آریا استارک: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳۳: خط ۳۳:


آریا به همراه [[یورن]] و دسته ی نوآموزان [[نایت واچ]] او از [[کینگزلندینگ]] خارج می شود. یورن برنامه دارد که در راه سفرش به دیوار آریا را به [[وینترفل]] بازگرداند. او موهای آریا را کوتاه می کند و آریا را وا می دارد تا خود را با هویت اری (Arry) ، پسری نو آموز برای نایت واچ معرفی کند. سفر آن ها تا نزدیکی دهکده ای ویران در نزدیکی دریاچه ی [[چشم خدایان]] (God's Eye)ادامه می یابد. در آن جا گروهی از سواران به فرماندهی سر [[آموری لورچ]] (Amory Lorch)به آن ها حمله ور می شوند. آریا به همراه [[جندری]] (Gendry)، [[هات پای]] (Hot Pie)، [[لامی گرین هندز]] (Lommy Greenhands)و [[سمور]] (Weasel)از معدود افرادی است که توانستند زنده بمانند و فرار کنند.قبل از فرار آریا سه زندانی نایت واچ به نام های [[جیکن هاکار]](Jaqen H'ghar)، [[روگ]] (Rorge)و [[بایتر]] (Biter)را آزاد می کند. هات پای به آریا صورت لامپی و لامی به او کله لامپی می گوید. آریا و همراهانش در دهکده بعدی به دست گرگور کلگان (Gregor Clegane)و مردانش اسیر می شود. آن ها در آنجا هشت روز نگهداری می شوند و [[تیکلر]] (Tickler) روستاییان را ''مواخذه'' می کند. سپس آن ها به [[هارن هال]] (Harrenhall)منتقل می شوند. در این سفر آریا لیستی از افراد منفوری را که قصد کشتنشان  دارد می سازد. در هارن هال آریا دستیار [[ویس]] (Weese) می شود و در [[برج مویه]] (Wailing Tower) به خدمت گماشته می شود. چند روز بعد او جیکن و دو زندانی دیگری را که نجات داده بود در خدمت آموری لورچ می بیند. جیکن در شب به پیش او می آید و در ازای سه جانی که حفظ کرده سه مرگ به او پیشنهاد می دهد. چند روز بعد وقتی آریا می شنود که [[چیسویک]] (Chiswyck) چگونه در مورد یک تجاوز دسته جمعی به خود می بالد ، نام او را به جیکن می دهد. [[چیسویک]] سه روز بعد می میرد. آریا سپس نام ویس را به خاطر آن که او را کتک زده بود به جیکن می دهد. مرگ ویس غیر قابل باور است برای آن که ظاهرا مرتبط با سگی است که از تولگی بزرگ کرده بود. در حالی که آریا به مرگ سومش فکر می کند متوجه می شود که باید یک نام مهم تر را مانند [[آموری لورچ]] یا [[تایوین لنیستر|تایوین]] (Tywin ) انتخاب می کرده است. آریا پشیمان شده و بسیار در مورد مرگ سوم فکر می کند. نهایتا او نام خود جیکن را به او می دهد. جیکن برای آن که آریا نامش را پس بگیرد به او کمک می کند تا شمالی هایی را که در زندان اسیرند آزاد کند و بلوایی به پا می شود. جیکن در میان حیرت آریا چهره اش را عوض می کند و به او می گوید زمان آن رسیده که این فرد بمیرد. سپس به آریا سکه ای آهنین می دهد و می رود. صبح روز فردا لرد [[روس بولتون]] (Roose Bolton) به همراه سپاهیانش می رسند. آریا که حال خود را نایمریا (Nymeria)و مخففا نن (Nan) می نامد در ازای نقشش در زندانی آزادیان یکی از خدمتکاران مخصوص لرد بولتون می شود. او در آن جا اتفاقی [[المار فری]] (Elmar Frey) ، ملازمی را که راب و [[والدر فری]] (Walder Frey) برای ازدواج با آریا در نظ گرفته اند ملاقات می کند ولی این دو برای هم ناشناخته باقی می مانند.  
