توسط: QelThezad |
از سه فصل اول سریال:
۱۰- استاد لویین
میستر لویین کارکتر خیلی مهم و بزرگی نبود؛ اما مرد خوب، با ملاحظه و مهربانی بود. اگر چه از جهاتی مسئول فرستادن ند استارک به مقر پادشاهی بود. جدا از استارک ها، استاد لویین یکی از کمترین مرد های خوب در سریال بود. و اما چرا شوک آور بود؟ چون خیلی ساده و بی اهمیت حذف شد. کسی هم انتظار مرگش رو نداشت، چون دنبال دردسر نبود و سعی داشت تیان رو با وجود جنایت ها و خیانت هایی که انجام داده از غفلتش نجات بده. لویین توسط یکی از نیروهای بولتون با نیزه زخمی شد، در حالی که فقط می خواست سوال کنه که اینجا چه اتفاقی داره میفته؟ صحنه ی مرگ دراماتیک او در حالی رخ داد که برن و ریکان رو از مهلکه مخفیانه فراری داد و به انتخاب خودش ترجیح داد توسط اوشا کشته بشه تا اینکه سرعت اونا رو کند کنه و زندگی بقیه رو به خطر بندازه.
۹- راس
راس توسط عواملین خود سریال خلق شد. اما برای نشان دادن شخصیت های اصلی داستان نقش کلیدی را داشت. طرفداران کتاب او را دوست نداشتند، پس در سیزن ۳ ترجیحا حذفش شد. با وجود این که اون یک بدکاره بود، اما خوب و دل رحم بود، به طوری که لنیستر ها جان نوزاد حرامزاده ی رابرت را گرفتند او ضربه ی بدی خورد. کاراهای لیتل فینگر را دیگر نمی توانست تحمل کند برای همین پیشنهاد اتحاد با واریس رو پذیرفت و به همین دلیل هم لیتل فینگر او را اسباب بازی جافری کرد. مرگ راس قوی و شوک آور بود، در صحبت های لیتل فینگر و واریس، راس در حالی که توسط جافری تیر باران شده بود، نشان داده شد. همینطور به تثبیت و قدرتمندی کارکتر لیتل فینگر خیلی کمک کرد.
۸- رابرت براتیون
مرگ رابرت شروع ماجرا بود؛ بعد از اینکه ادارد به سرسی هشدار داد که قضیه ی فرزندان سرسی رو به رابرت میگه، سرسی می دانست که رابرت همیشه مست هست و برای به لنسل لنیستر دستور داد در شراب او ماده ای بریزه که شاه در شکار آسیب ببینه. رابرت نقش بسزایی در داستان نداشت، یک شاه مست که باعث شده پادشاهیش مدام بدهی به بار بیاره. به قول جورا مورمونت او یک جنگجوی قوی و شکست ناپذیر، اما یک پادشاه افتضاح بود. او سعی میکرد شرایط رو در تعادل نگه داره، اما بازم قدرت دست لنیستر ها بود و وارد کردن استارک ها به ماجرا هیچی چیزی رو درست نمیکرد، بلکه فقط استارک ها را در دردسر مینداخت.
۷- رنلی براتیون
یکی از بهترین شخصیت ها که میتونست شاه خوبی بشه. البته گذشته از انحراف جنـسی اش که در سریال خیلی اغراق شده بود به طوری که طرفداران کتاب از صحنه اش با لوراس شوکه شدند. البته او هیچ حقی بر تخت آهنین نداشت، پافشاری و لجاجت با برادر بزرگ ترش استنیس باعث مرگش شد. رنلی یکی از شوک آورترین مرگ هارو داشت، در حالی که توسط برادرش هشدار داده شده بود که یا به او میپیونده، یا کشته میشه. در شب توسط سایه ی سیاهی که توسط ملیساندر به دنیا آورده شده بود، کشته شد و همه ی پرچمدارانش به اسنتیس ملحق شدند. رنلی هوشمندانه عمل کرد، ولی عطشش به قدرت باعث کشته شدن او شد.
۶- تالیسا ماجر
در کتاب با اسم دیگری ظاهر شد و مرگش در یکی از شوک آور ترین اتفاق های داستان رخ داد. تالیسا همسر راب استارک بود که در عین حال باردار هم بود و پسرشان در آینده پادشاه شمال می شد. صحنه ی مرگ تالیسا یکی از بی رحمانه ترین صحنه ها بود، در حالی که در میزبانی والدر فری از سخنرانی او شکه شده بودند. شکم باردار او را با چاقو به طور بی رحمانه ای سوراخ سوراخ کردند، در حالی که راب مرگ همسر و فرزندش را می دید و هیچ کاری از دستش بر نمی آمد.
۵- ویسریس تارگرین
ویسریس یکی از تشنه ترین شخصیت ها به قدرت بود و همین باعث مرگش شد. در اول داستان او خواهرش دنریس را مجبور به ازدواج با یک قوم وحشی به اسم دوتراکی کرد. و او حاضر بود حتی تمام آن وحشی ها با خواهرش بخوابند، ولی یک ارتش به او بدهند تا بتواند تخت پادشهای پدرش را پس بگیرد. اما او احمق و بی تجربه هم بود. از آنجایی که خواهرش را قدرتمند تر از خود و ناتوانی خودش را دید، دست به کار های عجولانه زد. او تصمیم گرفت تخم اژدهایانی که به دنریس در شب عروسی او هدیه داده شده بودند، بدزدد و با آن ها کشتی و سرباز بخرد. ولی جورا مورمونت به اون اجازه نداد. ویسریس در محل مقدس دوتراکی ها، که می دانست در آن جا خون نمی ریزند، به خود جرات داد و تصمیم گرفت کال دروگو را به وسیله ی دنریس (که باردار بود)، تحدید کند. اما چیزی که شوک آور بود مرگ او نبود، چگونگی مرگ او بود. به او قول داده شد که تاج طلایی را بر سر خواهد گذاشت. ولی برای بی احترامی، دروگو طلای مذاب را بر روی سر او خالی کرد و او را کشت. دنریس هم میدانست که آتش اژدها را نمیکشد، برای همین اجازه ی این کار را داده بود.
۴- کال دروگو
۳- کتلین تالی
۲- راب استارک
۱- ند استارک
– این لیست رو من از سایت های مختلف تهیه کردم. شاید بهترین لیست نباشه، اما تاحدودی منم قبولش دارم.
آخه کجای مرگ رابرت و کال دروگو شوک آور بود؟
اتفاقا خیلی هم بجا بود.
مرگ ند از همه بدتر بود بعد از اونم مرگ راب. مرگ کتلین که واسه من عین یه مرحم بود.
