات [[قیام رابرت]] (Robert's Rebellion)را فراهم می کند.{{رف|بتت|4}}


=== قیام رابرت ===
=== قیام رابرت ===


خبر دزدیده شدن لیانا [[برندون استارک|برندون]] (Brandon) را به [[بارانداز پادشاه]] (King's Landing) کشاند. برندون به همراه جمعی از دوستانش وارد [[قلعه سرخ]] (Red Keep) شد و خواستار مرگ پرنس ریگار شد. شاه دیوانه همه ی آن ها را دستگیر کرد و پدرانشان را به پایتخت احضار کرد. لرد [[ریکارد استارک|ریکارد]] به قلعه سرخ رفت. شاه [[ایریس دوم تارگرین|ایریس]] (Aerys) پدر و پسر را اعدام کرد و سپس به جان ارن دستور داد تا سر رابرت و ادارد را برایش بفرستد، اما لرد جان علیه او طغیان کرد. پس از آن رابرت و ادارد به سمت [[استورمز اند]] و [[وینترفل]] (Winterfell) رفتند تا پرچمدارانشان را فرا بخوانند. در [[گال تاون]] (Gulltown) نبردی بین قوای وفادار به جان ارن و قوای وفادار به پادشاه در گرفت. در این نبرد رابرت لرد [[رندیل گرافتون]] (Randyll Grafton) را می کشد. رابرت که برای ادعای [[تخت آهنین]] (Iron Throne) نسب خانوادگی مناسب تری از دو نفر دیگر دارد، رهبر جنبش می شود و از این رو جنبش نام قیام رابرت را به خود می گیرد.  
خبر دزدیده شدن لیانا [[برندون استارک|برندون]] (Brandon) را به [[بارانداز پادشاه]] (King's Landing) کشاند. برندون به همراه جمعی از دوستانش وارد [[قلعه سرخ]] (Red Keep) شد و خواستار مرگ پرنس ریگار شد. شاه دیوانه همه ی آن ها را دستگیر کرد و پدرانشان را به پایتخت احضار کرد. لرد [[ریکارد استارک|ریکارد]] به قلعه سرخ رفت. شاه [[ایریس دوم تارگرین|ایریس]] (Aerys) پدر و پسر را اعدام کرد و سپس به جان ارن دستور داد تا سر رابرت و ادارد را برایش بفرستد، اما لرد جان علیه او طغیان کرد. پس از آن رابرت و ادارد به سمت [[استورمز اند]] و [[وینترفل]] (Winterfell) رفتند تا پرچمدارانشان را فرا بخوانند.{{رف|بتت|2}} در [[گال تاون]] (Gulltown) نبردی بین قوای وفادار به جان ارن و قوای وفادار به پادشاه در گرفت. در این نبرد رابرت لرد [[رندیل گرافتون]] (Randyll Grafton) را می کشد. رابرت که برای ادعای [[تخت آهنین]] (Iron Throne) نسب خانوادگی مناسب تری از دو نفر دیگر دارد، رهبر جنبش می شود و از این رو جنبش نام قیام رابرت را به خود می گیرد.  


[[پرونده:Young Robert Baratheon.jpg|چپ|بندانگشتی|330px|رابرت جوان در [[نبرد سامر هال]]]]  
[[پرونده:Young Robert Baratheon.jpg|چپ|بندانگشتی|330px|رابرت جوان در [[نبرد سامر هال]]]]  