آریا به همراه [[یورن]] و دسته ی نوآموزان [[نایت واچ]] او از [[کینگزلندینگ]] خارج می شود. یورن برنامه دارد که در راه سفرش به دیوار آریا را به [[وینترفل]] بازگرداند. او موهای آریا را کوتاه می کند و آریا را وا می دارد تا خود را با هویت اری (Arry) ، پسری نو آموز برای نایت واچ معرفی کند. سفر آن ها تا نزدیکی دهکده ای ویران در نزدیکی دریاچه ی [[چشم خدایان]] (God's Eye)ادامه می یابد. در آن جا گروهی از سواران به فرماندهی سر [[آموری لورچ]] (Amory Lorch)به آن ها حمله ور می شوند. آریا به همراه [[جندری]] (Gendry)، [[هات پای]] (Hot Pie)، [[لامی گرین هندز]] (Lommy Greenhands)و [[سمور]] (Weasel)از معدود افرادی است که توانستند زنده بمانند و فرار کنند.قبل از فرار آریا سه زندانی نایت واچ به نام های [[جیکن هاکار]](Jaqen H'ghar)، [[روگ]] (Rorge)و [[بایتر]] (Biter)را آزاد می کند. هات پای به آریا صورت لامپی و لامی به او کله لامپی می گوید. آریا و همراهانش در دهکده بعدی به دست گرگور کلگان (Gregor Clegane)و مردانش اسیر می شود. آن ها در آنجا هشت روز نگهداری می شوند و [[تیکلر]] (Tickler) روستاییان را ''مواخذه'' می کند. سپس آن ها به [[هارن هال]] (Harrenhall)منتقل می شوند. در این سفر آریا لیستی از افراد منفوری را که قصد کشتنشان  دارد می سازد. در هارن هال آریا دستیار [[ویس]] (Weese) می شود و در [[برج مویه]] (Wailing Tower) به خدمت گماشته می شود. چند روز بعد او جیکن و دو زندانی دیگری را که نجات داده بود در خدمت آموری لورچ می بیند. جیکن در شب به پیش او می آید و در ازای سه جانی که حفظ کرده سه مرگ به او پیشنهاد می دهد. چند روز بعد وقتی آریا می شنود که [[چیسویک]] (Chiswyck) چگونه در مورد یک تجاوز دسته جمعی به خود می بالد ، نام او را به جیکن می دهد. [[چیسویک]] سه روز بعد می میرد. آریا سپس نام ویس را به خاطر آن که او را کتک زده بود به جیکن می دهد. مرگ ویس غیر قابل باور است برای آن که ظاهرا مرتبط با سگی است که از تولگی بزرگ کرده بود. در حالی که آریا به مرگ سومش فکر می کند متوجه می شود که باید یک نام مهم تر را مانند [[آموری لورچ]] یا [[تایوین لنیستر|تایوین]] (Tywin ) انتخاب می کرده است. آریا پشیمان شده و بسیار در مورد مرگ سوم فکر می کند. نهایتا او نام خود جیکن را به او می دهد. جیکن برای آن که آریا نامش را پس بگیرد به او کمک می کند تا شمالی هایی را که در زندان اسیرند آزاد کند و بلوایی به پا می شود. جیکن در میان حیرت آریا چهره اش را عوض می کند و به او می گوید زمان آن رسیده که این فرد بمیرد. سپس به آریا سکه ای آهنین می دهد و می رود. صبح روز فردا لرد [[روس بولتون]] (Roose Bolton) به همراه سپاهیانش می رسند. آریا که حال خود را نایمریا (Nymeria)و مخففا نن (Nan) می نامد در ازای نقشش در زندانی آزادیان یکی از خدمتکاران مخصوص لرد بولتون می شود. او در آن جا اتفاقی [[المار فری]] (Elmar Frey) ، ملازمی را که راب و [[والدر فری]] (Walder Frey) برای ازدواج با آریا در نظ گرفته اند ملاقات می کند ولی این دو برای هم ناشناخته باقی می مانند.  
