اولنا ردواین: تفاوت میان نسخه‌ها

۶٬۳۸۳ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۶ سپتامبر ۲۰۱۳
خط ۳۶: خط ۳۶:


پس از مرگ [[رنلی براتیون]] (Renly Baratheon)، [[پتایر بیلیش]] (Petyr Baelish) به [[هایگاردن]] (Highgarden) فرستاده می شود تا مقدمات اتحاد [[خاندان تایرل]] (House Tyrell) با [[خاندان لنیستر]] (House Lannister) را فراهم نماید، همچنین پیشنهاد ازدواج پادشاه [[جافری براتیون]] با بیوه [[رنلی براتیون|رنلی]]، [[مارجری تایرل]] (Margaery Tyrell)، را ارائه دهد. در طی مذاکرات، بانو اولنا از [[لیتل فینگر]] در مورد خلق و خوی پادشاه می پرسد.{{اسپویلر|[[لیتل فینگر]] به ستایش پادشاه می پردازد، اما به طور مخفیانه با کمک همراهانش شایعاتی را راجع به [[جافری براتیون|جافری]] در [[هایگاردن]] پخش می کند. نتیجه این اقدام او ایجاد شک و تردید در مورد گفته های پیشین او می شود.}}
پس از مرگ [[رنلی براتیون]] (Renly Baratheon)، [[پتایر بیلیش]] (Petyr Baelish) به [[هایگاردن]] (Highgarden) فرستاده می شود تا مقدمات اتحاد [[خاندان تایرل]] (House Tyrell) با [[خاندان لنیستر]] (House Lannister) را فراهم نماید، همچنین پیشنهاد ازدواج پادشاه [[جافری براتیون]] با بیوه [[رنلی براتیون|رنلی]]، [[مارجری تایرل]] (Margaery Tyrell)، را ارائه دهد. در طی مذاکرات، بانو اولنا از [[لیتل فینگر]] در مورد خلق و خوی پادشاه می پرسد.{{اسپویلر|[[لیتل فینگر]] به ستایش پادشاه می پردازد، اما به طور مخفیانه با کمک همراهانش شایعاتی را راجع به [[جافری براتیون|جافری]] در [[هایگاردن]] پخش می کند. نتیجه این اقدام او ایجاد شک و تردید در مورد گفته های پیشین او می شود.}}
===یورش شمشیر ها===
بانو اولنا برای حضور در عروسی نوه اش، [[مارجری تایرل]] (Margaery Tyrell) با [[جافری براتیون|پادشاه جافری]] (King Joffrey)، به [[بارانداز پادشاه]] (King's Landing) می آید. در طول یک ضیافت شان همراه با [[مارجری تایرل|مارجری]] و تعدادی از بانو های عالی رتبه از خاندان های سوگند خورده به [[تایرل|تایرل ها]] (Tyrells)، اولنا از [[سانسا استارک]] (Sansa Stark) سوالاتی در مورد خلق خوی [[جافری براتیون|جافری]] می پرسد. او از گوش دادن به بهانه های [[سانسا]] حقایق نصف و نیمه ای که او در مورد [[جافری براتیون|جافری]] بیان می کرد سر باز می زند و [[سانسا]] را وادار می شود تا حقایق ظلم و ستم [[جافری براتیون|جافری]] را برای آنان آشکار سازد و درباره آسیب هایی که از سوی او به [[سانسا]] وارد شده سخن بگوید. برای جلوگیری از حضور هرگونه جاسوس بالقوه که بتواند حرف های [[سانسا]] را بشنود، بانو اولنا به دلقک اش [[باتر بامپز]] (Butterbumps) دستور میدهد تا با صدای بلند آواز بخواند.{{رف|یش|6}}
بانو اولنا همچنین نظرات کوبنده ای در مورد راه و روش پسرش، [[میس تایرل]] (Mace Tyrell)، در بازی تاج و تخت دارد، نظراتی که موجب شگفتی [[سانسا]] می شود:
