ارائه کمیک از سایت بعد از پخش قسمت نهم فصل سوم سریال.
در این پست میتوانید آزادانه در مورد اتفاقات سریال صحبت کنید و نیازی به مخفی کردن متن نیست اما مطالبی که مربوط به کتابهای بعدی میشود را حتما با تگ اسپویلر مخفی کنید.
توسط: مورس مارتل در اخبار سریال ژوئن 4, 2013 ۴۵ دیدگاه 292 نمایش
ارائه کمیک از سایت بعد از پخش قسمت نهم فصل سوم سریال.
در این پست میتوانید آزادانه در مورد اتفاقات سریال صحبت کنید و نیازی به مخفی کردن متن نیست اما مطالبی که مربوط به کتابهای بعدی میشود را حتما با تگ اسپویلر مخفی کنید.
منطبق با کلیدواژه: اپیزد نهم فصل سوم بازی تاج و تخت اتفاقات فصل سوم سریال بازی تاج و تخت
اگه منم بودم گلوشو مثل کاراکترهای سریال پاره میکردم !
مرتیکه ی مریض !
😀 باحال بود.بچه ها تو این spoiler alert هم قشنگه:
http://forlackofabettercomic.com/?id=240
ریگار اینو مخصوص تو کشیدن 😀
😀 حقیقتا !
اما از من بدتر هم هستن به خدا ! همین برندون خودمون از ترس اسپویل مثل اشباح این ور و انور میره ! 😀
جدا. برندونم اینجوریه. تا حالا واسه چند نفر اسپویل کردم؟ خدا ختم بخیر کنه 😀
خیلی ناراحت کننده ولی فوق العاده بود . اصلا فک نمیکردم اینجور غافلگیر شم!
دوستان عزیز با تشکر از سایت عالی تون امروز پس از دیدن قسمت نهم از فصل سوم سریال با مرگ راب و قتل عام استارک ها در برج دوقلو به شدت شکه شدم و تا دقایقی در تفکر بودم که دیگر چه دلیلی دارد ادامه ی کتابها رو بخونم و سریال رو ببینم.اما بعد ننصرف شدم. فقط چند تا سوال داشتم که از شما سپاس گزار می شم اگر پاسخ بدید؟
۱-آیا واقعا راب مرد؟
۲-پس بعد از مرگ راب سرنوشت استارک ها چی میشه و حکومتشون دست کی میوفته؟
۳-آیا جان اسنو یا اریا استارک برای انتقام مرگش اقدام می کنن؟
با سپاس
سپهر خان من هم مثل شما کتابو نخوندم ولی فکر میکنم جواب دادن به هر کدوم از سوالا باعث یه اسپویل بزرگ میشه
سلام
این سوالها رو بهتره توی تالار بپرسید. اینجا برای بقیه اسپویل میشه. فقط در همین حد میتونم بگم که این تازه اول هیجان داستانه. جذابیتهای خیلی بیشتری توی کتاب وجود داره. حتما به خوندن کتاب و دیدن سریال ادامه بده.
راب که مرد ولی نمیدونم آخر چرا این سر داندریون کتلین رو زنده میکنه؟
منم فقط میتونم بگم کتلین…
نه ولش کن اسپویل میشه
کاش میداد جلد بعدی رو من بنویسم !!!!!!!!!!!!!!!
اونوقته که …
میگم این جناب مارتین انقدر که دوست دارن شخصیت های خوب و مورد علاقه مردم رو از هستی ساقط کنن یه موقع اتفاق خاصی نمیفته. که یه کم از شخصیت های بد داستان کم کنن؟یعنی مثلا یه اتفاقی بیفته و یکی از ای لنیستر ها مثلا تایوین دار فانی رو وداع بگه؟
مراقب آرزوهات باش دوست من . ممکنه بعدا از این خواسته پشیمون بشی .
دوستان لطفا مراقب باشن خواسته یا نا خواسته ، مستقیم یا غیر مستقیم اسپول نکنن .
بعضی اسپویل ها واقعا ممکنه برخی رو ناراحت کنه.
جدا خودتون رو حفظ کنید .
ممنون 🙂
الان با یکم تیزهوشی میشه از این کامنت شما اسپویل درآورد دوست عزیز !
دقیقا! الان همه فهمیدن چی میشه دیگه!!
