در فصل دوم «آخرین پادشاهی»، یوان میچل در نقش اوزفرث، پسر نامشروع پادشاه آلفرد که مردی متأهل و مؤمن بود، به جمع بازیگران پیوست. اوزفرث در خانهی لیوفریک، دوست و مربی اوترد بزرگ شده بود و پس از مرگ آن جنگجو، نزد اوترد فرستاده شد.
نقشه بر این بود که اوترد، اوزفرث را از کسانی که ممکن بود به او آسیب برسانند، به ویژه ایلویت، همسر پادشاه، پنهان و از او محافظت کند. اوزفرث بیشتر از اینکه یک جنگجو باشد، برای راهب شدن آموزش دیده بود، اما اوترد سابقهای طولانی در پذیرفتن افراد بیپناه و تبدیل آنها به اعضای وفادار گروه خود داشت. با اوزفرث هم همینطور شد.
تفاوتهای فاحش بین اوزفرث در «آخرین پادشاهی» و ایموند در «خاندان اژدها»
یوان میچل در نقش اوزفرث در «آخرین پادشاهی»، یک پسر خجالتی و بیآزار با آموزههای مذهبی را بازی میکرد. او به دنیای اوترد کشیده میشود، دنیایی که درگیر جنگهای تقریباً دائمی بین دانمارکیها و ساکسونها است. او در نهایت به یک راهب جنگجوی قوی و عضو کلیدی حلقه دوستان اوترد تبدیل میشود. اگرچه او به مرور زمان یاد میگیرد که خود را وفق دهد، اما همچنان کمی خجالتی و فروتن باقی میماند، دو ویژگی که اکثر افراد اوترد از آنها برخوردار نیستند. او شخصیتی شیرین است که طرفداران با مرگ او در فصل پنجم بسیار ناراحت شدند.
در «خاندان اژدها»، میچل همچنان نقش یک جوان و پسر پادشاه را بازی میکند، اما شباهتها در همینجا به پایان میرسد. ایموند تا حدی به دلیل دعوایی با خواهرزادههایش در کودکی که باعث از دست دادن یک چشم و باقی ماندن جای زخم روی صورتش شد، تغییر کرده است. او در جوانی چشمبندی میزند و جای زخم روی پوست رنگپریدهی تارگرینی او بهوضوح دیده میشود.
او همچنین یک قاتل و جنگجوی ورزیده است. از نظر آموزش نظامی از خواهرزادهها و برادرش برتر است. او همچنین تاریخ و تاکتیکهای نظامی را مطالعه میکند و زمانی که پادشاه ویسریس میمیرد و اگان تاج و تخت را به دست میگیرد، ایموند به بازوی نظامی او تبدیل میشود، بدون توجه به اینکه کریستون کول چه فکر میکند.در حالی که اوزفرث آرام، شیرین و مهربان است و حاضر است در کنار همقطاران شوخطبع و خوشمشرب خود به حاشیه برود، ایموند به شیوهای محتاط و حیلهگرانه ساکت است. او زمانی که به طور تصادفی لوک، پسرعموی جوانش را با اژدها میکشد، ناراحت میشود، نه به دلیل مرگ خویشاوندش (کسی که جای زخم را روی صورت او گذاشته است)، بلکه به این دلیل که میداند این یک حرکت سیاسی بد است که باعث دردسرهای زیادی میشود.
در قسمتهای اخیر، ایموند به شیوههایی رفتار میکند که برای اوزفرث غیرقابل تصور بود. در نبرد اژدهایان بر فراز «روکسرست»، ایموند سعی میکند برادرش، شاه اگان را بکشد و بعداً جای او را به عنوان نایبالسلطنه بر تخت آهنین میگیرد. شاه زنده است اما معلوم نیست تا چه مدت.
جایی که اگان ضعیف و مردد است، ایموند قوی و با اعتماد به نفس است و از طریق نیابت سلطنت کنترل تاج و تخت را به دست میگیرد و در حال حاضر، به جای برادر در حال مرگش، بر وستروس حکومت میکند.
ایموند در «خاندان اژدها» همه چیزهایی است که اوزفرث در «آخرین پادشاهی» نبود و هرگز نمیخواست باشد. در حالی که هر دو شخصیت مبارز هستند، اما به هیچ وجه شبیه به هم نیستند. میچل در انتقال از شخصیت خجالتی، خوشرو و محبوب در «آخرین پادشاهی» به شخصیت شرور شیطانی در «خاندان اژدها» درخشان بوده است.
این یک تکامل فوقالعاده برای این بازیگر ۲۷ ساله است، زیرا ایموند شخصیتی بسیار عمیقتر و پرداختهشدهتر است. اوزفرث یک شخصیت پسزمینه بود و ایموند در مرکز توجهات قرار دارد، به ویژه حالا که بر تخت آهنین نشسته است. اگر ندانید که هر دو نقش را یک بازیگر بازی میکند، تشخیص اینکه این همان شخص است دشوار خواهد بود. تحول در ظاهر، لباس و شخصیت او بسیار کامل است.
میچل در نقش شخصیت شرور درخشیده است و باید همچنان نقش مهمی را در ادامه فصل دوم «خاندان اژدها» و پس از آن ایفا کند.