ایول یکی پیدا شد که از مرگ کتلین خوشحال باشه
زجر اورترین مرگ و ب نظرمن غیر معقولانه ترین مرگ.مرگ دوروگو بود برا من جذاب ترین شخصیت کل فیلم بود درعین حال قدرتمند هوشمند و خیلی خیلی جذاب ب نظرم اگ شخصیت دیگری برای این کاراکتر انتخاب میکردند اضلا شوکه نمیشدم ولی انتخاب این بازیگر تا رسیدن تاج و تخت جا داشت.مرگ های شوک اور دیگ مرگ ند و جفری و راب بود
هیچ مرگی به اندازه مرگ سندور گلیکان منو عصبانی نکرد
زمان بدی برای حذف اون بود
من لذت ا این سریال رو بدون اون سخت تر میتونم تجربه کنم 😐
راسی دقت کردین سریال تو فصل ۴ چقد خلوت شده؟ انگار سونامی اومده
هیچکی نی همه مردن 😐
چرا تو فصل پنج قسمت ۱۰ جان اسنو کشته شد
لعنتی گند زد به اعصابمون اخه یعنی چی همه پسراش رو کشت
یکی نیست بیاد کارگردانی رو از این David Tutter بی همه چیز بگیره
خدا لعنتتون کنه که از این سریال های هندی هم بی خودترین
چیییییی؟؟؟جان اسنو مرده؟؟
مرحم؟دقیقن منظورتون از اون حرف چی بود؟؟
دادچ lucifer!
کلگان که نمرد!
شوکه اور ترین مرگ ها بنظرم عروسی سرخ بود یک درصد احتمال نمیدادم که اینطور بشه و کاملا تو شوک بودم تا چند دقیقه.مرگ جافری فوق العاده متعجبم کرد.مرگ اوبرین که دیگه نگو.دردناک ترین هم برام مرگ شیرین بود که فقط زدم جلو نگاش نکردم
مرگ ند، راب، تالیسا و ویسریس شوک آور بودن اما مرگ کتلین و راس خیلی خوش آیند بود! :دی
مرگ کتلین خوشایند بود؟به حق هفت جهنم 😐
مرگ کتلین تنها چیزه خوشایند در red weding بود
چیییییی
چیش خوشایند بود؟؟ ینی چی اخه؟ به نظر من نباید میمرد. زن به این خوبی. میتونست واسه سانسا و اریا مادری کنه. فکر کن که الان مثلا جان تارگرین پادشاه شمال شده وقتی این کنارش بود چی میشد واقعا. چطور میتونین از مرگش خوشحال شین؟؟
اره منم خوشحال شدم از مرگش چون یه ادم ساده لوح و احمق بود البته پسرشم بود از مرگ راب استارکم خوشحال شدم ولی حقش نبود انقد دردناک(ب خاطر اینکه اون یارو متحدشو اعدام کرد) ولی سگ شکاری و منس ریدر نباید کشته میشدن
اره عجوزه جان بدبختو کاری باهاش کرده بود …وقتی رابرت اومدشمال اجازه نداد بیا تو مهمانی عجوزه انقدر بی محبتی کرد به جان که بیچاره رفت شد نایت واچ که فقط کسایی که اعدامشون در اومده بود میبردن اونجا خیلی ظلم کرد به بچه یتیم عرش کبریارو به صدا دراورد لعنت به روحش رابم از اون بدتر بود بهش برادر نمیگفت … اسنو صداش میزد فقط اریا و جان و تورموند …والسلام تیریونم خوبه
مرگ ند و تالیسا و راب واقعا شوک آور بود ؛ از اون مرگهایی که آدم میگه: آخه چرااااااااااااااااااا؟
مرگ استاد لویین بیشتر تاسف بار بود از اون مرگهایی که آدم میگه : حیف شد که مرد .
مرگ رابرت و رنلی و ویسریس هم چون ناجوانمردانه بود ؛ ناراحت کننده بود ؛ از اون مرگهایی که آدم میگه: حقشون نبود اینطوری بمیرن
مرگ کتلین هم از اون مرگهایی بود که آدم میگه: حقش بود !!!!!!!!
شما هیولایین ! چطور میتونین نسبت به کتلین انقدر بیرحم باشین ؟!
مرگ تالیسا، ند و کتلین بیش از همه منو شوک زده کرد .
مرگ رابرت و کال دروگو هم اصلا برام مهم نبود 😐
هیولا رو خوب اومدی..جزو اولین و آخرین نقاط مشترکمونه 🙂
منم با هیولا موافقم.
کتلین به این نازی 🙁 کلی فصل هاش رو دوست داشتم. هی یو لا لا
دوستان دقت کنین اگر کتلین تیریون رو نگرفته بود این بلاها سر خاندان استارک نمیومد
ند هم پاش نمیشکست و یارانشو توی اون زمان حساس از دست نمی داد
خب، مرگ راب که به علت لطف دوستان و اینکه من تا کتاب رو نخوندم سریال رو ندیدم واسم اسپویل شده بود و غیر منتظره نبود.
ادارد رو هم نمی دونم چرا یجوری می دونستم این جافری خل و چل بازی در میاره.
کتلینم که خب مثل راب.
دروگو رو من فکر می کردم (و می کنم با اینکه تو ویکی چیزی نگفته) میری مازدور با اون چیزی که رو زخمش گذاشت کشت.
واسه من مرگ رنلی از همه شوک آور تر بود و اینکه تقریباً اولین بار بود که عوامل جادویی تاثیر جدی ای تو داستان می ذاشتن.
خوب شد گفتی کیوان جان.
مرگ رنلی هم خیلی بد بود. کلا این براتیون ها خیانت و خویشاوند کشی تو خونشونه ولی حداقل بقیشون به جز استنیس از زور بازوشون و عقل و نیروشون استفاده کردن ولی این یکی به شکل بزدلانه ای خودشو پشت یه ساحره سرخ و سایه قاتلش پنهان کرد و برادر خودش رو کشت.
برادر ووو همچنین دخترشو…. شیریین
مرگ ند اونقدر واسه من شوک آور بود که مدت نسبتا طولانی به مانیتور خیره شده بودم!
عروسی سرخ هم در رتبه بعدی قرار داده؛بقیه مرگ ها هم واقعا جالب و ناراحت کننده بودن،از ویسریس ابله گرفته تا کال دروگو خطرناک!
البته سکانس مرگ رز و حرف های پیتر بیلیش و موزیک فوق العاده رامین جوادی از لحاظ سینمایی عالی بود.