رابرت شروع به جمع کردن پرچمدارانش در سرزمین های طوفان نمود، اما او از متحدانش در شمال جدا افتاده بود. علاوه بر این بسیاری از پرچمداران او تصمیم می گیرند به سلطنت وفادار بمانند و قوایشان را در [[سامرهال]] (Summerhall) جمع کنند. رابرت از تصمیم آن ها مطلع می شود و به سامرهال لشکر کشیده و در [[نبرد سامرهال]] (Battle of Summerhall) قوای آن ها را در هم می شکند، رابرت در یک روز سه لشکر را مغلوب می کند. رابرت سپس در آشفورد (Ashforf) با پیش قراول قوای [[ریچ]] (Reach) درگیر می شود. او در [[نبرد آشفورد|آن جا]] شکست خورده و مجبور به عقب نشینی می شود. او به [[سرزمین های رودخانه]] (Riverlands) می رود تا به متحدین [[خاندان استارک|استارک]] (Stark)، [[خاندان تالی|تالی]] (Tully) و [[خاندان ارن|ارن]] (Arryn) خود بپیوندد. در طی این سفر رابرت مجروح شده و در فاحشه خانه ای در [[استونی سپت]] (Stony Sept) مخفی می شود، و تقریبا با تمام روسپی های آن جا هم بستر می شود.  
رابرت شروع به جمع کردن پرچمدارانش در سرزمین های طوفان نمود، اما او از متحدانش در شمال جدا افتاده بود. علاوه بر این بسیاری از پرچمداران او تصمیم می گیرند به سلطنت وفادار بمانند و قوایشان را در [[سامرهال]] (Summerhall) جمع کنند.{{رف|یش|55}} رابرت از تصمیم آن ها مطلع می شود و به سامرهال لشکر کشیده و در [[نبرد سامرهال]] (Battle of Summerhall) قوای آن ها را در هم می شکند، رابرت در یک روز سه لشکر را مغلوب می کند. رابرت سپس در آشفورد (Ashforf) با پیش قراول قوای [[ریچ]] (Reach) درگیر می شود. او در [[نبرد آشفورد|آن جا]] شکست خورده و مجبور به عقب نشینی می شود. او به [[سرزمین های رودخانه]] (Riverlands) می رود تا به متحدین [[خاندان استارک|استارک]] (Stark)، [[خاندان تالی|تالی]] (Tully) و [[خاندان ارن|ارن]] (Arryn) خود بپیوندد. در طی این سفر رابرت مجروح شده و در فاحشه خانه ای در [[استونی سپت]] (Stony Sept) مخفی می شود، و تقریبا با تمام روسپی های آن جا هم بستر می شود. {{رف|یش|29}}


لشکر سلطنتی به فرماندهی [[جان کانینگتون]] (Jon Connington) شهر را محاصره می کند، آن ها تمام خانه های شهر را در در جستجوی رابرت می گردند ولی مردم شهر به رابرت کمک کرده و او را مخفی نگه می دارند. در نهایت قوای متحدین رابرت به شهر می رسند و نبرد ناقوس ها (Battle of Bells) در می گیرد که به پیروزی رابرت می انجامد.
لشکر سلطنتی به فرماندهی [[جان کانینگتون]] (Jon Connington) شهر را محاصره می کند، آن ها تمام خانه های شهر را در در جستجوی رابرت می گردند ولی مردم شهر به رابرت کمک کرده و او را مخفی نگه می دارند. در نهایت قوای متحدین رابرت به شهر می رسند و نبرد ناقوس ها (Battle of Bells) در می گیرد که به پیروزی رابرت می انجامد.{{رف|یش|29}}


[[پرونده:Battle of the Trident Robert Rhaegar by Mike S Miller.jpg|چپ|بندانگشتی|350px|نبرد رابرت و ریگار اثر مایک اس میلر]]
[[پرونده:Battle of the Trident Robert Rhaegar by Mike S Miller.jpg|چپ|بندانگشتی|350px|نبرد رابرت و ریگار اثر مایک اس میلر]]


بعد از این نبرد [[ریگار تارگرین|ریگار]] شخصا قوای سلطنتی را رهبری کرده و به مبارزه با رابرت می آید. سر [[لوین مارتل]] (Lewyn Martell) با قوای [[دورن]] (Dorn) به او می پیوندد. قوای رابرت و ریگار در [[نبرد ترایدنت|ترایدنت]] (Trident) با هم رو در می شوند. در هنگامه ی این جنگ رابرت و ریگار با هم به نبرد تن به تن با هم می پردازند. رابرت ریگار را می کشد و سرنوشت نبرد را رقم می زند.  
بعد از این نبرد [[ریگار تارگرین|ریگار]] شخصا قوای سلطنتی را رهبری کرده و به مبارزه با رابرت می آید. سر [[لوین مارتل]] (Lewyn Martell) با قوای [[دورن]] (Dorn) به او می پیوندد. قوای رابرت و ریگار در [[نبرد ترایدنت|ترایدنت]] (Trident) با هم رو در می شوند. در هنگامه ی این جنگ رابرت و ریگار با هم به نبرد تن به تن با هم می پردازند. رابرت ریگار را می کشد و سرنوشت نبرد را رقم می زند.{{رف|بتت|4}}


