یکی از ویژگی هایی که سریال بازی تاج و تخت را متمایز از سایر سریال ها و فیلمها می کند، ابهام شخصیت ها در ویژگی های اخلاقی آنهاست. خشونت ویلین ها همیشه بخاطر دلایل انسانی قابل فهم آنها نیست؛ مثل سرسی لنیستر. همچنین قهرمانان نیز (حداقل قهرمان در معنای آرکی تایپی آن) هنگام انجام حرکتی در لبه شمشیر اخلاق و بی اخلاقی هستند. شاید نمونه ای بهتر از آریا این شرایط را توضیح ندهد.
خط فاصل خوب و واضحی میان گذشته و آینده او کشیده شده که در فصل هفتم او به لبه “شخص خوب” بودن، هل داده شد و شاید تبدیل به یک ضدقهرمان و یا حتی فراتر از آن شد. سفر طولانی او و ماجراهایی که شاهدشان بود، او را به شخصیتی پیچیده تبدیل کرده که تشخیص آرکی تایپ او را بسیار سخت کرده است.
معرفی و توسعه شخصیت او درست از قسمت آغازین فصل اول سریال شروع شد. اذیت کردن برن با نشان دادن قدرتش در تیراندازی در وینترفل دو چیز را نشان می داد: یکی تمایل خودش برای تبدیل شدن به یک جنگجو و دیگری ذات او برای رسیدن به آن. این به وضوح جزو عناصر درونی شخصیت او بود. اما بیش از هرچیزی او این استعداد را مدیون تجربه خودش و همچنین آموزش در کنار مربیانی خاص است.
با توجه به اینکه او در تمامی هفت فصل سریال به دنبال همین خلق و خوی بوده، فراموشی تجربیاتی که داشته آسان است. او شاهد مرگ پدرش بود. او مرگ دوستانش مایکا و لومی را دید که به طرز وحشیانه ای کشته شدند. مخالفت با ویف به سختی او را زنده نگه داشت. این قضیه یقینا عطش انتقام بوده اما این حقیقت که با همه این اتفاقات او به قاتلی سنگدل تبدیل نشده، در صورتی که استعداد کافی را داشته، بسیار گیج کننده است. او تقریبا تمام ویژگی های آرکی تایپی قهرمان را رد کرده و در عین حال آنان را داراست و همچنان به یک سری چیزهای اخلاقی پایبند است. در داستان او یک سلاح ویژه، مربی، چندین گذرگاه خطرناک و سایر عناصر دیگر وجود دارد و می توان کاملا سفر قهرمان را در آن دید. اما آیا می توان او را در دسته بندی قهرمانان گذاشت؟ شاید مربیان او درون او کمی روشنایی جاری کرده اند.
سیریو فورل (آرکی تایپ استاد)، سندور کلیگین (آرکی تایپ ضد قهرمان) و جاکن هاگار (آرکی تایپ عیار). در حالیکه هیچکدام از آنها ایده ای از آرکی تایپ قهرمان را ندارند، آیا ممکن است که آریا خودش ویژگی های مثبت آنها گرفته و تبدیل به آرکی تایپ قهرمان شده باشد؟ شاید! اما تماما به این بستگی دارد که چه چیزهایی را از آن سه آموخته است.
از سیریو او سطح مشخصی از مهارت در شمشیر زنی را آموخت. همچنین جمله ای از سیریو که می گفت: «تنها یک خدا وجود داره و اون مرگ ـــه و تنها یه چیزــه که باید بهش بگی: امروز نه!» این جمله پس از کشته شدن سیریو توسط مرین ترنت کاملا از ذهن آریا پاک شد و او خیال می کرد که مزخرفی بیش نیست. اما به عنوان یک دختر و یا یک زن در وستروس، سیریو موقعیتی برایش فراهم می کند که فرا جنسیتی است. او با ابزار و مهارت آریا را مصون می کند و همچنین ذهنیتی قوی و مناسب به او می بخشد. اما ویژگی های قهرمانانه آریا بخاطر این مدت زمان کوتاه و همراهی با سیریو نمی تواند شکل گرفته باشد.