مرگ ند بدترین بود. با وجود کلی مقدمه چینی ها از اوضاع واحوال پردسیسه کینگزلندینگ باورم نمی شد که شخصیت اصلی واقعا” کشته بشه. وقتی اون فصل تموم شد هی صفحات بعد رو نگاه می کردم شاید چیزی به چشمم بخوره که خلاف این رو نشون بده. مثلا” همه چیز یه شو بوده یا شبیه این. اونموقع مارتین رو نمیشناختم هنوز. (
مرگ رنلی هم اونقدرشوک آور و ناگهانی بود و حرصم رو درآورد که تا چند روزی از نگاه کردن به صفحات کتاب عصبانی می شدم. باورم نمی شد مارتین محبوبترین شخصیتم رو به این بی منطقی کشته باشه. 🙁
عروسی خونین خیلی دردناک و نارحت کننده بود اما دیگه دست مارتین برام رو شده بود. با وجودیکه موقع خوندنش خیلی ناراحت شده بودم اما مثل ند و رنلی شوک اور نبود.
غیر از اینا از مرگ رابرت خیلی ناراحت شدم. هرچند که با اون حادثه شکار و … خیلی غیر قابل پیش بینی نبود اما ناراحت کننده بود. تصور ند با اون پای شکسته و افرادش که قلع و قمع شده بودن و کشته شدن رابرت خیلی برام ناراحت کننده بود.
بیشتر ازاستاد لویین من از کشته شدن جوری کسل ناراحت شدم. کشته شدن کورتنی پنروز هم خیلی زور بود. کلا” این سایه شوم چیز نحسیه. امیدوارم یه روز بیاد سراغ دنریس…
در مورد تالیسا و رز هم نظری ندارم. تو کتاب نبودند و تو فیلم هم خیلی باهاشون ارتباط برقرار نکردم.
راستی چرا کتلین اینقدر منفوره؟ 🙁
منکه خیلی دوستش داشتم و از انواع بلاهایی که سرش میومد به عنوان یک مادر, یک همسر, یک زن و یک بانوی اشراف زاده و یک فرزند خیلی ناراحت می شدم. کلا” خیلی اتفاقای درناکی رو تجربه می کرد بیچاره.
زیادی عاقل بود
تا حدی که بقیه رو ب کشتن داد
موافقم ولی توجه داشته باشین خیلی از رفتارش به خاطر سردرگمی بود که بعد از از دست دادن عزیزانش پیدا کرده بود و ممکن بود ما اگه جاش بودیم بدترش رفتار میکردیم .باز هم توجه داشته باشین با توجه به موقعیتش خیلی جاها راه درست رو انتخاب کرد و علت اصلی شکست استارک ها هم این بود که راب به حرف های کتلین توجه نمیکرد. به نظر من کتلین شخصیتی قابل توجه وفادار باهوش و مظلوم داشت
مرگ ند خیلی بد بود 🙁 من هنوزم ناراحتم.هنوزم غصه میخورم بخاطرش 😐
مرگ راب رو تقریبا از اواخر کتاب دوم حدس زده بودم.خیلی بابتش شوکه نشدم.اما کتلین چرا..کتلین رو خیلی دوست داشتم.باورم نمیشد اون ناجوونمردا اینطوری همشونو بکشن…!اه دوباره یاد عروسی خونین افتادم 🙁
رنلی هم خیلی عجیب مرد…اصلا باور نمیکردم.خودمو اماده یه نبرد درستو حسابی کرده بودم که یهو رنلی افتاد مرد!از مرگ بقیه اعضای این لیست خیلی شوکه نشدم.
بجز دروگو، ویسریس، رابرت و استاد بقیه رو جلو جلو اسپویل خوردم. اسپویل هم مگه شوک آوره؟ :((
رنلی رو از جزئیات مرگش خبر نداشتم، منم منتظر یه نبرد بودم. یهووویی! خیلی غافلگیر شدم. عکس العمل برین خیلی داغونم کرد 🙁
یعنی مرگ ند رو پیشاپیش می دونستی؟!! پس ضربه اصلی رو رد کردی.
نمیدونستم تو کدوم کتاب میمیره. ولی تا آوردنش برای سوگند خوردن گفتم هــی همینجاست
اگه از باقی کتاب سوم چیزی کم نکنن و همه رو تو فصل چهار نشون بدن اونوقت این لیست حسابی تغییر میکنه چون مرگ های بعدی قابل مقایسه با مرگ خیلی از افراد این لیست نیستن خصوصا نحوه کشته شدنشون…
موافقم این لیست در برابر شوک مرگ های ادامه کتاب هیچه
مرگ جور مورمونت هم میتونست توی لیست باشه. البته خیلی هم شوک آور نبود، چون هر کسی که میره بالای دیوار دیگه برگشتش با خداس …
QelThuzad فکر کردم جورا رو میگی ! با این که دوستش ندارم اما قلبم یخ کرد :دی
پیر مرد بیچاره بد مرد ، حقش کشته شدن به وسیله خودی ها نبود . باید شرافتمندانه تر میمرد 🙁
تقصیر خودش بود، نباید از اون کرستر حرومزاده اینقدر دفاع میکرد. ولی مرد خوبی بود.
And Now His Watch is Ended 🙁
کرستر هرچقدر هم که بد بود بازم به اینا لطف میکرد، خیرات امواتش نمیکرد که !
جورا هم میمیره. اون بیماری رو گرفت. نه؟ میمیره دیگه هرکی اون بیماریرو بگبیره نمیمیره؟ البته شیرین نمرد
دو روز نبودم چقدر شلوغ بازی در آوردین :دی
مرگ ند خیلی شوک آور بود هنوز عادت نکرده بودیم به این کشتارها خیلی بد بود
رابرت، ویسیریس، کال دروگو و استاد لوین که اصلا مهم نیستن
رنلی مظلومانه شهید شد اصلاً انتظار نداشتم بی رحمی استنیس به حدی برسه که رنلی بی چاره رو به دست ملیساندر بسپاره
راب و کتلین هم با این که خیلی بد بود ولی قابل پیشبینی بود تو سریال که از قبل میدونستم، توی کتاب هم صور نحس کواکب، کتلین، با اون رفتارا و حرفایی که میزد اصلاً تابلو بود یه بلایی سرشون میاد ولی در حد مرگ انتظار نداشتم حداقل قتل عام رو دیگه نه
و اما راس که مرگش من رو خیلی متاثر کرد در حدی که اشک تو چشمام جمع شد
من سر گزینه یک مشکل دارم ، از نظر من باید افراد که تو ردودینگ مردن تو این شماره باشن ، خودتون حساب کنید کی فکرش میکرد یه عروسی تبدیل بشه به حمام خون ؟! مرگ ند شاید برای همه شوک اور باشه از این نظر که چطوری زرتی زدن کشتن شخصیت اول رو ، ولی هر طور هم حساب کنید ند هیچ جور سالم از کینگز لندینگ بیرون نمیرفت .
