آستاپور: تفاوت میان نسخه‌ها

۴٬۰۶۰ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۷ نوامبر ۲۰۱۴
 
(۴ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۲۴: خط ۲۴:


== پوشش مردم ==
== پوشش مردم ==
زنان آستاپوری صورت‌هایشان را با نقاب می‌پوشانند تا از چشمانشان در مقابل گرد آجر حفظ کنند، چرا که از شن نیز بدتر می‌سوزاند.{{رف|یش|23}} آن‌ها خرقه‌های بلند از کتان خالص به تن می‌کنند که معمولا با پولک‌هایی از سنگ لاجورد تزیین شده‌اند و شانه‌های عاج به موهای خود می‌زنند. آستاپوری‌های آزاد از طبقه‌ی بالا ''[[توکار]]'' را به نشانه‌ی موقعیت اجتماعی بالای خود به تن می‌کنند. آن‌ها موهای خود را پوش داده، روغن می‌زنند و به شکل‌های شگرف می‌پیچند. آن‌ها صفحات مسی بر رداهای زرد رنگ خود می‌دوزند که بر موقعیت اجتماعی‌شان دلالت دارد. بالاپوش‌ها از کتان قلاب‌دوزی شده است و برای پایین‌تنه نیز دامن‌های پرچین کتان و سندل می‌پوشند.{{رف|یش|27}}
زنان آستاپوری صورت‌هایشان را با نقاب می‌پوشانند تا از چشمانشان در مقابل گرد آجر حفظ کنند، چرا که از شن نیز بدتر می‌سوزاند.{{رف|یش|23}} آن‌ها خرقه‌های بلند از کتان خالص به تن می‌کنند که معمولا با پولک‌هایی از سنگ لاجورد تزیین شده‌اند و شانه‌های عاج به موهای خود می‌زنند. آستاپوری‌های آزاد از طبقه‌ی بالا ''[[توکار]]'' را به نشانه‌ی موقعیت اجتماعی بالای خود به تن می‌کنند. آن‌ها موهای خود را پوش داده، روغن می‌زنند و به شکل‌های شگرف می‌پیچند. آن‌ها صفحات مسی بر رداهای زرد رنگ خود می‌دوزند که بر موقعیت اجتماعی‌شان دلالت دارد. بالاپوش‌ها از کتان قلاب‌دوزی شده است و برای پایین‌تنه نیز دامن‌های پرچین کتان و صندل می‌پوشند.{{رف|یش|27}}


پسران هارپی مردانی جوان و ثروتمند با نام‌های قدیمی و جیب‌های پرپول‌ هستند که جنگ‌های نمایشی در چاله‌های مبارزه به راه می‌اندازند. آن‌ها با پوشیدن لباس تازیانه‌های گیس قدیم طوری وانمود می‌کنند که امپراطوری گیسکاری هنوز زنده است. بردگان آستاپوری بر الاغ‌های سفید سوار می‌شوند. آستاپور بیش از هزار برده‌دار دارد، اما بزرگترینشان آن‌هایی هستند که [[آویژه]]‌ها را می‌فروشند. آویژه‌ها آخرین مدافعان آستاپورند. استحکامات شهر بسیار ضعیف است و حتی ''[[کالاسار]]''ی متوسط نیز می‌تواند آن را تسخیر کند، اما به دلیل وجود آویژه‌ها هیچ کالاساری تاکنون این چنین نکرده است.
پسران هارپی مردانی جوان و ثروتمند با نام‌های قدیمی و جیب‌های پرپول‌ هستند که جنگ‌های نمایشی در چاله‌های مبارزه به راه می‌اندازند. آن‌ها با پوشیدن لباس تازیانه‌های گیس قدیم طوری وانمود می‌کنند که امپراطوری گیسکاری هنوز زنده است. بردگان آستاپوری بر الاغ‌های سفید سوار می‌شوند. آستاپور بیش از هزار برده‌دار دارد، اما بزرگترینشان آن‌هایی هستند که [[آویژه]]‌ها را می‌فروشند. آویژه‌ها آخرین مدافعان آستاپورند. استحکامات شهر بسیار ضعیف است و حتی ''[[کالاسار]]''ی متوسط نیز می‌تواند آن را تسخیر کند، اما به دلیل وجود آویژه‌ها هیچ کالاساری تاکنون این چنین نکرده است.
خط ۳۲: خط ۳۲:
{{مقاله اصلی|غارت آستاپور}}
{{مقاله اصلی|غارت آستاپور}}


[[دنریس تارگرین]] در نزدیکی آستاپور لنگر انداخته و تمامی [[آویژه]]‌های شهر را خریداری می‌کند. پس از آنکه آنسالید‌ها تحت مالکیت او درآمدند، دنریس [[غارت آستاپور|شهر را غارت می‌کند]]، تمامی بردگان را آزاد می‌کند و تمامی اکثر اربابان خوب را می‌کشد.
[[دنریس تارگرین]] در نزدیکی آستاپور لنگر انداخته و تمامی [[آویژه]]‌های شهر را خریداری می‌کند. پس از آنکه آنسالید‌ها تحت مالکیت او درآمدند، دنریس [[غارت آستاپور|شهر را غارت می‌کند]]، تمامی بردگان را آزاد می‌کند و تمامی اربابان خوب را می‌کشد.


