کتلین تالی: تفاوت میان نسخه‌ها

۳۲ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۴ آوریل ۲۰۱۴
جز
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۵۲: خط ۵۲:
پسر بزرگ او راب، در واکنش به بازداشت ادرد در بارانداز پادشاه، پرچمدارانش را خبر کرد. کتلین در تنگه‌ی موت کیلین به سپاه شمال پیوست، او در آنجا با عموی خود سر [[بریندن تالی]] (Brynden Tully)، محافظ دروازه پادشاه در ایری، ملاقات کرد. بریندن از امتناع لایسا برای پیوستن به ارتش شمال منزجر شده بود و خودش در مقابل لنیستر ها به آنان پیوست. پس از آنکه راب [[جان آمبر|جان آمبر بزرگ]] (GreatJon Umber) را به فرمانده ای پیاده نظام منصوب کرد تا بتواند [[تایوین لنیستر]] را مشغول نگه دارد، کتلین توانست او را متقاعد کند تا در لشکرش جایی به حسابگر سرد و زیرک شمالی، [[روس بولتون]] (Roose Bolton)، بدهد. راب خواستار بازگشت کتلین به شمال شد، اما او با سپاه شمال ماند تا بتواند پدر در حال مرگش را ببیند.{{رف|بتت|55}} هنگامی که سپاهیان دریافتند باید از رود ترایدنت عبور کنند، کتلین توانست بوسیله گفتگو با لرد [[والدر فری]] (Walder Fery) ( به شرط ازدواج راب با یکی از دختران [[خاندان فری]] (House Frey) ) اجازه ی عبور سپاهیان شمال را بگیرد.{{رف|بتت|59}} او به همراه گارد حفاظتی اش به فرماندهی [[هالیس مولن]] (Hallis Mollen)، شاهد پیروزی سپاهیان شمال در [[نبرد ویسپرینگ وود]] (Battle of the Whispering Wood) بود.{{رف|بتت|63}} پس از رسیدن خبر قطع شدن سر لرد ادارد استارک به دستور [[جافری براتیون|پادشاه جافری]] (King Joffrey)، کتلین احساس غم و اندوه زیادی کرد اما بخاطر پسرش راب، نقابی سخت و محکم بر چهره اش گذاشت. کتلین درباره صلح با جنوب با راب گفتگو کرد زیرا معتقد بود اینکار باعث می شود آریا و سانسا امن و بدون هیچ آسیبی به او داده شوند، اما راب و دیگر لردها با ادامه ی جنگ موافق بودند و سرانجام جان آمبر بزرگ راب را پس از سه دهه [[پادشاه شمال]]  (King in the North) خواند.{{رف|بتت|71}}
پسر بزرگ او راب، در واکنش به بازداشت ادرد در بارانداز پادشاه، پرچمدارانش را خبر کرد. کتلین در تنگه‌ی موت کیلین به سپاه شمال پیوست، او در آنجا با عموی خود سر [[بریندن تالی]] (Brynden Tully)، محافظ دروازه پادشاه در ایری، ملاقات کرد. بریندن از امتناع لایسا برای پیوستن به ارتش شمال منزجر شده بود و خودش در مقابل لنیستر ها به آنان پیوست. پس از آنکه راب [[جان آمبر|جان آمبر بزرگ]] (GreatJon Umber) را به فرمانده ای پیاده نظام منصوب کرد تا بتواند [[تایوین لنیستر]] را مشغول نگه دارد، کتلین توانست او را متقاعد کند تا در لشکرش جایی به حسابگر سرد و زیرک شمالی، [[روس بولتون]] (Roose Bolton)، بدهد. راب خواستار بازگشت کتلین به شمال شد، اما او با سپاه شمال ماند تا بتواند پدر در حال مرگش را ببیند.{{رف|بتت|55}} هنگامی که سپاهیان دریافتند باید از رود ترایدنت عبور کنند، کتلین توانست بوسیله گفتگو با لرد [[والدر فری]] (Walder Fery) ( به شرط ازدواج راب با یکی از دختران [[خاندان فری]] (House Frey) ) اجازه ی عبور سپاهیان شمال را بگیرد.{{رف|بتت|59}} او به همراه گارد حفاظتی اش به فرماندهی [[هالیس مولن]] (Hallis Mollen)، شاهد پیروزی سپاهیان شمال در [[نبرد ویسپرینگ وود]] (Battle of the Whispering Wood) بود.{{رف|بتت|63}} پس از رسیدن خبر قطع شدن سر لرد ادارد استارک به دستور [[جافری براتیون|پادشاه جافری]] (King Joffrey)، کتلین احساس غم و اندوه زیادی کرد اما بخاطر پسرش راب، نقابی سخت و محکم بر چهره اش گذاشت. کتلین درباره صلح با جنوب با راب گفتگو کرد زیرا معتقد بود اینکار باعث می شود آریا و سانسا امن و بدون هیچ آسیبی به او داده شوند، اما راب و دیگر لردها با ادامه ی جنگ موافق بودند و سرانجام جان آمبر بزرگ راب را پس از سه دهه [[پادشاه شمال]]  (King in the North) خواند.{{رف|بتت|71}}