ما خواستار سریعتر شدن مرگ تایوین لنیستر هستیم 😀 این مرگ به نظرم شاهکار هست واقعا درامتیک میشه 😀
:|||||||||||||||||
دروغ مگه ؟! خود قبول نداری !؟
پدر کشی تیریون بهترین مرگ کتاب هست ؟! و معشوق کشیش ؟!
اینکه خواستار سریعتر شدنش شدی 😐 برانگیزه
بر منکرش لعنت هنوزم میگم سریعتر بشه ، بابا یک سال منتظریم برای پخش شدن این سیزن دیگه خسته شدیم 😀
من که اولش سریالو با دوبله آلمانی دیدم اصن نیدونستم چه خبره، فقط دیدم ندو کشتن. بعد که سریالو به انگیلیسی دانلود کردم و شروع کردم به دیدن، از اون اول منتظر مردن ند بودم. عروسی سرخم برام اسپویل شده بود. مردن رنلی اصلن ناراحتم نکرد و شوک اورم نبود.
مردن رابرت یکم ناراحت کننده بود. ولی کشته شدن ویسریس واقعا خیلی فجیع و شک آور بود. کال دروگو رو هم فک نمی کردم بمیره. فک می کردم دنریس بلاخره یه کاری می کنه این زنده شه. خیلی یهویی بود.
اما در مورد کتلین، بابا آدم رو نرو تر از اینم مگه هست. خودش گند زده به همه چی فقط عین مجسمه ابوالهول میشینه به این راب بدبخت سرکوفت میزد. فصلای کسل کننده، روحیه مزخرف، حتی تو بهترین شرایطم این بشر افسرده ست. خودش یکی یکی عامل مرگ دور و وریاشه. ندو که خودش فرستاد پایتخت، رابو خودش با آزاد کردن جیمی بیچاره کرد. اون دو تا بچه رو تنها ول کرده رفته جنگ.
تنها چیزی ک تو عروسی سرخ تسکینم میداد مردن این بود
بعدش ک باز زنده شد تمام آمال و آرزوهامو به باد داد. حالا باز الان قابل تحملتر شده.
تعجب میکنم که چرا هرچی مرگ توی داستان اتفاق افتاده رو میندازین گردن کتلین بیچاره.به نظر من که شخصیت عاقل و صبور و زجر کشیده ای هستش گاهی اوقات اشتباهاتی کرده از جمله دزدین تیریون ولی دیگه اینکه هرچی رو بندازیم گردن این کاراکتر بی انصافیه.ند چوب سادگی خودشو خورد و این سادگیش باعث مرگ رابرت هم شد مگه کتلین بهش گفت که برو صاف و ساده به سرسی بگو همه چیزو میدونم!بعدش هم کار به اون مهمی رو سپرد به بیلیش!راب هم تاوان عشق و هوسشو حماقتشو اعتماد بی جاشو داد راب توی کتاب از همین موضوع آزاد کردن جیمی استفاده کرد و این فرصت و غنیمت شمرد و همسرشو معرفی کرد تا کتلین نتونه اعتراض کنه دقیقا نمیدونم این جمله رو کی گفت که راب جنگ رو توی تخت خوابش باخت که کاملا هم درست گفت.اگه به حرف کتلین گوش میداد و تئون رو نمیفرستاد و اون دوتا بچه که تنهاشون گذاشته بودن حداقل برای چند روز بیشتر جاشون امن بود و مطمئنا بولتونها هم جرات نمیکردن حمله کنن چون اونموقع کس دیگه ای نبود که گناهو بندازن گردنش.به نظر من اکثر افرادی که از کتلین بدشون میاد بخاطر طرز برخوردیه که با جان داشته و این موضوع روی دیدگاهشون نسبت به این کاراکتر تاثیر گذاشته.اگه اشتباه میکنم دلیلتونو بگید.و آزاد کردن جیمی و همراهیش با برین باعث دگرگونی و بیداری این شخصیت شد.من که از مرگ کتلین متاثر شدم.از مرگ راب هم همینطور.از مرگ تالیسا شوکه شدم چون خیلی غیر انسانی بود مخصوصا اینکه باردار بود.امیدوارم آریا و بقیه استارکها انتقامشونو بگیرن.
نه اتفاقا جان یکی از کارکترایی که نسبت بهش کاملا خنثی م. نفرت من از کتلین بخاطر حماقت های بیشمارشه. درسته ند، راب اشتباهات خودشونو داشتن ولی کتلینم بی تقصیر نبود. بخصوص درمورد راب، درسته راب شاید تو چند مورد اشتباه کرده باشه، ولی حماقتای کتلین این اشتباهاتو مرگ آور کرد.
چیزی ک منو خیلی رو نرو منه این که این بشر با اون یه جو عقلش خودشو خیلی باهوش و سیاس میدونه. اگه انقد از دست خود راضی نبود شاید انقد منفور نمیشد.
بجز آزاد کردن جیمی و دزدین تیریون دیگه چه اشتباهاتی کرده؟اشتباهاتش نسبت به بقیه خیلی کمتر بوده و اکثر مواقع هم عاقلانه تصمیم گرفته.به نظر من اگر جیمی رو هم آزاد نمیکرد باز عاقبتشون همین میشد.یا کاراستارک به جای اون بچه لنیستری جیمی رو میکشت و راب مجبور میشد عدالت رو اجرا کنه و لنیسترها خشمگینتر میشدن و… یا اینکه فری ها و بولتونها باز هم راب رو میکشتن و جیمی رو آزاد میکردن.اشتباه راب باعث مرگشون شد نه کتلین.اشتباه و حماقت راب مرگبار بود.همونطور که گفتم راب جنگو توی تخت خوابش باخت.متاسفانه افرادی که دور و بر راب جمع شده بودن خیلی هاشون سبکسر و احمق و زودجوش و خائن و … بودند.به نظرم اینکه تقصیر اکثر اتفاقات رو میندازید گردن کتلین و اینکه میگید اشتباهات راب کم بوده و کتلین حماقت کرده و…بی انصافیه.به نظر من بجای نفرت از یه کاراکتری باید خودمونو اول جای اون کاراکتر بزاریم بعد قضاوت کنیم.بجای نفرت از کتلین و دنریس و جیمی و … اول خودتونو جای اونا بزارید بعد قضاوت کنید.