اگه هشدار نمیدادید کسی متوجه نمیشد
با سلام
من معمولا در سکوت به اینجا سر میزنم اما بالاخره موضوعی مطرح شد که من دوست دارم در موردش صحبت کنم و اون هم دلیل علاقه من به کتابها هست .
بنظر من این مجموعه یک شاهکاره که مثل ۹۹% از داستانهای دیگه با پایان های خوش مسخره و سیندرلایی خراب نشده(البته من ۳ کتاب اول و چند فصل از کتاب چهارم رو خوندم و فعلا اینطوری بوده و امیدوارم که جورج بخاطر بینندگان آخر مجموعه رو با یک پایان غیر منطقی خراب نکنه) . این موضوع پایان سیندرلایی در دهه های اخیر در کتابها و بخصوص در سینما بشدت مرسوم شده از کتابهایی مثل ارباب حلقه ها(با وجود اینکه خودم دنیای تالکین رو خیلی دوست دارم و تمام کتابهاش رو خوندمفکر کنم شاهکار اون کتاب سیلماریون هست نه مجموعه ارباب حلقه ها) تا هری پاتر و… و در سینما انواع فیلمهای قهرمانی از جیمز باند (که حتی اگه بندازنش توی چرخ گوشت بعدش بیرون میاد و ماموریتش رو تمام می کنه) تا مرد عنکبوتی و مرد آهنی و سوپرمن و… البته بتمن کریستوفر نولان تا حدودی از این سطحی بودن فاصله گرفت . البته شاید خیلی ها بگن که در دنیایی که جادو وجود داره هر چیزی امکان داره و اگه مثلا در هری پاتر پایان خوش وجود داره بخاطر همون هست اما هرچیزی قوانینی داره و بعضی از قوانین در هر جایی غیر قابل تغییر هست مثلا در یکی از قسمت های هری پاتر – هری پاتر به گذشته میره و خودش رو از مرگ حتمی نجات میده اما چنین چیزی بر اساس هر منطقی غیر منطقی هست و نقض پارادوکس معروف پدربزرگ هست(اگه شما یک ماشین زمان داشته باشید و به گذشته برید و پدربزرگ خودتون رو قبل از اینکه ازدواج بکنه بکشید چه اتفاقی می افته؟) و خیلی تناقضات دیگه که حتی در دنیایی مملو از جادو هم غیر منطقی و صرفا بمنظور موفقیت قهرمان داستان در داستان گنجانده میشن .
بهتره به آتش و یخ برگردم این مجموعه تا اینجا که من خوندم مثل تراژدی های یونان باستان یا شکسپیر هست و واقعا می گم که در بعضی جاها با اونها میتونه رقابت کنه . در این مجموعه آدم ها صرفا سفید یا سیاه و دارای شخصیت ثابت نیستند قهرمان ها اشتباه میکنند و گاهی ضد قهرمان ها به گذشته نگاه می کنند و تغییر می کنند تمام افراد با نتیجه تصمیماتشون روبرو می شن(منظور من نتیجه اعمالی که در ادیان هست نیست بلکه مثلا یک تصمیم اشتباه استراتژی اونها رو به شکست میکشونه و بعد باید با نتیجه شکست که مثلا فرار یا تسلیم یا … هست روبرو بشن) بخاطر همین این مجموعه خیلی شبیه دنیا واقعی ما هم هست با تمام تلخی هاش با وجود اینکه ما دوست داریم یک شخصیت تا پایان زنده بمونه و بر ضدقهرمان ها پیروز بشه اما اون بخاطر اشتباهاتش شکست میخوره و بعدش این دشمنشه که در مورد اون تصمیم می گیره دقیقا مثل دنیای واقعی و همون جمله مارتین که میگه : در بازی پادشاهی یا میبری یا میمیری . من وقتی کتاب ها رو می خونم گاهی فکر می کنم که دارم تاریخ یک سرزمین واقعی رو می خونم با تمام پستی و بلندی هاش و خاندان هایی که منقرض یا پیروز شدن امیدوارم که مارتین این لذت و زمانی که برای خوندن کتابها گذاشتم رو با یک پایان خوش غیر منطقی و هالیوودی در جلد آخر خراب نکنه .