با وجود آن که رابرت ریگار را می کشد و انتقامش را می گیرد نفرت او از [[خاندان تارگرین|تارگرین]] پایان نمی پذیرد. [[تایوین لنیستر]] (Tywin Lannister) [[بار انداز پادشاه]] را [[غارت باراندازپادشاه|غارت]] می کند. او اجساد [[الیا مارتل|همسر]] و فرزندان ریگار را به رابرت تقدیم می کند. ادارد استارک خشمگین شده و این اقدام را زیر سوال می برد. او این اقدام را قتل می نامد و معتقد است [[ایگان ششم تارگرین|پرنس]] و [[رینیس تارگرین (دختر ریگار)|پرنسس]] کودکانی بی گناه بوده اند. رابرت در جواب ادارد می گوید:
با وجود آن که رابرت ریگار را می کشد و انتقامش را می گیرد نفرت او از [[خاندان تارگرین|تارگرین]] پایان نمی پذیرد. [[تایوین لنیستر]] (Tywin Lannister) [[بار انداز پادشاه]] را [[غارت باراندازپادشاه|غارت]] می کند. او اجساد [[الیا مارتل|همسر]] و فرزندان ریگار را به رابرت تقدیم می کند. ادارد استارک خشمگین شده و این اقدام را زیر سوال می برد. او این اقدام را قتل می نامد و معتقد است [[ایگان ششم تارگرین|پرنس]] و [[رینیس تارگرین (دختر ریگار)|پرنسس]] کودکانی بی گناه بوده اند. رابرت در جواب ادارد می گوید:
خط ۶۴: خط ۶۴:
{{نقل قول|من کودکی نمی بینم، تنها تخم اژدها می بینم.{{رف|بتت|12}} }}
{{نقل قول|من کودکی نمی بینم، تنها تخم اژدها می بینم.{{رف|بتت|12}} }}


این اقدام رابرت خشم ادارد را به همراه دارد و حتی [[جان ارن]] نیز نمی تواند آتش خشم و اختلاف بین او را فرو بنشاند. ادارد [[قلعه سرخ]] را ترک می کند و به [[استورمز اند]] می رود، جایی که استنیس تحت [[محاصره ی استورمز اند|محاصره ی]] قوای [[ریچ]] قرار دارد. کمی بعد مرگ لیانا و غم مشترک رابرت و ادارد موجب آشتی این دو می شود. بعد از این اتفاق خاطره ی لیانا و تمایل رابرت برای گرفتن چند باره ی انتقام او از ریگار کابوس شبانه ی رابرت می شود.
این اقدام رابرت خشم ادارد را به همراه دارد و حتی [[جان ارن]] نیز نمی تواند آتش خشم و اختلاف بین او را فرو بنشاند. ادارد [[قلعه سرخ]] را ترک می کند و به [[استورمز اند]] می رود، جایی که استنیس تحت [[محاصره ی استورمز اند|محاصره ی]] قوای [[ریچ]] قرار دارد. کمی بعد مرگ لیانا و غم مشترک رابرت و ادارد موجب آشتی این دو می شود.{{رف|بتت|12}} بعد از این اتفاق خاطره ی لیانا و تمایل رابرت برای گرفتن چند باره ی انتقام او از ریگار کابوس شبانه ی رابرت می شود.{{رف|بتت|4}}


===سلطنت===
===سلطنت===
خط ۸۳: خط ۸۳:
شش سال بعد از به تخت نشستن رابرت [[خاندان گریجوی|گریجوی ها ]] (Greyjoy) [[قیام گریجوی|شورش]] کردند. رابرت و ادارد قوایشان را گرد آوردند و شورش را سرکوب کردند. این پیروزی موجب تثبیت قدرت رابرت شد. در ادامه رابرت با تورنومنت ها و جشن های بی پایانش مملکت را به گدایی کشاند. در پایان سلطنت رابرت تخت آهنین شش میلیون اژدهای طلایی بدهکار بود. نیمی به [[خاندان لنیستر|لنیستر ها]] (Lanniters)، و بقیه به [[خاندان تایرل|تایرل ها]] (Tyrells)، [[مذهب هفت|مذهب]] (Faith) و [[بانک آهنین براووس]] (Iron Bank of Braavos).
شش سال بعد از به تخت نشستن رابرت [[خاندان گریجوی|گریجوی ها ]] (Greyjoy) [[قیام گریجوی|شورش]] کردند. رابرت و ادارد قوایشان را گرد آوردند و شورش را سرکوب کردند. این پیروزی موجب تثبیت قدرت رابرت شد. در ادامه رابرت با تورنومنت ها و جشن های بی پایانش مملکت را به گدایی کشاند. در پایان سلطنت رابرت تخت آهنین شش میلیون اژدهای طلایی بدهکار بود. نیمی به [[خاندان لنیستر|لنیستر ها]] (Lanniters)، و بقیه به [[خاندان تایرل|تایرل ها]] (Tyrells)، [[مذهب هفت|مذهب]] (Faith) و [[بانک آهنین براووس]] (Iron Bank of Braavos).