خیلی راحت داری از کنار کتلین رد میشی
همین دزدین تیریون باعث شد بهونه برای شروع جنگ به تایوین داده بشه
بعدم که نشسته بود هی غصه میخورد چرا باید جنگ بشه!
جیمی رو آزاد کرد و علنن جلوی همه اقتدار پادشاه رو جلوی همه خورد کرد اینم بزاریم کنار باعث شد راب کاراستارک ها رو از دست بده و توازن قدرت بین لنیستر ها استارک ها از بین بره خوب این وسط مشخص بود حالا که شانس راب کمتر شده والدر فری نمیاد طرف راب رو بگیره
توی مسیر رفتن به دوقلو ها هم که هی نق زد و رو نرو بود
الانم که دارم راجع بهش فکر میکنم اعصابم خورد میشه کلاً تالی ها به جز بلک فیش روی اعصابن
خودت رو بذار جای کتلین : باور داری که تیریون پسرت رو میخواسته بکشته و نمیخوای بهش بفهمونی که میدونی و شوهرت که درست در قلب اونهاست هم میدونه ، سعی میکنی مخفی بشی اما تیریون میبینتت ! احساس میکنی اگه پای تیریون برسه جنوب همون بلایی سر شوهرت میاد که سر جان ارن هم اومده . پس دستگیرش میکنی تا از شوهرت محافظت کنی.
چرا کتلین جیمی رو آزاد کرد ؟! به خاطر این که میدونست راب حاضر نمیشه با خواهر هاش عوضش کنه و برای یه مادر هیچی مهمتر از بچه هاش نیست . ضمن این که کتلین پشت گوشش رو نمیدید که کاراستارک بچه ها رو بکشه و بدتر از اون پسرش کاراستارک رو !
حرف دل منو زدی ریگار جان.دقیقا منم همچین دیدی نسبت به کارهای کتلین دارم.نمیدونم دوستان چه انتظاری از کتلین داشتن!پسرش دم مرگه فلج یکی اومده بکشتش که باعث زخمی شدن کتلین هم شد شواهد هم نشون میداد که کار تیریونه.نمیدونم دوستان انتظار داشتن کتلین تیریونو تا کینگز لندینگ اسکورت کنه!ازش تشکر هم بکنه!
@samiano من از کنار کارهای کتلین به راحتی نمیگذرم فقط نگرش من نسبت به اتفاقاتی که افتاده با شما تفاوت داره.شما و خیلی از دوستان میگید که جنگ با دزدیدن تیریون شروع شد و بهانه دست لنیسترها افتاد ولی به نظر من جنگ دقیقا از لحظه ای که ند به سرسی هشدار داد شروع شد مرگ رابرت هرج و مرج و…در مورد قضیه والدر فری هم باهاتون مخالفم فری آدم طماع و حیله گر و کینه ای هست.وقتی میخواست دخترش به راب بده به خاطر همین طمعش بود میخواست پادشاه دامادش باشه تا بتونه سود ببره و از این موضوع استفاده کنه وقتی راب ازدواج کرد اگر فری وفادار باقی میموند فقط یه پرچم دار و متحد معمولی بود اون سودی که میخواستو دیگه براش نداشت و وقتی لنیسترها بهش پیشنهاد قدرت و ملک و… دادن چرا باید رد میکرد وقتی به این راحتی و ناجوانمردانه میتونست راب رو از بازی تاج و تخت کنار بزنه و انتقام توهینی هم که بهش شده بود رو بگیره؟!حالا چه کاراستارکها میموندن چه نه این که نمیخواست تو میدون نبرد جوانمردانه بجنگه که قوای بیشتر برای راب فایده داشته باشه از پشت خنجر زد.در مورد حرفهای کتلین تو راهه دوقلوها هم نمیدونم منظورتون درباره همون نون ونمک خوردنه یا جان؟اگه اولیه که خوب کتلین حق داشت میدونست فری آدم پستیه و نگران بود.درباره ی دومی هم نمیدونم منم خودم هم با این موضوع مخالف بودم هم موافق.هم حق و به کتلین میدادم هم به جان و راب.
جنگ از لحظه کشته شدن جان ارین شروع شد.واینها همش برنامه فینگره تا از اب گل الود ماهی بگیره و ازطرفی انتقام شکست عشقیش رو بگیره.
کاتلین زنده شد؟؟؟ چطوری؟
کی؟ کجا؟ من ندیدیم؟
خیلی متشکریم از جناب QelThuzad بابت این لیست و زحمتشون !
ممنون کیا جان. 😀
سلام
من مدتیه این سایت میام ولی تا حالا نظر ندادم ولی میخواستم یه چیزی بگم
برای من تعجب آوره چرا خیلی ها از مرگ رنلی انقدر ناراحتن رنلی جدای از انحراف اخلاقیش برای قدرت قیام کرد درسته بهانش این بود که اون میتونه پادشاه بهتری برای مردم باشه اما اون هیچ حقی نسبت به پادشاهی نداشت و به جای این که ارتش خودش و استنیس رو ضعیف کنه و فقط به نفع لنیستر های بی شرف(غیر از این کلمه مودبانه تر نمیتونم چیزی در وصفشون بگم) کار کنه میتونست به استنیس نزدیک شه و کمکش کنه به مردم بیشتر فکر کنه و یکمی انعطاف از خودش نشون بده گرچه این رو هم بگم من از استنیس به دلیل همکاری با اون جادوگر عفریته اصلا خوشم نمیاد اما به نظرم اشتباه رنلی خیلی از اشتباه استنیس بزرگتره
من فقط سریال رو دیدم و طرفدار استارک هام البته اشتباهات زیادی دارن این ها (از جمله این که راب نباید زیر قولش با فری ها میزد و کنترل خودش رو توی اتاق خواب از دست میداد) اما از بقیه خیلی خیلی بهتر و مظلوم ترن
زمستان در راه است
من موندم چرا ۹۹% افراد اینکه راب هم به خاطر قدرت خودش رو پادشاه شمال و ترایدنت اعلام کرد اصلاً به ذهنشون خطور هم نمی کنه. لشکر کشی رو می گیم به خاطر ادارد کرد. نکنه فکر می کرد اعلام خود مختاری و پادشاهی ند رو زنده می کرد؟!!
چرا راب نرفت به استنیس ملحق شه و این لنیستر های بی شرف رو شکست بده؟؟!!؟
اون کتلین اعصاب خرد کن حرفا و نصیحت های درست هم داشت (ثئون، روس بولتون و …) بهترینشون برگشتن به شمال بود که راب، پادشاه شمال قبول نکرد.