از نوشتتون لذت بردم
در مورد اون قسمت که به کارهای تالکین اشاره کردین ! حتما کتاب فرزندان هورین رو مطالعه فرمودید ، فرزندان هورین هم یه کتاب تاریک و سرشار از غم و اندوه بی پایانه که با یه پایان تلخ مزین میشه .
حقیقت اینه که مخاطب عام یه پایان خوش رو انتظار داره و عموما خالقان چنین آثاری به علاقه طرفداران خودشون احترام میذارن ( البته بعضی واقعا زیاده روی میکنن ، مثل استفنی میر :< خالق گرگ و میش) .
به نظر من هم مهمترین چیزی که مارتین رو سرامد دیگر نویسنده ها میکنه ، این قلب بی عطوفتشه !
همین طور که ریگار اشاره کرد کتاب فرزندان هورین تالکین یک داستان بسیار تلخه که مزه تلخ پایانش تا همیشه تو دهن آدم باقی می مونه . علاوه بر اون خود کتاب سیلماریلیون و ارباب حلقه ها هم در کنار پایان شیرینشون ته مزه های تلخی رو در دهن آدم باقی می ذارن .
با این وجود در چنین کتاب هایی نویسنده مجبوره که پایان شیرینی داشته باشه . چون نمی شه که در نبرد بین خیر و شر برنده ی نهایی شر باشه .
توی همین داستان مارتین هم سوای هر خاندان یا فردی که در نهایت به قدرت برسه برنده نهایی نبرد انسان ها با آدر ها باید انسان ها باشند .
دقیقا همینطوره که میگی. جنگ ۵ پادشاه نبرد خیر و شر نیست و دست مارتین برای کشت و کشتار بازه اما در مورد آدرها اینطوری نیست. خیلی بعیده که بخواد آدرها رو پیروز نهایی بکنه.
در داستانهای تالکین هم همینطوره. ارباب حلقه ها نبرد بین خیر شر هست اما توی سیلماریلیون قضیه فرق داره. نولدوری که به سرزمین میانه اومدن مظهر خیر نبودن. سپاه خیر در والینور بود.
از متنتون لذت بردم، عالی بود، ولی مقایسه با هری پاتر اشتباه بود.
هری پاتر برای ادبیات نوجوانه! تخیل و منطقش هم نوجوانانه است!
ذر مورد ارباب حلقه ها و دنیای نغمه، به جز سرنوشت نهایی، یک تفاوت دیگه وجود داره، اونم اینه که اکثر کاراکترها در ارباب حلقه ها سیاه و سفید هستند؛ ولی در نغمه خاکستری هستند! به خاطر همین قابل پیش بینی نیست اعمالشون بر عکس ارباب حلقه ها .. !
یک نمونه ش جیمی، تیریون، استنیس و … !
حتی استارکها را هم نمیشه به طور کامل سفید و بی خطا دونست!
ولی در ارباب حلقه ها، کاراکترها قابل پیش بینی بودن اکثرن …
در مورد سرنوشت نهایی، حدس من اینه که یک کاراکتر محبوب (تیریون، جان، دنریس، …) به حکومت برسه! فقط یک حدس قلبیه! :دی البته چون دنریس آسون داره ارتش جمع میکنه، بعید میدونم پیروزی با اون باشه … چون مسخره میشه :دی
حتی خود مارتین هم بعیده دوست داشته باشه، با یک پایان تلخ، مجموعه ش را به پایان ببره …
راستش من هنوز کتاب فرزندان هورین و داستان های تام بامبادیل رو پیدا نکردم البته فکر نمی کنم که داستانهای تام بامبادیل داستان حماسی باشه در هر صورت اگه اونها رو پیدا کنم حتما اونها رو می خونم .
در مورد پایان تلخ یا شیرین باید بگم که من صرفا طرفدار پایان تلخ نیستم من طرفدار پایان منطقی هستم اگه واکنش محیط داستان به تصمیمات شخصیت ها بخصوص قهرمان داستان منطقی باشه هر پایانی داشته باشه بنظر من مناسبه حالا اگه یک پایان خوب هم باشه چه بهتر مثلا در مورد همین عروسی خونین با شناختی که مارتین در مورد خاندان و لرد فری به ما میده اگه اونها براحتی با راب بخاطر شکستن پیمان ازدواج کنار میامدند عجیب و غیر منطقی بود و اطفاقی که در کتاب افتاد کانلا واکنش منطقی بود به تصمیم راب .