رابرت همچنی پدر حرامزاده های بسیاری شد. طبق نظر [[دونال نوی]] (Donal Noye)، رابرت بعد از سلطنت تغییر بسیاری کرد، اما تغییرات در راستای بهتر شدنش نبود.  
رابرت همچنی پدر حرامزاده های بسیاری شد. طبق نظر [[دونال نوی]] (Donal Noye)، رابرت بعد از سلطنت تغییر بسیاری کرد، اما تغییرات در راستای بهتر شدنش نبود.{{رف|بتت|6}}




==اتفاقات اخیر==
==اتفاقات اخیر==


بعد از مرگ ناگهانی [[جان ارن]] رابرت به [[وینترفل]] سفر می کند تا بعد از یک جدایی طولانی مدت تنها فرد مورد اعتمادش، ادارد استارک را ملاقات کند. ادارد رابرت را شکسته، ناشاد و ناخوش می یابد. رابرت به [[ادارد استارک|ند]] مقام دست پادشاه  و همچنین نامزدی پسر بزرگ و وارثش  جافری را با سانسا (Sansa)، دختر ادارد به او می دهد. ادارد با اکراه این دو پیشنهاد را می پذیرد.
بعد از مرگ ناگهانی [[جان ارن]] رابرت به [[وینترفل]] سفر می کند تا بعد از یک جدایی طولانی مدت تنها فرد مورد اعتمادش، ادارد استارک را ملاقات کند. ادارد رابرت را شکسته، ناشاد و ناخوش می یابد.{{رف|بتت|4}} رابرت به [[ادارد استارک|ند]] مقام دست پادشاه  و همچنین نامزدی پسر بزرگ و وارثش  جافری را با سانسا (Sansa)، دختر ادارد به او می دهد. ادارد با اکراه این دو پیشنهاد را می پذیرد.


در طی سفر به جنوب رابرت پیش ند اعتراف می کند که آرزو دارد، تاج و تخت را کنار بگذارد و به [[شهر های آزاد]] (Free Cities) سفر کند، در آن جا چون [[مزدور]] ها (Selswords) بجنگد و عیاشی کند، همان کار هایی که رابرت برایشان ساخته شده است. اما تنها چیزی که رویایش را خدشه دار می کند، تجسم [[جافری براتیون]] بر [[تخت آهنین]] است، در حالی که [[سرسی لنیستر|مادرش]] در گوشش نجوا می کند.  
در طی سفر به جنوب رابرت پیش ند اعتراف می کند که آرزو دارد، تاج و تخت را کنار بگذارد و به [[شهر های آزاد]] (Free Cities) سفر کند، در آن جا چون [[مزدور]] ها (Selswords) بجنگد و عیاشی کند، همان کار هایی که رابرت برایشان ساخته شده است. اما تنها چیزی که رویایش را خدشه دار می کند، تجسم [[جافری براتیون]] بر [[تخت آهنین]] است، در حالی که [[سرسی لنیستر|مادرش]] در گوشش نجوا می کند.{{رف|بتت|12}}


در بار انداز پادشاه وظایف اداره ی مملکت بر دوش ادارد می افتد و رابرت به خوش گذرانی های سابق خود ادامه می دهد. او در آن جا [[تورنومنت دست پادشاه|تورنومنت بزرگی]] را به افتخار ادارد برگزار می کند.  
در بار انداز پادشاه وظایف اداره ی مملکت بر دوش ادارد می افتد و رابرت به خوش گذرانی های سابق خود ادامه می دهد. او در آن جا [[تورنومنت دست پادشاه|تورنومنت بزرگی]] را به افتخار ادارد برگزار می کند.  


