خانه > اخبار > اخبار سریال > ایوان میچل در نقش ایموند ویرانگر

ایوان میچل در نقش ایموند ویرانگر

این صحنه را چگونه تفسیر کنیم؟

این صحنه مانند این است که عنکبوتی به طعمه‌اش روی تار زل زده باشد. این مسلما حرکتی تازه برای ایموند است، همان‌طور که برای برادرش که حالا از نظر جسمانی از او پست تر است.
شاید ایموند تخت را به برادرش بازگرداند، شاید می‌خواهد به او اطمینان دهد که همه چیز درست می‌شود-تو دوباره پس از درمانت پادشاه خواهی شد.

آیا ایموند به محض بهبودی اگان تخت را به او بازمی‌گرداند؟

ایموند انگیزه‌های متعددی دارد.یکی از آن‌ها این است که می‌خواهد یک قهرمان جنگی باشد و به عنوان شاهزاده غیر قابل کشتن دیده شود، شبیه شاهزاده شرور، دیمون تارگرین جوان. به‌خصوص این موضوع که ایموند بزرگترین قدرت منفرد یعنی ویگار را در اختیار دارد برای او مسئولیت‌هایی در پی دارد. او باید به عنوان کسی دیده شود که می‌تواند این قدرت را کنترل کند. این به فکری در ذهنش می‌انجامد که او باید عامل پیروزی سبزها باشد. او آماده انجام اعمال شیطانی لازمه است. او دیدگاه دیگران را نسبت به این موقعیت در نظر نمی‌گیرد و دیدگاه منحصر به‌فرد خویش را دارد. او جهان را از طریق یک فیلتر سیاه و سفید می‌بیند. شما یا طرف او هستید یا علیه او و اگر بر سر راهش قرار بگیرید، شما را نابود می‌کند.
ایموند و دیمون شباهت‌های بسیاری به هم دارند. آن‌ها هر دو پسران دوم با جاه‌طلبی‌های سیاسی بزرگ هستند که از یکدیگر متنفرند. فکر می‌کنی رابطه آن‌ها به کجا کشیده می‌شود وقتی که بالاخره با یکدیگر ملاقات می‌کنند؟

من فکر می‌کنم آن‌ها در دنیای واقعی دوستان خوبی برای یکدیگر خواهند شد، ایموند می‌خواهد که او عمویش باشد و در عین حال بتواند از او بهتر باشد. برای به دست آوردن این برتری او باید دست به اعمالی فراتر از آن‌چه تا به حال کرده بزند که در نوع خود فوق‌العاده است.
بسیاری از لباس‌های ایموند ما را به این ایده می‌کشانند که او دیمون را می‌پرستد. از تارگرین‌های سیاه گرفته تا موی بلند، یاداور شاهزاده شرور است. این ادای احترام به بتی است که از دیمون ساخته است. من نمی‌خواهم چیزی را اسپویل کنم اما اگر این دو با یکدیگر در یک اتاق روبرو شوند هر وسیله‌ای در خانه تبدیل به یک سلاح می‌شود.

آیا تو و مت اسمیت در مورد شباهت کاراکترهایتان با یکدیگر گفتگو کرده‌اید؟

یکی از نخستین تصمیماتی که در روز نخست فیلم‌برداری گرفتم که از ارتباط چشمی با مت اسمیت دوری کنم و تنها دیمون را ببینم. من طرفدار «دکتر هو» بودم و در مورد رفتن به ماجراجویی همراه مت اسمیت رویا می‌دیدم، دقیقا شبیه رویایی که ایموند برای ماجراجویی با بت خداگونه خود می‌بیند.
پس فکر کردم اتفاق جالبی است اگر مت اسمیت را دور از دسترس آن بالا نگه دارم، همچنان که دیمون را آنجا نگه می‌دارم. تا زمانی که او و رایان کندال با این موضوع اوکی بودند من می‌خواستم این ارتباط چشمی را برای لحظه خاصی در فصل اول نگه دارم.
جایی که این کاراکترها بالاخره بر سر میز ضیافت با یکدیگر روبرو می‌شوند فقط الکتریسیته خالص جریان داشت، تنها برای دیدن دیمون و نه مت اسمیت. اگر شما بتوانید رابطه‌ای را که شخصیت‌هایتان دارند خارج از فیلم‌برداری حفظ کنید می‌تواند سودهای عظیمی را در پی داشته باشد.

ایموند چگونه آدمی می‌بود، اگر در کودکی یک چشمش را از دست نمی‌داد؟

از زمان از دست دادن چشمش او تغییرات جسمی و روانی بسیاری کرده، او خود را به اسلحه بدل کرده. جمله‌ای بود از «شکاف» اثر ام.نایت شیامالان که می‌گوید آسیب‌دیدگان بیشتر تکامل می‌یابند. برای اینکه او چشم خود را از دست داد و در دوران کودکی مورد غفلت واقع شد با خود فکر کرد، من هرگز دوباره این‌گونه آسیب نخواهم دید، من با کریستون کول بی‌وقفه آموزش می‌بینم و خود را به یک سلاح تبدیل می‌کنم. به گمانم اگر چشمش را از دست نمی‌داد به یک میستر در اولدتاون تبدیل می‌شد.
اما او در عوض ویگار را به‌دست آورد. می‌توان بر سر این بحث کرد که اگر ویگار را به‌دست نمی‌اورد هرگز چشمش را از دست نمی‌داد. یکی از چیزهای جالب سریال این است که می‌توان گفت رقص اژدهایان از زمان کشتن لوسریس توسط ایموند یا زمان از دست دادن چشم ایموند توسط لوسریس و یا حتی هنگامی که لوسریس و اگان وحشت صورتی (خوک) را برای ایموند بردند آغاز شد.

گیتا پاتل کارگردان سریال گفته که ایموند مشکلاتی با مادرش دارد و این علت رابطه عمیقش با ویگار است. آیا تو با این موضوع موافقی؟

مطمئن نیستم ، فقط می‌خواست مقداری بیشتر توسط مادرش دوست داشته شود. پسر یدکی است. کودکان به آن عشق بی قید و شرط برای ایجاد یک دید متعادل از خود نیاز دارند. ایموند می‌خواهد از راه‌های دیگر و جنگ تایید بگیرد. او کدی دارد که از انجام چنین کاری جلوگیری می‌کند، باید به عنوان کسی که غیرقابل کشتن و نابود کننده است با فیگوری بدون احساس دیده شود زیرا عشق ضعف است.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*