کارهای تالکین بنظر من به دوبخش تقسیم میشن ۱- مجموعه ارباب حلقه ها و هابیت که در اونها به سرنوشت حلقه و سرزمین میانه می پردازه و از نظر زمانی بازه خیلی محدودی رو نسبت به کل تاریخ سرزمین میانه پوشش می ده و ۲- کتاب سیلماریون و سایر آثار و دست نوشته هاش که به پیدایش و تاریخ کل جهان (آردا) می پردازه . در بخش اول هدف مجموعه پیروزی خیر بر شر به هر قیمتی هست حتی اگه قهرمانان داستان چندین بار صراحتا بگن که اصلا مناسب این کار نیستند یا در درستی هدفشون شک کنند و سرانجام دشمن با وجود برتری کمی و کیفی و برنامه ریزی دقیق شکست بخوره(من چندبار فیلم های ارباب حلقه ها رو دیدم و هر سه کتاب رو هم حداقل دو بار خوندم اما هنوز نفهدیم که نیرویی به این تعداد کم و ناهماهنگ چطور تونست که ارتش بسیار قدرتمندتر سایرون رو شکست بده یا چطور سایرون و ارواح حلقه که می تونند حضور حلقه رو حس کنند نتونستند اون رو در کنار کوه نابودی و درون قلمرو سایرون تشخیص بدند یا در جاهای دیگه که فاصله خیلی کمی با حلقه داشتند اون رو از فرودو بگیرند ) . اما در بخش دوم که محور اون سیلماریون هست تالکین خیلی منطقی و زیبا کتاب رو نوشته در اونجا هم بحث برخورد بین خیر و شر هست اما دیگه قهرمانان داستان نمیتونند به هر قیمتی برنده باشند و باید با نتیجه اعمالشون روبرو بشند در سیلماریون قهرمانان – ضد قهرمان ها و افراد خاکستری زیادی از نژادهای مختلف در طول کتاب معرفی میشن و بعد ها با توجه به تصمیماتی که میگیرند(اونها وسوسه میشن – طمع می کنند – به پیمان هاشون وفادار می مانند و …) سرنوشت اونها مشخص میشه .
اگرچه که تالکین سبک فانتزی رو با هابیت و بعد ارباب حلقه ها وارد دوران جدیدی کرد اما بنظر من سیلماریون با توجه به روندی که دنبال کرده و مفاهیمی که درش بیان شده و زیبایی نگارشش واقعا یک شاهکار در حد حماسه های ملت های مختلف مثل یونان ایران و حماسه های نوردیک هست .
پاراگراف دوم متنتون رو خیلی میپسندم ! کاملا موافقم .
اما در مورد پاراگراف سوم متنتون حرف دارم ، درسته که سیلماریلیون کتاب فاخر و کم نظیریه اما اگه اشتباه نکنم اکثریت جامعه ادبی ارباب حلقه ها رو عنوان شاخص ترین و مهمترین کار ایشون میدونن ، البته نظر باگ های دنیای تالکین میتونه فرق داشته باشه.
ارباب حلقه ها کتابی نیست که به دور از منطق پیش رفته باشه ، هر پیروزی که تو اون حاصل شده با خون فراوان و با توجه به ضعف های دشمن حاصل شده . بزرگترین حمله سائرون که به میناس تیریت بود با تعجیل و شتاب زدگی ( به خاطر نگاه کردن آراگورن به پلانتیر ) صورت گرفت و صد البته سائرون پیش بینی نمیکرد ارتش روهان توان یاری رسوندن به گوندور رو داشته باشه ، در همه نبرد ها هم پیروزی به نفع سمت خیر نبود ، تو همون نبرد حلقه ارتش سائرون دورف ها و انسان های تنها کوه و دیل رو شکست داد و پادشاهاشون رو کشت !
برخلاف نظر شما من فصل هایی تو کتاب سیلماریلون رو چندان منطقی و … نمیبینم ، البته خاصیت فانتزی تصمیم گیری رو در این باب سخت میکنه . سرآمدشون هم فصل مربوط به برن و لوتین هستش که به شخصه هیچ علاقه ای بهش ندارم .