زمانی که رابرت جلسه ای ترتیب می دهد و خواهان مرگ [[دنریس تارگرین]] (Daenerys Targaryen) می شود، ادارد حاضر نمی شود جزیی از این نقشه باشد و از عنوانش کناره گیری می کند. بعد از آن که [[جیمی لنیستر]] ادارد را غافلگیر و زخمی می کند، رابرت به ملاقات دوستش می رود و نشان دست را به او باز می گرداند. رابرت مدعی می شود که اگر ند از پذیرفتن آن خودداری کند، آن را به جیمی لنیستر خواهد داد. رابرت سپس پایتخت را ترک کرده و به شکار می رود.  
زمانی که رابرت جلسه ای ترتیب می دهد و خواهان مرگ [[دنریس تارگرین]] (Daenerys Targaryen) می شود، ادارد حاضر نمی شود جزیی از این نقشه باشد و از عنوانش کناره گیری می کند.{{رف|بتت|33}} بعد از آن که [[جیمی لنیستر]] ادارد را غافلگیر و زخمی می کند، رابرت به ملاقات دوستش می رود و نشان دست را به او باز می گرداند. رابرت مدعی می شود که اگر ند از پذیرفتن آن خودداری کند، آن را به جیمی لنیستر خواهد داد. رابرت سپس پایتخت را ترک کرده و به شکار می رود.  


در طی این شکار ادارد پی می برد، که فرزندان رابرت در حقیقت حرامزاده هایی هستند که سرسی از زنا با برادرش جیمی به دنیا آورده است. او به سرسی فرصتی برای فرار کدن می دهد. سرسی از ملازم رابرت، [[لنسل لنیستر]] (Lancel Lannister) می خواهد تا به رابرت شرابی سه برابر قوی تر از معمول بدهد، او را کاملا مست کند. وقتی که گروه شکار یک گراز وحشی را گیر می اندازند، رابرت مست تر از آن است که ضربه ی دقیقی به گراز بزند. گراز به سمتش یورش برده و ضربه ی مرگباری به او می زند. طبق نظر [[واریس]] (Varys) اگر هم گراز ضربه ی کاری را نمی زد، افتادن از اسب یا یک تیر سرگردان کار رابرت را می ساخت. چرا که سرسی خواستار مرگ رابرت پیش از بازگشت از سفر بود.
در طی این شکار ادارد پی می برد، که فرزندان رابرت در حقیقت حرامزاده هایی هستند که سرسی از زنا با برادرش جیمی به دنیا آورده است.{{رف|بتت|39}} او به سرسی فرصتی برای فرار کردن می دهد. سرسی از ملازم رابرت، [[لنسل لنیستر]] (Lancel Lannister) می خواهد تا به رابرت شرابی سه برابر قوی تر از معمول بدهد، او را کاملا مست کند. وقتی که گروه شکار یک گراز وحشی را گیر می اندازند، رابرت مست تر از آن است که ضربه ی دقیقی به گراز بزند. گراز به سمتش یورش برده و ضربه ی مرگباری به او می زند. طبق نظر [[واریس]] (Varys) اگر هم گراز ضربه ی کاری را نمی زد، افتادن از اسب یا یک تیر سرگردان کار رابرت را می ساخت. چرا که سرسی خواستار مرگ رابرت پیش از بازگشت از سفر بود.