او در می یابد که به خوبی به لرد بولتون خدمت کرده و از این رو آرزو دارد لرد بولتون که لرد بولتون او را با خود به شمال ببرد تا او بتواند به وینترفل نزد مادرش بازگردد. بنابراین او بدون اجازه در حضور لرد صحبت می کند و از او می پرسد که چه اتفاقی برایش خواهد افتاد. لرد با او نامهربانانه برخورد می کند و از این رو آریا رازش را پیش خودش حفظ می کند. آریا سپس به همراه [[جندری]] و [[هات پای]] فرار می کند و در این حین یک نگهبان دروازه را می کشد.
او در می یابد که به خوبی به لرد بولتون خدمت کرده و از این رو آرزو دارد که لرد بولتون او را با خود به شمال ببرد تا او بتواند به وینترفل نزد مادرش بازگردد. بنابراین او بدون اجازه در حضور لرد صحبت می کند و از او می پرسد که چه اتفاقی برایش خواهد افتاد. لرد با او نامهربانانه برخورد می کند و از این رو آریا رازش را پیش خودش حفظ می کند. آریا سپس به همراه [[جندری]] و [[هات پای]] فرار می کند و در این حین یک نگهبان دروازه را می کشد.


'''''یورش شمشیرها'''''
'''''یورش شمشیرها'''''
خط ۴۱: خط ۴۱:
آریا ناامید از گروه برادری و تنها بعد از جدایی هات پای و جندری تلاش می کند فرار کند ولی به دست سندور کلگان که گروه برادری را تعقیب می کند اسیر می شود . سندور او را به تویینز (Twins) می برد . تازی قصد دارد با برگرداندن آریا به برادرش راب جایگاهی را در کنار راب تصاحب کند . آن ها زمانی به تویینز می رسند که سلاخی رد ودینگ (Red Wedding) شروع شده است . تازی با ضربه ای با پهنای تبر آریا را زمین می زند و مانع ورود آریا به قلعه و مرگ حتمی می شود .
آریا ناامید از گروه برادری و تنها بعد از جدایی هات پای و جندری تلاش می کند فرار کند ولی به دست سندور کلگان که گروه برادری را تعقیب می کند اسیر می شود . سندور او را به تویینز (Twins) می برد . تازی قصد دارد با برگرداندن آریا به برادرش راب جایگاهی را در کنار راب تصاحب کند . آن ها زمانی به تویینز می رسند که سلاخی رد ودینگ (Red Wedding) شروع شده است . تازی با ضربه ای با پهنای تبر آریا را زمین می زند و مانع ورود آریا به قلعه و مرگ حتمی می شود .
سندور تصمیم می گیرد تنها جایی که برای بردن آریا باقی مانده دره ی [[ویل]] (Vale) [[ارن]]  (Aryn)هاست که [[لایسا]] (Lysa) عمه ی آریا بر آن حکم می راند . در راهشان به شرق آریا اسبی با زین و برگ می یابد . آریا اسب را بر می دارد و نام [[بزدل]] (Craven) را بر اسب می نهد . آن ها مدتی بعد پی می برند که نمی توانند به ایری (Eyrie) برسند و آن ها مجبور می شوند که به سمت [[ریورران]] (Riverrun) برگردند تا سندور خونبهایش را از عموی مادر او سر [[بریندن تالی]] (Brynden Tully) بگیرد . در راهشان آن ها در مهمانخانه ای توقف می کنند و [[پولیور]] (Polliver) و تیکلر دو نفری را که در لیست مرگ آریا قرار داشتند به همراه یک ملازم جوان ملاقات می کنند . تازی مست می کند و دعوایی رخ می دهد . آریا با چاقو به شکم ملازم جوان می زند در حالی که تازی پولیور را می کشد . با این وجود تازی به شدت مجروح شده و تیکلر قصد کشتن او را می کند . آریا به پشت تیکلر می خزد و او را با چاقو می زند . آریا همچنان به تیکلر چاقو می زند در حالی که وحشیانه سوالاتی را که تیکلر از قربانیانش در [[هارن هال]] می پرسید بر سر او فریاد می زد . زمانی که سندور از آریا می خواهد کار ملازم در حال مرگ را تمام کند آریا [[نیدل]] را از جنازه ی پولیور بر می دارد و در قلب ملازم فرو می کند .  