{{نقل قول|اگر بخوایم صادق باشیم حتی ادعای ما بر [[های گاردن]] (Highgarden) هم متزلزله، به همین خاطره که اون [[خاندان فلورنت|فلورنت های]] (Florents) ترسناک همیشه غر میزنند و می نالند. «این چه اهمیتی داره؟»، تو بپرس، البته که هیچی، به جز برای ساده لوح هایی مثل پسر من. تصور اینکه شاید روزی نوه اش باسنش رو روی اون [[تخت آهنین]] (Iron Throne) بزاره باعث میشه [[میس تایرل|میس]] باد بکنه مثل... حالا، تو چی صداش می کنی [[مارجری تایرل|مارجری]] (Margaery)؟ تو باهوشی، دختر خوبی باش و به مادر بزرگ بیچاره ی نیمه کرت، اسم اون ماهی خل و چل [[جزایر تابستان]] (Summer Isles) رو بگو همونی که وقتی سیخونکش میزنی ده برابر سایزش باد می کنه.{{سخ}}
آنها بهش ماهی بادکنکی میگن، مادر بزرگ.{{سخ}}
البته که اینجوری صداش میکنن، اهالی جزایر تابستان هیچ قوه تخیلی ندارن. پسرم باید ماهی بادکنکی رو به عنوان نشانش انتخاب کنه. اگه بخوایم صادق باشیم، اون میتونه بر روی سر ماهی یه تاج بزاره، عین کاری که [[خاندان براتیون|براتیون ها]] (Baratheon) با گوزنشون انجام دادن، ممکنه اینکار خوشحالش کنه. اگه از من بپرسی ما باید خودمون رو از این حماقت خونین دور نگه می داشتیم، اما یک بار که شیر رو از گاو بدوشی دیگه نمیتونی شیر رو به پستان هاش برگردونی. بعد از اینکه لرد ماهی بادکنکی اون تاج رو روی سر [[رنلی براتیون|رنلی]] (Renly) گذاشت، ما تا زانو در این پودینگ (منظور همون باتلاق) فرو رفتیم، پس حالا ما اینجاییم تا ببینیم چی پیش میاد.{{رف|یش|6}}}}
اولنا با کمک [[مارجری تایرل|مارجری]] و بی آنکه پسرش، [[میس تایرل|میس]]، را در جریان بگذارد نقشه می کشد تا [[سانسا]] (Sansa) را به ازدواج نوه اش [[ویلاس تایرل|ویلاس]] (Willas) در بیآورد.{{رف|یش|6}} با این وجود، طی یک اقدام نابخردانه [[سانسا]] این موضوع را با [[دانتوس هولارد]] (Dontos Hollard) در میان می گذارد {{رف|یش|28}}و دانتوس نیز این خبر را به گوش [[پتایر بیلیش]] (Petyr Baelish) می رساند. [[لیتل فینگر]] برای خنثی کردن نقشه آنان لرد [[تایوین]] (Tywin) را در جریان این نقشه می گذارد، کسی که سریعاً [[سانسا]] را به ازدواج پسرش، [[تیریون لنیستر]] (Tyrion Lannister)، در می آورد.{{رف|یش|19}}{{رف|یش|28}}
در عوض، اولنا نیز نقشه لرد [[تایوین]] را مبنی بر ازدواج دخترش، [[سرسی لنیستر]]، با [[ویلاس تایرل|ویلاس]]، وارث [[های گاردن]]، را برهم می زند. پس از آنکه [[میس تایرل]] (Mace Tyrell) به طور کلی تمایلش نسبت به این پیشنهاد را نشان می دهد، اولنا با پسرش دعوا می کند و به او می گوید که [[سرسی]] پیر تر از آن است که بتواند مورد استفاده ی [[ویلاس تایرل|ویلاس]] قرار بگیرد. لرد [[تایوین]] (Tywin) از طریق [[واریس]] (Varys) از پاسخ آنان اطلاع میآبد و این مطلب را با [[تیریون]] در میان می گذارد، اما به او دستور می دهد که هیچ چیز حتی در مورد ارائه این پیشنهاد هم به [[سرسی]] نگوید.{{رف|یش|32}}
{{اسپویلر|اولنا از نمایان ساختن نفرت عمومی [[خاندان تایرل|تایرل ها]] (Tyrells) از [[خاندان مارتل|مارتل ها]] (Martells) اباعی ندارد. در یک رویارویی ناخوشایند در حیاط [[قلعه سرخ]] (Red Keep)، او معشوقه [[ابراین مارتل]] (Oberyn Martell)، [[الاریا سند]] (Ellaria Sand) را «فاحشه ی مار» می نامد.{{رف|یش|53}}}}


==منابع==
==منابع==
۱٬۰۶۹

ویرایش