گه بحث واقعیت گرایی باشه احتمال اینکه دننریس تو دنیای واقعی در نهایت پیروز شه نود و خرده ای درصده چون بیشتر مواقع کسی که ارتش قوی وبیشتری داره پیروزه و مهم تر از همه اینه که پیروانش عاشقشن و بش خیانت نمی کنن و کلا عقایدش جوریه همه می رن طرفش.در مورد راب هم که غیر منطقی ترین اتفاق ممکن افتاد خودتون تو تاریخ ببینید به جز چند تا پادشاه که جنون داشتند چند نفر به دست افراد خودشون کشته شدن؟تازه اونم رابی که خیلی بخشنده هست و واسه خودش دشمن درس نمی کنه.اصلا به نظر من آقای مارتین هیچ نسلطی به تاریخ نداره اگر هم داره ازش استفاده نمی کنه.یکی دیگه از کارای نا معغول کار والدر فری بود مغز خر نخورده که بیاد کل شمال و ریوران رو فقط واسه این که راب با دخترش ازدواج نکرد یا بابای کت بش می گفت متاخر با خودش دشمن کنه تازه دامادی مثل ادمور هم بد نیست.دخالت نکردن لایسا به نفع استارک ها هم به نوبه خود عجیبه.تنها کاری که مارتین کرده اصل قفل گیری بوده و نه واقع گرایی.(البته با این رویه قافل گیری هم کم کم از بین می ره چون ما می دونیم اون چیزی که انتظار داریم نمی شه و اون چیزی که انتظار نداربم می شه)ببخشید طولانی بود
ببخشید کلید ایگرگم{وایم}کار نمی کرد که قافل رو این جوری نوشتم
در مورد دنریس و ارتشش باید بگم، هنوز نمیشه روند داستان را حدس زد!
ولی اگر جنگی هم شکل بگیره، خب در تاریخ دیدیم بزرگترین و قوی ترین ارتشها هم شکست خوردن!
شبیه شطرنج می مونه، یک حرکت اشتباه ممکنه منجر به سقوط ارتش بشه …
در مورد راب هم مخالفم، اتفاقن بیشتر تصمیم گیری های اخیرش منجر به دشمن تراشی شده بود (شاید بیشتر تصمیمهاش هم درست و اخلاقی بوده ولی …)
در مورد والدر فری خودش یک اشاره ای کرد، که حمایت لنیسترها را پشتش میدید، فقط کشتن و انتقام از راب نبود، بولتون ها که والی شمال میشدند، فری ها هم به جای تالی ها به ریورلند میرسن …
اصلا این کتاب قابل مقایسه با کارهای تالکین نیست کارهای تالکین هیجان زیادی داره ولی کارهای مارتین با جزئیات زیاد و هنر غیر قابل وصفی نگاشته شده .این کتاب مارتین یه چیزیه که تو تاریخ نظیر نداره یه تراژدی بی نظیر.کشته شدن راب و ند و در ادامه بقیه …. بسیار هیجان انگیز بوده و هست و من به شخصه لذت میبرم.هرچند ی جاه های با عقاید خود مارتین مشکل دارم ولی دلیل نمیشه که هنرش رو زیر سوال بود البته هنوز هم عقیده دارم عروسی خونین بدترین نگاشت مارتین در کتاب بود.
خیلی تلخ هم انصافا خوب نیست دوستان مخصوصا برای مایی که تلخی از زندگی و روح و جامعمون میباره !
خیلیها برای چند لحظه خوشی و تفریح میان میشینن پای این سریالها ولی اینجوری دیگه طرف افسرده ی افسرده میشه !
در هر حال الان که ریش و قیچی دست مارتینه ولی باید بهش یه سفارشی درباره ی کاربرای ایرانی بکنم که حداقل ملاحضه ی ما ها رو بکنه دیگه به غمهامون اضافه نکنه با این کاراش !
هیچی نمی تونه احساسی که بعد از دیدن فیلم داشتم رو توصیف کنه. داشتم سکته می کردم رسما. یادم نمیاد آخرین باری که اینقدر ناراحت بودم و عذاب کشیدم کی بود. الانم که فیلم پست قبلی رو دیدم یه دل سیر گریه کردم. لعنت به مارتین با این داستان نوشتنش.