اتفاقا من هم در مورد اینکه راب اشتباه کرد کاملا موافقم درسته اونم بهونه ای داشت که پدرش به خاطر تلاش هاش در جهت حفظ پادشاهی هیچ پاداشی جز بدبختی نگرفته بود اما کارش هیچ توجیهی نداره و اونم اشتباه فاحشی کرد که به استنیس نپیوست و اعلام استقلال کرد البته حتی استنیس راب رو از برادرش یه جورایی بهتر میدونه فکر کنم چون تو یه جا میگه (به ویکی مراجعه کردم) “مردان خوب و شریفی برای جافری می جنگند، با این اعتقاد غلط که اون پادشاه به حقه. یک شمالی ممکنه همین رو در مورد راب استارک بگه. ولی این لرد هایی که دور برادر من جمع شدن می دونستند که او غاصبه. دلیلشون برا پشت کردن به پادشاه حقیقیشون چیزی بهتر از رویایی قدرت و افتخار نبوده، و برای من مشخص شده که اون ها چی هستند. عفوشون کردم، بله بخشیده شدند ولی فراموش نشدند” یه جورایی تلویحا بادرش و بدتر از راب خطاب میکنه
اما در مورد لنیستر ها که واقعا …. کسانی که میخوان بچه حرام زاده حاصل از زنای خواهر و برادر رو به جای پادشاه جا بزنن، کسایی که از کشتن بچه های نوزاد و پرت کردن پسر بچه هفت ساله از بالای برج برای پنهان کردن کثافت کاریشون ابایی ندارن، کسایی که از سلاخی تو عروسی لذت میبرن و … واقعا بی شرف کمشون نیست؟ فقط یکیشون یه کم خوبه اونم تیریونه که اونم با کمک به جافری و لنیستر ها برای حفظ قدرت بزرگترین و نابخشودنی ترین گناه رو کرد
سلاخی تو عروسی..!؟
کار فری ها و بولتون ها رو پای لنیسترها مینویسین!؟
این قیاس استنیس ربطی به مقایسه راب یا رنلی نداره.(با این که به نظر من راب از رنلی بهتره) راجع به دور و بری های این دو نفره. کما که اومدن راب و جافری در کنار هم به معنی بهم طراز بودن این دو تا نیست. حرف استنس اینه که امکان داره یک آدم شریف به اشتباه فکر کنه جافری وارث رابرته و شاه به حقه (مثالش شاید سر بالون سوان باشه)، امکان داره یک شمالی شریف به خاطر مناسبات منطقه ای بگه راب شاه به حقه، ولی کسایی که اطراف رنلی هستند می دونند او حقی ندار و فقط به خاطر قدرت و منافعشون دورش جمع شدند، پس نمی شه گفت آدم های شریفی هستند، و نمی شه بهشون اعتماد کامل رو کرد. همین حرفش هم تقریبا بعد از بلک واتر ثابت شد.
ببخشید جناب سامیانو نکنه دیالوگ های شخصیت محبوبتون رو در مکالمه با پدرش فراموش کردید؟ کی به اونا اطمینان پشتیبانی رو داد؟ اصلا اونا به دستور کی این کار رو کردن؟ جمله آخر بولتون خطاب به راب چی؟ “لنیسترها سلامشون رو رسوندن” آهنگ کستمیر چی؟ نکنه فری ها عاشق سینه چاک لنیستر ها هستن؟
اگر اینجوریه من مقصر اصلی رو استنیس و اون زالوها میدونم
تایوین پیشنهادش رو داده فقط وعده داده اگه جناب راب استارک آدم خوبی بود متحدینش بهش وفادار میموندن
اگه تایوین تو مرگ راب نقش نداشته پس لیتل فینگر هم پاک ترین مرد وستروسه.
@رابرت
احسنت
این وسط استنیس چه کارست آخه؟
پس اگر کسی از این به بعد فرمان به قتل یکی داد و طرف اجرا کرد اصلا فرمان دهنده هیچ گناهی نداره!!! بلکه مقتول گناهکاره!!!!!!!!
من خودم به دلایلی که قبلا هم گفتم که از راب به دلایلی خیلی خیلی کم خوشم میاد (من بیشتر از ند خوشم میاد بعدش از برن و جان و آریا) اما واقعا این طور مردن اونم از طرف لنیستر ها فقط یه خونخواریه که به مذاق لنیستری ها خوش میاد حالا اونایی که کتابا رو خوندن بگن که استنیس چه واکنشی نشون میده به این سلاخی من حدس میزنم (با اینکه شخصیت خیلی خشنیه) ولی حتی اونم فکر نکنم این نوع کشته شدن رو عادلانه بدونه بازم میگم حدس میزنم باید سریال اومد ببینم درست گفتم یا نه :دی
@طرفدار استارکها
دوست عزیز جنگه دگ چه انتظاری داری؟
نکنه میخای لنیسترا براشون کادو میفرستادن؟!؟!
آدمی که میخاد جنگو ببره باید عوضی و بی شرف باشه!
@یه لنیستری
ممکنه آدمی که بخواد جنگو ببره باید بی شرف و عوضی باشه اما آدمی که بخواد آدم باشه باید با شرافت زندگی کنه و با شرافت بجنگه و با شرافت پیروز شه یا با شرافت بمیره
رابرت: حتی یدونه پادو لنیستری رو هم نمیتونی توی دوقلوها پیدا کنی پس الکی گردن لنیسترها ننداز دستشون کاملا از خون راب و کتلین پاکِ:دی
طرفدار استارک ها: استنیس و زالوهاشو انکار میکنی!؟
بله لیتل فینگر هم همیشه دست های خودش رو تمیز نگه می داره، صد البته لنیسترا به زرنگی لیتل فینگر نیستند.
همه این آتیشاااا زیر سر برادر خودته اون استنیس و اون راهبه سرخش
رنلی رو به کشتن داد، راب رو به کشتن داد باقیشو نمیگم اسپویله
دوستان عزیز شرافت چیز خوبیه!آدم بودن چیز خوبیه!ولی نه وسط جنگ و دعوا!!!
بعدشم تنها کسی که از استارکها شرافت داشت فقط ند بود!راب اگه شرافت داشت به خاطر یه دختری که خیلی هم خوشگل نبود زیرقولش زد!
پس همون بهتر که راب و مادرشو کشتن.دگ داشتن گند میزدن به داستان!