دنریس به محض خروج از شهر، شورایی سه نفره از یک درمانگر، یک محقق و یک روحانی را برای حکمرانی به شهر برمی‌گزیند. آن‌ها به دست [[کلیون]] (Cleon)، قصاب سابق برکنار می‌شوند چرا که گروهی از مردم به رهبری کلیون معتقد بودند که این سه قصد دارند اربابان خوب را دوباره به قدرت برسانند. او پس از اعدام اعضای شورا خود را پادشاه می‌نامد و تمام پسران نجیب‌زاده را دستگیر کرده و به عنوان آویژه‌های جدید تحت تربیت قرار می‌دهد. اکنون تمامی هرم‌های شهر اردوگاه نظامی هستند، خیابان‌ها مملو از اجساد است و بازارها عاری از غذا و برده برای خریداری هستند.{{رف|یش|71}}
دنریس به محض خروج از شهر، شورایی سه نفره از یک درمانگر، یک محقق و یک روحانی را برای حکمرانی به شهر برمی‌گزیند. آن‌ها به دست [[کلیون]] (Cleon)، قصاب سابق برکنار می‌شوند چرا که گروهی از مردم به رهبری کلیون معتقد بودند که این سه قصد دارند اربابان خوب را دوباره به قدرت برسانند. او پس از اعدام اعضای شورا خود را پادشاه می‌نامد و تمام پسران نجیب‌زاده را دستگیر کرده و به عنوان آویژه‌های جدید تحت تربیت قرار می‌دهد. اکنون تمامی هرم‌های شهر اردوگاه نظامی هستند، خیابان‌ها مملو از اجساد است و بازارها عاری از غذا و برده برای خریداری هستند.{{رف|یش|71}}


=== رقصی با اژدهایان ===
=== رقصی با اژدهایان ===
{{اسپویلر|{{مقاله اصلی|محاصره آستاپور}}
لرد [[گیل]] (Ghael) خبری برای ملکه دنریس در [[میرین]] می‌آورد مبنی بر اینکه اهالی [[یونکای]] به آستاپور حمله کرده‌اند.{{رف|ربا|16}} او از ملکه تقاضا می‌کند که با جنگجویان [[آویژه]]‌ی خود به آن‌ها کمک کند، اما او این تقاضا رد کرده و می‌گوید که شهر آزاد باید خودش از خود دفاع کند.{{رف|ربا|16}} یونکای آستاپور را محاصره می‌کند و کلیون به دست رقیبی کشته می‌شود که خود را [[کلیون دوم]] می‌نامد. کلیون دوم نیز کشته می‌شود و جنگی داخلی بین قاتلان کلیون دوم، [[پادشاه گلوبر]] (King Cutthroat)، و معشوقه‌اش، [[ملکه فاحشه]]، درمی‌گیرد.{{رف|ربا|23}}
در تلاشی ناموفق برای شکستن محاصره، آویژه‌های جدید و درجه دوم آستاپور علیه نیروهای یونکای و متحدان و مزدورانشان لشکر می‌کشند ولی شکست می‌خورند.{{رف|ربا|25}} [[بختک بیرنگ|اسهال خونی]] در شهر همه‌گیر می‌شود و هنگامی که مردم دروازه‌ها را باز می‌کنند تا از مهلکه بگریزند، یونکایی‌ها و ارتششان توانستند وارد شوند. ملکه فاحشه در مبارزات می‌میرد و سگ‌ها پادشاه گلوبر را تکه پاره می‌کنند. یونکایی‌ها برای جلوگیری از مرگ و میر و اسهال، دروازه‌های آستاپور را مهر‌وموم می‌کنند.{{رف|ربا|30}}
[[کویینتین مارتل]] با خود می‌اندیشد که مناظری که هنگام سواری در خیابان‌های سرخ آجری آستاپور دیده است، او را تا ابد به تسخیر خود درمی‌آورد و اینکه شهر سرخ نزدیکترین تصوری است که او می‌تواند درباره‌ی جهنم داشته باشد.}}


== نقل‌قول‌ها ==
== نقل‌قول‌ها ==
{{نقل قول|علیاحضرت، آستاپور هنگام غروب بسیار زیباست. اربابان خوب روی هر بالکنی فانوس‌های ابریشمی روشن می‌کنن، و به‌همین خاطر اهرام با نورهای رنگی می‌درخشن. قایق‌های عیش بر روی [[کرم رود|کرم]]  در آمدوشدند، موسیقی ملایم می‌نوازن و در جزایر کوچک از غذا و شراب و دیگر لذت‌ها بهره‌مند می‌شن.{{رف|یش|23}}|[[میساندی]]، به [[دنریس تارگرین]]}}
{{نقل قول|آستاپور مسیر مورد نظر منه. اونجا می‌تونی [[آویژه]] بخری.{{رف|یش|8}}|[[جورا مورمونت]]، به [[دنریس تارگرین]]}}
{{نقل قول|آستاپور و مردمش از خون و آجر ساخته شدن.{{رف|یش|23}}|[[باریستان سلمی|آرستان ریش سفید]]، ضرب‌المثلی را که از پسربچه‌ای آموخته بود، به یاد می‌آورد.}}
{{نقل قول|از اینجا زیبا به نظر می‌آد، از پایین، تو خیابونا و میدون‌ها و چاله‌های مبارزه تاریکه. و از همه تیره‌تر تو سربازخونه‌هاست، جایی که پسرای کوچیک ته‌مونده‌هاشونو به توله‌سگایی می‌دن که اونا وقتی مردانگی‌شون رو ازشون گرفتن، بهشون دادن.{{رف|یش|23}}|افکار [[دنریس تارگرین]]}}
{{نقل قول|حتی یه کالاسار متوسط هم می‌تونه آستاپورو مثه یه فندق بشکنه و گوشت فاسد داخلشو بریزه بیرون.{{رف|یش|23}}|[[دنریس تارگرین]]}}


== فصل‌هایی که در آستاپور رخ داده ==
== فصل‌هایی که در آستاپور رخ داده ==
۵۳۷

ویرایش