دنریس تارگرین: تفاوت میان نسخه‌ها

۶٬۵۴۵ بایت اضافه‌شده ،  ‏۶ سپتامبر ۲۰۱۳
خط ۷۳: خط ۷۳:


=== نزاع شاهان ===
=== نزاع شاهان ===
دنریس آن سه اژدها را به افتخار برادران مرحوم و همسر تازه متوفی اش، به ترتیب [[ویسریون]] (Viserion)، [[ریگال]] (Rhaegal) و [[دروگون]] (Drogon) نام گذاری می کند.
او و باقی مانده ی ''کالاسار'' دروگو در منطقه ای خالی از سکنه معروف به [[برهوت سرخ]] (Red Waste) گرفتار شده اند. آنها جرات رفتن به سمت [[دریای دوتراکی]] (Dothraki Sea)، شهرهای [[خلیج برده داران]] (Slaver’s Bay) و نه حتی [[لازار]] (Lhazar) را ندارند، زیرا گروه برای هر کالاسار دوتراکی که با آنها برخورد کند، طعمه راحتی خواهد بود. در عوض دنی دنبال کردن شهاب سنگ سرخی را برگزید که در پی سر از تخم درآوردن اژدهایان در آسمان ظاهر شده بود؛ با وجود آنکه دوتراک ها شهاب سنگ را طالعی نگران کننده می دیدند، دنی باور داشت که شهاب سنگ به قدرت رسیدن او را خبر می دهد. شهاب سنگ آن ها را به شهری باستانی و متروک هدایت می کند، که دنی آن را [[ویس تولورو]] (Vaes Tolorro) می نامد. درحالی که آن ها در آنجا از ویرانی صحرا بهبود می یابند، دنی دیده بان هایی به تمام جهت ها می فرستد.
یکی از دیده بان ها با سه فرستاده بازمی گردد که همگی از شهروندان سرشناس شهر بزرگ [[کارث]] (Qarth)هستند: تاجر [[زارو خوان داکسوس]] (Xaro Xhoan Daxos)، ساحر [[پیات پری]] (Pyat Pree) و یک نقاب دار مرموز اهل آشایی به نام [[کوایته]] (Quaithe). دنی و مردمش به همراه کارثی ها به شهرشان بازمی گردند. در آنجا آنها به عنوان مهمانان افتخاری در خانه ی مجلل زارو می ماندند. همان جا دنی از مرگ پادشاه [[رابرت براتیون]] و جنگ مدنی در [[هفت پادشاهی]] مطلع می شود و تلاش می کند متحدانی از کارث بجوید تا کمکش کنند [[وستروس]] را فتح کند، اما به سرعت برایش روشن می شود که تاجرین کارث تنها مشتاق به دست آوردن اژدهایان او هستند.{{رف|نش|12}}{{رف|نش|27}}
دنریس به سمت پیات پری و ساحرین مشهور کارث تغییر جهت می دهد. او برخلاف نظر دوستان و مشاورینش می پذیرد تا از [[خانه ی نامیرایان]] (House of Undying) دیدن کند و بینشی از استادان سحر، [[نامیرایان]] (Undying Ones) را بجوید.{{رف|نش|40}} با وجود آنکه جورا و خون سوارانش التماس می کنند تا او را همراهی کنند، او اصرار دارد تنها وارد شود. دنی پس از دریافت دستورات از پیات پری، [[عصاره ی عصرگاهی]] (Shade of Evening) را می نوشد و وارد ساختمان می شود. در داخل دنی تعدادی رویا می بیند که از قرار معلوم از حوادث گذشته، حال و آینده ی [[وستروس]] حکایت دارند. هنگامی که نهایتا به تالار نامیرایان می رسد، نجواهایی می شنود که او را «مادر اژدهایان» خطاب کرده و پیشگویی می کند که او سه آتش خواهد افروخت، بر سه مرکب سوار خواهد شد و با سه خیانت مواجه خواهد شد. نامیرایان تعداد زیادی رویا به او نشان می دهند و سپس به او حمله می کنند، اما او با کمک دروگون خانه ی نامیرایان را نابود می کند.{{رف|نش|48}}
پس از آن، مردم کارث بر علیه دنریس می شوند؛ در حالی که زارو می خواهد دنی و مردمش عمارت او را ترک کنند، شایعه می شود که ساحران علیه جان دنی توطئه می کنند. او درحالی که جایی برای رفتن ندارد، نهایتا پیشنهاد فرستاده ی سوم، کوایته را مد نظر قرار می دهد، که به او گفت برای فتح غرب باید به شرق برود.{{رف|نش|48}} دنی با جورا از اسکله ها بازدید می کند تا سفری دریایی به خارج از کارث بجوید. آنجا او متوجه دو غریبه می شود که او را دنبال می کنند. بنابراین او که حواسش پرت شده است، وقتی یک [[افسوس خورها|افسوس خور]] (Sorrowful Man) تلاش می کند تا او را با یک [[مانتیکور]] (Manticore) مسموم کند، بدون محافظ مانده است، اما یکی از آن غریبه ها مداخله کرده و مانتیکور را درست به موقع با عصایش می زند. دو مرد خود را معرفی می کنند: [[بلواس|بلواس نیرومند]] (Strong Belwas)، یک خواجه و مبارز پیشین چاله ها، و [[باریستان سلمی|آرستان ریش سفید]] (Arstan Whitebeard)، یک مرد [[وستروس]]ی مسن تر که به عنوان ملازم بلواس خدمت می کند. آن ها ادعا می کنند نمایندگان فرستاده شده از سوی [[ایلیریو موپتیس|وکیل ایلیریو]] (Magister Illyrio) هستند که با سه کشتی مامورند تا دنریس و گروهش را به پنتوس (Pentos) بازگردانند. دنی آن دو را به خدمتش می پذیرد و ادعای مالکیت آن سه کشتی و محموله شان را می کند. او کشتی ها را به افتخار سه اژدهایی که جدش [[اگان فاتح]] (Aegon the Conqueror) و دو خواهر-همسرش را به وستروس آوردند، ''[[ویگار (کشتی)|ویگار]]'' ''(Vhagar)''، ''[[مراکسس (کشتی)|مراکسس]] (Meraxes)'' و ''[[بالریون (کشتی)|بالریون]] (Balerion)'' می نامد. به این ترتیب دنی و همراهانش به سمت پنتوس بادبان می کشند.{{رف|نش|63}}


=== یورش شمشیرها ===
=== یورش شمشیرها ===
۵٬۹۰۷

ویرایش