به سام: طرح مهمان کشی رو یکی دیگه چید، یکی دیگه اجرا کرد استنیس متهمه؟ اصلا استنیس متهم، اون کسایی که این نقشه ها رو کشیدند و اجرا کردند مجرم نیستند؟
به لنیستری: وقتی سازندگان سریال میان به دلخواه خودشون داستان رو تغییر میدن همین میشه. توی کتاب، توی داستان واقعی تالیسایی وجود نداره. راب موقع حمله به غرب، به کراب (اگه اشتباه نکنم) یورش می بره، اونجا قلعه رو تسخیر می کنه ولی زخمی میشه. راب زخمی رو توی بستر می برند، و اونجا خبر مرگ برن و ریکان رو می شنوه. دختر بزرگ لرد وسترلینگ از راب پرستاری می کنه و بعد از خبر های بد بهش دلداری می ده و مابقی ماجرا. راب هم بعد از اون شب برای این که شرافت اون دختر نجیب زاده که بهش لطف کرده بود زیر پا گذاشته نشه، شرافت خودش رو زیر پا می ذاره و جین رو می گیره. البته این وسط خود راب هم بی میل نبوده. اینه اصل ماجرا….. و در مورد جین هم گفته می شه که خوشگل هست ولی نه اون قد که یک پادشاهی رو براش از دست بدی، ولی مهم دهن بزیه که علف بهش خوش اومده.
راستی لنیستری، https://westeros.ir/wiki/index.php?title=House_Lannister صفحه ی خاندان لنییستر توی ویکیه، یک اسم از تو این خاندان انتخاب کن بدونیم با کدوم یک از لنیسترا طرفیم، صد البته اگه خودت تمایل داری.
جناب سامیانو درسته استنیس با جادو تقاضای کشتن اب رو کرد که من همونطور گفتم حقش بود چون از پادشاهش نافرمانی و طغیان کرد اما مطمئنا این نوع مرگ رو نخواسته که این طور ناجوانمردانه بمیره
@ یه لنیستری
من که گفتم راب رو خیلی کم قبول دارم به خاطر ۱) اعلام استقلال و جدا شدن از استنیس ۲) زدن زیر قولش به فری ها حالا به هر بهانه ای چه مثلا عشق باشه (که این به نظرم عشق نیست) چه شرافت (که به نظرم این هم شرافت نیست از اولش بعد همون دلداری باید خودشو کنترل میکرد ناسلامتی به قول خودش پادشاه هست و خطاهاش خیلی بزرگ به حساب میان) اما این به هیچ عنوان دلیل مرگ فجیعش نباید باشه به خصوص لنیستر ها که غاصبن به چه حقی این کارو کردن؟
در ضمن توی جنگ زیرک باید بود نه ناجوانمرد
رابرت اصلاً فرض رو بر این میگیریم که لنیستر کارگردان این تراژدی بودن با این حال به قول یک بزرگ نه چندان عاقل: توی بازی تاج و تخت یا میبری یا میمیری!
سلام به تمام دست اندر کارای سایت وستروس!
دمتون گرم من چندماهه این سایتو دارم دنبال میکنم و واقعن عالیه!مرسی از همتون!
میخاستم بگم اگه میشه ویدئوهای جدید قسمت تاریخ به روایت تصویر و پشت صحنه رو سریع تر بذارین!البته اگه امکانش هست!
بعدشم از کسی که اسپویل هارو سانسور میکنه خواهشمندم که بهتر عمل کنه چون اگه بخای متنو کپی کنی تمام جمله ها معلوم میشه!خواهش میکنم اون جمله هارو حذف کنین بجاش یه کاراکتر بذارین که بفهمیم اسپویل داشته!
ممنونم از همتون که اینقد این سایتو فعال نگه داشتین!
خخخخخخخخخخخ
با توجه که من همیشه توی کتاب از توی فیلم جلوتر بودم، تقریبا” هیچ گاه از مرگ های فیلم شگفت زده نشدم. البته مرگ های کتاب شگفت انگیز بودند. در مورد لیست بالا هم:
استاد لوین: اون قدر ویرانی وینترفل وحشتناک و غم انگیز بود که مردن این پیرمرد اصلا به چشم نیاد. توی کتاب چون از اسمش خوشم میومد کمی متاثر شدم، توی فیلم ولی خوشحال شدم که دیگه قیافه اش رو نخواهم دید.
راس: در مورد استاد لوین شاید مرگش تفاوتی برام نداشت ولی این یکی رو که واقعا خوشحالم کرد. این که این شخصیت قلابی و بی هویت و ریشه با شخصیت پردازی ضعیف وقتی رو که درحقیقت مال شخصیت های پر از ظرافت کتابه غصب می کرد، عصبانیم می کرد. بر خلاف جافری کتاب که هیچ هنری نداشت جافری فیلم این کار رو حداقل خوب انجام داد. (راستی مگه این اسمش رزی نبود؟)
رابرت: مرگ رابرت جالب بود. با مضروب شدنش پشتوانه ی ند بدجور خالی شد و توازن قوا کاملا به هم ریخت. این که ند حاضر نشد به رابرت حقیقت رو بگه هم فداکاری بسیار بزرگی بود، اما مطمئن نیستم خیلی هم کار درستی بوده باشه. در کل مرگ رابرت نه زیاد شگفت انگیز بود و نه زیاد متاثر کننده.
رنلی: مرگ رنلی شاید غافلگیر کننده ترین مرگ داستانه. یه ضربه ی خیلی سریع به مخاطب می خوره ولی این ضربه درد زیادی نداره.(حداقل برای من)
تالیسا:تمام مواردی که برای راس گفتم در مورد این فرد هم کمابیش صادقانه. با این وجود تالیسا یک ذره دلنشین تر بود.
ویسریس: مرگش که نه، ولی اون جمله ی خواهرش خیلی برام خنده دار بود. خوبه تو تمام فصل های نفرت انگیزش از آشنایی با جورا تا قبل مرگ ویسریس می گه که این ویسریس به درد مملکت نمی خوره و اژدها نیست و از سایه ی مار هم کمتره، اون وقت به جای این که به خاطر نجات جون برادرش به خودش زحمت بده، با اون حرف احمقانه جنایت خودش و شوهرش رو توجیه می کنه.
دروگو: بسیار غافلگیرانه مرد، ولی تاثرانگیز نبود. البته اینکه یک کال قدرتمند به خاطر نحسی و بی مغزی دنریس به خاک سیاه بشینه یه کم ناراحت کننده بود، ولی این که با مرگش وستروس از خطر حمله ی وحشی های بی مغز نجات پیدا کرد مایه ی انبساط خاطر بود.