یکی از لذت بخش ترین لحظات در طول این هفت فصل، همراهی سندور کلیگین و آریا بود. با اینکه سگ انسان بزرگسالی در زندگی آریا محسوب می شد، اما کار دشواری است که او را مربی و استاد آریا قلمداد کنیم. چرا که واقعا مشخص نیست آیا او به آریا مهارت و دانشی یاد داده یا نه. اما سگ به ما این فرصت را می دهد تا با آریا آشنا شویم و ویژگی های درونی او را کشف کنیم. مثلا او مدام به سندور ناسزا می گوید. در جایی گفت: «تو گه ترین گه توی هفت پادشاهی هستی». همچنین سگ چشم او را به بی عدالتی های جامعه باز می کند و درک او در مورد واقعیت و یا شاید بدبینی را بالا می برد. چرا که این ویژگی ها باعث می شود تا او به رفتن به براووس فکر کند. اما سوال اینجاست که آیا واقعا سگ باعث بالا رفتن ایم جهان بینی در آریا شده است؟
مانند دو مورد دیگر، اثبات اینکه آریا ویژگی های قهرمانانه را از جکن هاگار آموخته باشد نیز کار دشواری است. حداقل قبول آن در حد قبول آموزش مهارت های قتل از هاگار راحت نیست. چیزی که آریا از هاگار آموخته، مهارت تعویض چهره و فریب دادن دیگران است که هیچکدام از ویژگی های آرکی تایپ قهرمان نیست. همراه شدن با مردان بدون چهره نیز خلق و خویی را درون او قطعا ساخته اما اصول مشخصی ناشی از وجود ویژگی قهرمان نیست.
ما در مورد این سه نفر از واژه «مربی» استفاده می کنیم؛ اما میدانیم که آنها به روش های متفاوتی روی شخصیت او تاثیر گذاشته اند. روشهایی که قطعا نمی توانند او را تبدیل به آرکی تایپ قهرمان کنند. عناصری هست اما آن عناصر نمی تواند باعث تغییر او و آینده اش در وستروس شده باشد. مثلا او ریشه های اخلاقی را نشان نمی دهد، در حالیکه یک قهرمان مدام آن ویژگی ها را از خود بروز می دهد.
حتی با حذف این عناصر، می توان شاهد تصویری تیره از او به عنوان آرکی تایپ دیگری بود. البته در مورد او می توان بیشتر گفت که ترکیب چندین آرکی تایپ است. مثلا ویژگی های قهرمانانه او ماهیتی سایه می توانند داشته باشند و او را به آرکی تایپ قهرمانِ سایه یا ضدِ قهرمان سوق دهد. او با کدهایی ویژه خودش زندگی می کند، و تنها به فکر بقای خویش است. از آنجایی که او پیش از رسیدن به براووس شاهد قتل پدرش بود، بقا حرف اول را در زندگی اش می زند و پشت تمام تصمیماتش است. اما همچنین این یک نکته را می رساند. در مورد کشاورز و دخترش با اینکه برای بقایشان ناچار بودند که آن کار را کنند، اما باز هم او برای سگ نطق کرد. کمی ویژگی طنز نیز در آنجا با شخصیت او ترکیب شد. هرچند نمیتواند خیلی واضح تداعی گر آرکی تایپ ضد قهرمان باشد. به هرحال عناصر دیگری درون او هستند که می توانند او را به این آرکی تایپ تبدیل کنند.
مثلا یکی از عناصر های کاملا واضح مهارت هایی است که او در خانه سیاه و سفید آموخت. مهارت هایی که جدا از تغییر چهره، می تواند او را به آرکی تایپ عیار نزدیک کند. عیار هم ویژگی های ضد قهرمانی را داراست. عیار بودن یعنی شخصی که مهارت های خاصی را درون خود پرورش می دهد تا به وسیله آن و فریب دادن سایرین، بر مشکلات جامعه غلبه کنند (مثال ایرانی عیاران خدای الموت و حشاشیون هستند.) خروج آریا از براووس و رفتن به سمت وینترفل می تواند این ویژگی را نشان دهد. هوش و زیرکی او به قدری بود که لرد بیلیش ملقب به لیتل فینگر که فریبکار ترین مرد وستروس بود، را مغلوب خود کرده و به او رو دست زد. این ویژگی عیاری در آریا بیشتر در دو فصل آخر به نمایش درآمد.