وقتی رابرت زخمی و در حال مرگ به پایتخت برگردانده می شود، از رابرت می خواهد نایب السلطنه و محافظ مملکت بماند تا آن که جافری به سن قانونی برسد. ادارد که شاهد درد کشیدن رابرت است، راز تولد جافری را از او مخفی نگه می دارد تا از درد کشیدن بیشتر دوستش جلوگیری کند. در عوض، در حین نوشتن درخواست رابرت عبارت "فرزندم جافری" را با عبارت "وارث قانونی ام" عوض می کند. رابرت یک روز بعد می میرد. مرگ او موجب یک سلسله از اتفاقات می شود که به [[جنگ پنج پادشاه]] (War of Five Kings) ختم می شود.  
وقتی رابرت زخمی و در حال مرگ به پایتخت برگردانده می شود، از رابرت می خواهد نایب السلطنه و محافظ مملکت بماند تا آن که جافری به سن قانونی برسد. ادارد که شاهد درد کشیدن رابرت است، راز تولد جافری را از او مخفی نگه می دارد تا از درد کشیدن بیشتر دوستش جلوگیری کند. در عوض، در حین نوشتن درخواست رابرت عبارت "فرزندم جافری" را با عبارت "وارث قانونی ام" عوض می کند. رابرت یک روز بعد می میرد. مرگ او موجب یک سلسله از اتفاقات می شود که به [[جنگ پنج پادشاه]] (War of Five Kings) ختم می شود.  
خط ۱۱۴: خط ۱۱۴:
{{اسپویلر|او به این گروه می پیوندد. برادری سپس جندری را در مهمان خانه ی قدیمی گذرگاه قرار می دهد تا هم آهنگری کند و هم مواظب گروهی از بچه های یتیم باشد. زمانی که [[برین از تارت|برین]] (Brienne) او را می بیند از شباهت بسیار او با لرد [[رنلی براتیون|رنلی]] متحیر می شود، و او را "رنلی" و "لرد من" می خواند.}}  
{{اسپویلر|او به این گروه می پیوندد. برادری سپس جندری را در مهمان خانه ی قدیمی گذرگاه قرار می دهد تا هم آهنگری کند و هم مواظب گروهی از بچه های یتیم باشد. زمانی که [[برین از تارت|برین]] (Brienne) او را می بیند از شباهت بسیار او با لرد [[رنلی براتیون|رنلی]] متحیر می شود، و او را "رنلی" و "لرد من" می خواند.}}  


* [[ادریک استورم]] (Edrik Storm)، تنها حرام زاده ی شناخته شده ی رسمی رابرت، مادرش دلنا فلورنت (Delena Florent) است. او در [[استورمز اند]] تحت حمایت سر [[کورتنی پنروس]] (Cortnay Penrose)، قلعه بان آن جا قرار داشت. استنیس قلعه را تحت محاصره قرار داد تا ادریک استورم را بگیرد و از آن به عنوان دلیلی برای اثبات مدعای خویش مبنی بر حرامزاده بودن فرزندان سرسی استفاده کند.  
* [[ادریک استورم]] (Edrik Storm)، تنها حرام زاده ی شناخته شده ی رسمی رابرت، مادرش دلنا فلورنت (Delena Florent) است.{{رف|بتت|35}} او در [[استورمز اند]] تحت حمایت سر [[کورتنی پنروس]] (Cortnay Penrose)، قلعه بان آن جا قرار داشت. استنیس قلعه را تحت محاصره قرار داد تا ادریک استورم را بگیرد و از آن به عنوان دلیلی برای اثبات مدعای خویش مبنی بر حرامزاده بودن فرزندان سرسی استفاده کند.  


[[ملیساندره]] (Mellisandre)، ساحره ی سرخ می خواست با استفاده از خون او اژدهاهای [[دراگون استون]] (Dragon Stone) را برخیزاند. [[داووس سی ورث]] (Davos Seaworth) پیش از قربانی شدنش او را قاچاقی از دراگون استون خارج کرد.  
[[ملیساندره]] (Mellisandre)، ساحره ی سرخ می خواست با استفاده از خون او اژدهاهای [[دراگون استون]] (Dragon Stone) را برخیزاند. [[داووس سی ورث]] (Davos Seaworth) پیش از قربانی شدنش او را قاچاقی از دراگون استون خارج کرد.  


* دوقلو های بی نام، [[پتایر بیلیش]] (Petyr Baelish) اشاره می کند که رابرت از یک زن خدمتکار در کسترلی راک (Casterley Rock) صاحب دوقلو هایی می شود. ماموران سرسی آن دو را مخفیانه می کشند.  
* دوقلو های بی نام، [[پتایر بیلیش]] (Petyr Baelish) اشاره می کند که رابرت از یک زن خدمتکار در کسترلی راک (Casterley Rock) صاحب دوقلو هایی می شود. ماموران سرسی آن دو را مخفیانه می کشند.{{رف|بتت|35}}


*[[بارا]]، کوچکترین حرامزاده ی شناخته شده ی رابرت، [[میگان|مادرش]] از خود فروشان بار انداز پادشاه بود. [[آلار دیم]] (Alar Deem) طبق دستور سرسی بارا را کشت.
*[[بارا]]، کوچکترین حرامزاده ی شناخته شده ی رابرت، [[میگان|مادرش]] از خود فروشان بار انداز پادشاه بود. [[آلار دیم]] (Alar Deem) طبق دستور سرسی بارا را کشت.
۸۳۱

ویرایش