سلام دوستان عزیزم
سوالی از شما داشتم این سریال کلا قرار در چند فصل ساخته بشه؟
ممنون میشم جواب بدید
در ۷ فصل ، اما خود مارتینم هنوز کتاب ۶ و ۷ رو تموم نکرده. و با توجه به هزینه ی بالای ساخت سریالش خیلی از تحلیلگران صنعت فیلم گفتن بیش از سه فصلش رو نمی تونن بسازن.
تعداد کتاب ها که هفتاست ! اگه از جلد سه به بعد بخوان هر جلد رو در دو فصل پخش کنن ، بجز این فصلی که الان داره پخش میشه ۹ فصل دیگه هم باید ساخته بشه . البته اگه هر جلد باقی مونده رو در دو فصل بسازن .
ممنون از دوستان خوبم سپهر و ریگار بابت پاسخ
یادمه که یه جا خوندم قراره فیلم رو توی ۱۰تا فصل بسازن!
البته اگه بسازن…
این آقای مارتین انگار با استارک ها جدا مشکل داره می خواد نسلشون رو برداره احتمالا با لنیسترها فامیله امیدوارم بقیه استارک ها جان ، آریا ، برن ، سانسا و اون کوچولو سالم بمونن
ناظر : اسپویل نظرتون پاک شد ، از اسپویل کردن ادامه داستان به شدت بپرهیزید .
whaaaaaaaat!!!!
فکر کنم کامنتتون (هم اینجا و هم اونی که برای واکنش طرفداران گذاشتین) معنای کامل اسپویل باشه! O-:
خسته نباشید کلا
نمیدونم دوستان چرا رعایت نمیکنن و مطالب رو توی اسپویلر نمیذارن!
کامنتتون ویرایش شد. کامنتهای تکراری هم که توی مطالب دیگه گذاشتید حذف شد.
لطفا مطالبی که مربوط به کتابهای آینده هست رو توی کامنتها نذارید. در تالار کتاب ۴ و ۵ در فروم میتونید درباره اونها صحبت کنید.
ببخشید
به نظر شما آخرش چی میشه ؟؟؟؟؟
سلام …
چنتا سوال داشتم که نمیدونم احتمالا جای درستی برای مطرح کردن اونها نباشه ولی …
…
من سریال رو دنبال می کنم و ۳ فصل اون رو کامل دیدم ولی هیچ کدوم از کتابها رو نخوندم.
آیا کتاب ها اطلاعاتی فراتر از سریال دارن؟ منظورم اینه که الان برگردم جلد ۱ رو بخونم بمن مزه میده یا نه ؟؟
چون واقعا الان کتاب بشکل سرسام آوری گرونه و خودتون بهتر از من با این نسخه های دم دستی ترجمه PDF آشنا هستید.
و شنیدم که این آقای مارتین کتاب هایی با عناوینی غیر از A Song of Ice and Fire هم داره ؟؟ اونها هم حول همین داستان هستن یا نه اصن چیز دیگری است ؟؟
خیلی ممنونم …
سلام
من خودمم اول دو فصل اول سریال رو دیدم بعد رفتم و کتاب رو خوندم. توی کتاب اول تقریبا ۹۰ درصد مثل هم هستن اما به تدریج کتاب و سریال از هم فاصله میگیرن. توی سریال نمیشه به خیلی از جزئیات پرداخت و اینها رو توی کتاب بیشتر میبینی و بعد که دوباره برمیگردی و سریال رو میبینی متوجه میشی که چرا اینجا اینجوریه و بیشتر بهت میچسبه.
نغمه ای از یخ و آتش اسم کل همین مجموعه است. بازی تاج و تخت اسم جلد اول مجموعه است اما برای کل سریال استفاده شده.
البته کتاب هایی مثل دانک و اگ هم هست که مربوط به حوادث گذشته میشه
خیلی خیلی ممنون …
سلام عزیز
منم مثل خیلی از دوستان دنبال کننده در سکوتم اما خواستم حتما یک پیشنهاد بکنم
اگر وقت داری حتما کتاب ها رو اونم تاکید دارم به زبان اصلی ( انگلیسی ) بخون دنیات کاملا فرق می کنه چون سریال تنها و تنها قسمت کوچکی از آنچه در کتاب اتفاق می افته رو خلق کرده.