همراهی با مردان بدون چهره و تلاش برای بقا و برخی ویژگی های اخلاقی دیگر، تفاوتی در آرکی تایپ او با آرکی تایپ قهرمان ایجاد می کند و او را به آرکی تایپ ضد قهرمان و عیار نزدیک می کند. از طرفی بخاطر عناصری که در مورد سفر قهرمان در او صدق می کند و شاهد سفر قهرمان نیز برای آریا هستیم، او به آرکی تایپ قهرمان هم بسیار نزدیک است. او در طی مسیرش از خود دور شده و باز به همان آریای سابق تبدیل می شود؛ البته با ویژگی های جدید اما خودش را باز می یابد. و همچنین سلاح مخصوص؟ سلام، نیدل! از طرفی هم فقدان اخلاق و تشنگی برای انتقام ، او را از آرکی تایپ قهرمان دور می کند. بخصوص در فصل هفتم که او را غیرقابل انعطاف نشان داد.
در نهایت باید گفت که روشهای زیادی برای تعیین آرکی تایپ آریا وجود دارد و او به آرکی تایپ های بسیار زیادی شبیه است. خیلی از این راهها نمی تواند شما را به این برساند که او کاملا آرکی تایپ قهرمان را نشان می دهد و همواره المان هایی از دیگر آرکی تایپ ها –دست کم دو مورد گفته شده- در او هست. حقیقت این است که آریا استارک ترکیب چندین آرکی تایپ هست و همین ویژگی شخصیت او را بسیار خاص و ویژه کرده است.
اخلاق و شخصیتش بعنوان یه استارک رو هم در نظر بگیرین…این کوچولو یه گرگه
ببینید من از اول داستان تموم افرادی که از آریا محافظتت کردن ،معلمش بودن یا به نوعی اریا درسهایی ازشون یاد گرفته رو براتون میشمرم :
از جان اسنو تو قسمت یک و دایر وولفش نایمریا تو قسمت دو شروع میشه ،ند استارک تو کل فصل ۱،سیریو فورل ،یورِن از نایت واچ ،گندری ،حتی تایوین لنیستربا اون شخصیت قدرتمندش و گفت و گوهای دیدنیش با آریا که ندونسته جون اریا رو نجات داد،جاکان هاگار ، انجمن برادری وبریک دونداریان و آنگوی و توروس از میر ،سندور کلگین ،برین از تارت ، حتی لیدی کرِین که بعد از چاقو خوردن اریا از وِیف اریا رو درمان میکنه و شب نگهداریش میکنه….
همه اینا تو کل ۶ فصل آریا رو زنده نگه میدارن تا اریا به آریای سکانس اخر فصل ۶ و سکانس اول فصل ۷ تبدیل بشه…یه شخصیت مستقل که به کمک هیچکس برای محافظت از خودش نیاز نداره و اگه اراده کنه ملکه سرسی رو هم میتونه زجر کش کنه…
حالا شما از شخصیتی که تحت تعلیم و محافظت اینهمه شخصیت متفاوت و مثبت یا منفی بوده تو کل عمرش ، از یه طرف هم ۶ فصله که روز به روز عمرش رو در حال سفر و فرار از نقطه ای به نقطه دیگه برای حفظ جونش بوده انتظار ندارید شخصیت پیچیده ای تبدیل شده باشه؟از هرکدوم این افراد و سرنوشتشون یه درس هم یاد گرفته باشه کافیه تا به خاکستری ترین شخصیت کل سریال بدل بشه…
منم عاشق همین نقاط سیاه وسفید شخصیتشم :))