جان اسنو: تفاوت میان نسخه‌ها

۲۵ بایت حذف‌شده ،  ‏۱۰ ژوئن ۲۰۱۴
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۷۷: خط ۷۷:
{{نقل قول|جان از مرگ نمی ترسید، ولی نمی خواست آن طور بمیرد، دست گیر و محکوم شود و سرش را مانند یک یاغی معمولی بزنند. اگر قرار بود او بمیرد، بگذار شمشیر در دست داشته باشد، و با قاتلین پدرش بجنگد. او یک [[استارک]] واقعی نبود، هرگز یک استارک نبود... ولی می توانست مانند یک استارک بمیرد. بگذار بگویند که [[ادارد استارک]] چهار پسر داشته است نه سه تا.|افکار جان بعد از قتل پدرش}}
{{نقل قول|جان از مرگ نمی ترسید، ولی نمی خواست آن طور بمیرد، دست گیر و محکوم شود و سرش را مانند یک یاغی معمولی بزنند. اگر قرار بود او بمیرد، بگذار شمشیر در دست داشته باشد، و با قاتلین پدرش بجنگد. او یک [[استارک]] واقعی نبود، هرگز یک استارک نبود... ولی می توانست مانند یک استارک بمیرد. بگذار بگویند که [[ادارد استارک]] چهار پسر داشته است نه سه تا.|افکار جان بعد از قتل پدرش}}


{{نقل قول|مرا ببخشید، [[ند|پدر]]،[[راب]]، [[آریا]]، [[برن]]... مرا ببخشید، من نمی توانم کمکتان کنم. جئور مورمونت|او حق دارد، جای من [[دیوار|اینجا]]ست. "من تحت اختیار شما هستم، سرورم. سرباز شما. سوگند می خورم. دیگر فرار نخواهم کرد.|جان در حضور [[جئور مورمونت]]}}
{{نقل قول|مرا ببخشید، [[ند|پدر]]،[[راب]]، [[آریا]]، [[برن]]... مرا ببخشید، من نمی توانم کمکتان کنم. او حق دارد، جای من [[دیوار|اینجا]]ست. "من تحت اختیار شما هستم، سرورم. سرباز شما. سوگند می خورم. دیگر فرار نخواهم کرد."|جان در حضور [[جور مورمونت]]}}


{{نقل قول|پدرم بهم گفت، هیچ شرمساری ای در ترس وجود ندارد، آنچه اهمیت دارد طریقه ی مواجهه با آن است.}}
{{نقل قول|پدرم بهم گفت، هیچ شرمساری ای در ترس وجود ندارد، آنچه اهمیت دارد طریقه ی مواجهه با آن است.}}
۵٬۹۰۷

ویرایش