بدون شک اژدهایان یکی از بهیادماندنیترین نمادهای دنیای نغمهی یخ و آتش هستند. هیولاهای غولپیکری که از تولد اژدهایان دنریس گرفته تا وقایع رقص اژدهایان (که تهیهکنندگان HBO را مجاب کرده سریال جداگانهای را به آن تخصیص دهند)، صحنههای نفسگیری را در داستانهای مارتین ساختهاند.
اما در اولین پیشنویسهای این داستان، اصلاً اژدهایی وجود نداشت. مارتین چندی پیش در مصاحبه با کوین اسمیت توضیح داد:
«تو مراحل اولیهی نوشتن بازی تاج و تخت، فکر کردم اژدها رو به معنی واقعی کلمه استفاده نکنم.»
در این نسخه، همچنان هر خاندان نشان مخصوص خود را داشت و تارگرینها هم با نشان اژدها شناخته میشدند، ولی نه به این دلیل که اژدهاسوار بودند. مارتین ادامه داد:
«شاید تارگرینها یه جور توانایی ذهنی فراطبیعی داشتن، یه جور جنون آتش داشتن و میتونستن به کمک ذهنشون شعلههای آتش به وجود بیارن؛ مثل آتشافروز (Firestarter) یا چیزی مثل اون. به همین دلیل هم به اسم اژدها شناخته میشدن ولی اژدهای واقعی وجود نداشت.»
بالأخره مارتین این ایده را با فلیس ایزنتاین [نویسنده] مطرح کرد و او پیشنهاد کرد مارتین اژدهایان واقعی را وارد داستان کند که به گفتهی مارتین «نظر خوبی بود».
بعضی هواداران معتقدند که داستانهای دنیای نغمهی یخ و آتش مارتین، با این که در ژانر فانتزی قرار میگیرند، به حد کافی فانتزی نیستند. مارتین این نقد را صحیح نمیداند و با تمسخر این حرکت منتقدانش را تقلید میکند:
«خب، تو اژدها داری، اگه اژدها داری میتونی همهی چیزهای دیگه رو هم عوض کنی. چرا آدمها نمیتونن با گوزیدن پرواز کنن؟ به نظر من این نقد درستی نیست.»
نظر شما چیست؟
اونجوری به نظرم خیلی فراطبیعی میشد. اژدها جذابیته اما دیگه وارد دنیایی تا این حد فراطبیعی به نظرم جالب نبود.
اره قبول دارم