سندور تصمیم می گیرد تنها جایی که برای بردن آریا باقی مانده دره ی [[ویل]] (Vale) [[ارن]]  (Aryn)هاست که [[لایسا]] (Lysa) عمه ی آریا بر آن حکم می راند . در راهشان به شرق آریا اسبی با زین و برگ می یابد . آریا اسب را بر می دارد و نام [[بزدل]] (Craven) را بر اسب می نهد . آن ها مدتی بعد پی می برند که نمی توانند به ایری (Eyrie) برسند و آن ها مجبور می شوند که به سمت [[ریورران]] (Riverrun) برگردند تا سندور خونبهایش را از عموی مادر او سر [[بریندن تالی]] (Brynden Tully) بگیرد . در راهشان آن ها در مهمانخانه ای توقف می کنند و [[پولیور]] (Polliver) و تیکلر دو نفری را که در لیست مرگ آریا قرار داشتند به همراه یک ملازم جوان ملاقات می کنند . تازی مست می کند و دعوایی رخ می دهد . آریا با چاقو به شکم ملازم جوان می زند در حالی که تازی پولیور را می کشد . با این وجود تازی به شدت مجروح شده و تیکلر قصد کشتن او را می کند . آریا به پشت تیکلر می خزد و او را با چاقو می زند . آریا همچنان به تیکلر چاقو می زند در حالی که وحشیانه سوالاتی را که تیکلر از قربانیانش در [[هارن هال]] می پرسید بر سر او فریاد می زد . زمانی که سندور از آریا می خواهد کار ملازم در حال مرگ را تمام کند آریا [[نیدل]] را از جنازه ی پولیور بر می دارد و در قلب ملازم فرو می کند .  
آریا و تازی به سمت [[سالتپنز]] (Saltpans) حرکت می کنند اما سندور بر اثر زخمش بسیار ضعیف شده و از اسب می افتد . آریا نیدل را از غلاف می کشد و قصد کشتن او ر می کند اما تصمیم می گیرد به جای هدیه کردن مرگی سریع او را به حال خود بگذارد تا بمیرد . آریا سپس به [[سالتپنز]] می رود و در آن جا [[بزدل]] را می فروشد و به وسیله سکه [[جیکن هاکار]] و با به زبان آوردن عبارت والار مورگولیس (Valar Morghulis) سوار کشتی [[دختر تایتان]] (Titan's Daughter) که به سمت [[براووس]] (Braavos) در حرکت است می شود .}}
آریا و تازی به سمت [[سالتپنز]] (Saltpans) حرکت می کنند اما سندور بر اثر زخمش بسیار ضعیف شده و از اسب می افتد . آریا نیدل را از غلاف می کشد و قصد کشتن او را می کند اما نهایتا تصمیم می گیرد به جای هدیه کردن مرگی سریع او را به حال خود بگذارد تا بمیرد . آریا سپس به [[سالتپنز]] می رود و در آن جا [[بزدل]] را می فروشد و به وسیله سکه [[جیکن هاکار]] و با به زبان آوردن عبارت والار مورگولیس (Valar Morghulis) سوار کشتی [[دختر تایتان]] (Titan's Daughter) که به سمت [[براووس]] (Braavos) در حرکت است می شود .}}
۸۳۱

ویرایش