=== نزاع شاهان ===
<sub>متن زیرنویس</sub>=== نزاع شاهان ===


کتلین به راب پیشنهاد کرد که ملازم ادارد، [[تیون گریجوی]] (Theon Greyjoy) را برای درخواست اتحاد پدرش با او نفرستد، زیرا کتلین به او اعتماد نداشت. پیشنهاد اتحاد با [[رنلی براتیون]] (Renly Baratheon) و سپاه عظیم[[ ریچ]]-[[استورمزلند|استورمزلندی]] او از طرف کتلین مطرح شد. در واقع کتلین قصد داشت با این کار درکنار راب بماند. هنگامی که راب به او گفت که می خواهد جان گنده خشن را به عنوان نماینده خود بفرستد، به کتلین برخورد و او این واقعیت را قبول کرد که پسرش دارد تبدیل به یک مرد می شود. او به سمت جنوب سفر کرد تا با پادشاه رنلی را ملاقات کند، در آنجا او پادشاه رنلی و سپاهش را در حالی یافت که در حال برگزاری مسابقات بودند. زمانی که رنلی شنید که برادر بزرگ ترش [[استنیس براتیون|استنیس]] (Stannis) جایگاه[[ خاندان براتیون|براتیون ها]]، [[استورمزاند]] (Storm's End) را محاصره کرده است، به همراه کتلین فورا به آنجا رفت. کتلین در هنگام مذاکره بی نتیجه بین دو برادر رقیب حاضر بود و در همان شب شاهد کشته شدن رنلی بدست یک سایه بود. سپس او به همراه [[برین از تارث]] (Brienne of Tarth)، یکی از اعضای [[گارد رنگین کمان]] رنلی، به سمت ریورران فرار کرد.هنگامی که او خبر کشته شدن فرزندان جوانترش را بدست تیون گریجوی شنید، گروگان راب، [[جیمی لنیستر]] (Jaime Lannister) را آزاد کرد و به بارانداز پادشاه فرستاد تا بتواند او را با آزادی دخترانش معاوضه کند.
کتلین به راب پیشنهاد کرد که ملازم ادارد، [[تیان گریجوی]] (Theon Greyjoy) را برای درخواست اتحاد پدرش با او نفرستد، زیرا کتلین به او اعتماد نداشت. پیشنهاد اتحاد با [[رنلی براتیون]] (Renly Baratheon) و سپاه عظیم[[ ریچ]]-[[استورمزلند|استورمزلندی]] او از طرف کتلین مطرح شد. در واقع کتلین قصد داشت با این کار درکنار راب بماند. هنگامی که راب به او گفت که می خواهد جان گنده خشن را به عنوان نماینده خود بفرستد، به کتلین برخورد و او این واقعیت را قبول کرد که پسرش دارد تبدیل به یک مرد می شود. او به سمت جنوب سفر کرد تا با پادشاه رنلی را ملاقات کند، در آنجا او پادشاه رنلی و سپاهش را در حالی یافت که در حال برگزاری مسابقات بودند. زمانی که رنلی شنید که برادر بزرگ ترش [[استنیس براتیون|استنیس]] (Stannis) جایگاه[[ خاندان براتیون|براتیون ها]]، [[استورمزاند]] (Storm's End) را محاصره کرده است، به همراه کتلین فورا به آنجا رفت. کتلین در هنگام مذاکره بی نتیجه بین دو برادر رقیب حاضر بود و در همان شب شاهد کشته شدن رنلی بدست یک سایه بود. سپس او به همراه [[برین از تارث]] (Brienne of Tarth)، یکی از اعضای [[گارد رنگین کمان]] رنلی، به سمت ریورران فرار کرد.هنگامی که او خبر کشته شدن فرزندان جوانترش را بدست تیان گریجوی شنید، گروگان راب، [[جیمی لنیستر]] (Jaime Lannister) را آزاد کرد و به بارانداز پادشاه فرستاد تا بتواند او را با آزادی دخترانش معاوضه کند.


=== یورش شمشیرها ===
=== یورش شمشیرها ===
۵٬۹۰۷

ویرایش