کتلین:توالی فصل های آریا و کتلین توی کتاب و نزدیک شدنشون به هم، انتظار این که سندور چه طوری می خواد آریا رو ببره پیش راب، آیا محافظین راب اجازه ی عبور به اونها می دن، واکنش راب و کتلین چیه، و به یکباره فاجعه…. مارتین بی شک سادیسم داره.
راب: در حقیقت غم مرگ کتلین در اندوه مرگ راب غرق می شه. با مرگ راب خاندان استارک از بین می ره، همینه که مرگش رو وحشتناک ترین مرگ کتاب برای من می کنه. با این وجود به نظر من مرگ گری ویند حتی از مرگ راب هم انگیز تره. اگه قرار بود برای مرگی توی کتاب گریه کنم بی شک مرگ گری ویند بود.
ند: شاید گرم بودم و نمی فهمیدم، شاید هم پیوند احساسی فعلی رو با کتاب برقرار نکرده بودم، برای همینه که مرگ ند با وجود همه ی غافلگیر کنندگیش غم انگیز ترین نبود.
در مورد ویسریس باهاتون مخالفم من با اینکه از دنریس به خاطر لجبازیش و قیامش به اسم تارگرین ها و به خصوص علاقش به برادرش ریگار (فکر کنم از اشتراکات من و شما تنفر به ریگاره در حالی که بزرگترین اختلافمون احتمالا تنفر من از رابرت هست) اما ویسریس واقعا روانیه و پست. کشتنش واقعا حقش بود هرچند نه با اون شدت ولی جزو بدی های دنریس به حساب نمیاد به نظرم
بعد از پرانتز تو خط دوم بخونید “بدم میاد” :دی
من هم نمی گم ویسریس دیوانه نبود و مستحق مرگ نبود، ولی اون کسی که ویسریس رو باید می کشت دنریس یا شوهرش نبودند. ویسریس هر چقدر هم پست بود که خواهر (و در واقع همسرش) رو فروخت، ولی حق پدری، مادری و برادری گردن دنریس داشت. حرف من اینه که اگه دنریس یک جو انسانیت داشت، حتی با وجود بدی های ویسریس هم به پای دروگو می افتاد تا برادرش رو نجات بده، ولی حاضر به این کار نشد. دلایل زیادی هم ممکنه داشته باشه، شاید چون نمی خواست از چشم دروگو بیفته و موقعیتش بین دوتراکی ها رو از دست بده، شاید هم ویسریس رو تهدیدی برای ادعای خودش یا پسرش نسبت به تخت آهنین می دید. ولی دنریس ویسریس رو فروخت و برای توجیه کردن و مبرا کردن خودش اون حرف ها رو زد. در حلی که خودش هم از قبل حقیقت رو می دونست. همینه که به نظر من دنریس رو یک دروغگوی بزرگ می کنه.
به نظر من که این نوع نگاه کردن بدبینیه و نشان از کینه شما به تارگرین ها داره:دی من خودم از دنریس همونطور گفتم خوشم نمیاد و از ریگا و اگان دوم و اگان فاتح و کل تارگرین ها تقریبا متنفرم اما دنریس در این مورد نمیشه گفت بد ذاتی کرد بلکه ترحم نشون نداد یعنی لطف نکرد چون ویسریس تهدید کرد که بچش رو میکشه و دنریس نمیتونست ریسک زنده موندن همچین آدم وحشی رو بکنه چون ممکن بود دفعه دیگه به جای اشاره شمشیر به طرف بچه واقعا شمشی رو فرو کنه تو شکم دنریس و دنریس هم اینجا ملکه دوتراکی هاست و اهانت بزرگی محسوب میشه کار ویسریس
د ضمن دنریس اصلا محبتی از طرف ویسریس ندید تا اونجا که میدونم فقط تنها فامیل بودن که دلیل بر همه کس بودن(از نظ عاطفی) نمیشه
خب ترحم نمی کنه، چرا اون وقت داره خودش رو توجیه می کنه؟ احساس گناه رو گردنش سنگینی می کنه؟
ویسریس از بعد از مرگ سر ویلیام؟! دری دنریس رو بزرگ می کنه، شاید به خاطر خل و چلیش با دنریس بد برخورد می کنه ولی به خاطر بزرگ کردن دنریس حق پدری و مادری (یک پدر بد) گردنش داره.
راستی لنیستری، https://westeros.ir/wiki/index.php?title=House_Lannister صفحه ی خاندان لنییستر توی ویکیه، یک اسم از تو این خاندان انتخاب کن بدونیم با کدوم یک از لنیسترا طرفیم، صد البته اگه خودت تمایل داری.
سر رابرت!!!! اتفاق خاصی افتاده؟؟؟!!! این دومین تارگرینیه که تو یه روز دارید ازش دفاع میکنید.
پیشرفتتون قابل ستایشه.
جناب رابرت من هنوز در مورد حق پدر و مادی قبول ندارم کسی که حاضره خواهرش (یا به قول شما همسرش) با هزار دوتراکی بخوابه فقط برای قدرت هیچ ارزشی نسبت به اون شخص نداره
در ضمن من معنی توجیه کردن رو نمیفهمم شاید چون کتاب رو نخوندم اون جمله دنریس توی فیلم که میگه اون اژدها نبود من اینطوری به نظرم اومد که یعنی دنریس فهمید فقط خودش اژدهاست نه اینکه بخواد نشون بده که فکر نمیکرد ویسریس بمیره
استاد آمون عزیز: قبلاً یکبار کیوان پرده از این راز رابرت برداشته
اگر یادتون باشه ماجرای فروید و علایق درونی رابرت به تارگرین ها رو میگم
خب این قبول، لنیسترا ناگزیر بودند راب رو از بین ببرند و از بینش بردند، دیگه انکار نمی خواد که.
به استاد ایمون: من به ریش لرد استفن (پدرم) بخندم اگه بخوام از ویسریس حمایت کنم.
به طرفدار استارک ها: تا جایی که تو کتاب ها اومده خود تارگرین ها، حتی اون هایی که اژدها داشتند هم در برابر آتیش آسیب پذیر بودند، مثلا ایگان دوم که توی رقص اژدهایان با آتیش نصف بدنش می سوزه. اگه هم کسی داشتند که اتیش روش کارگر نبوده، تا حالا جایی به این موضوع اشاره نشده. پس لزومی نداره یک نفر نسوزه تا اژدها (اژدها سوار) باشه….
به سر سام: بیخود از آب گل آلود ماهی نگیر!
پست قبلیم رو در جواب اون پست بالایی دادم،
به استاد ایمون: من به ریش لرد استفن (پدرم) بخندم اگه بخوام از ویسریس حمایت کنم.
به طرفدار استارک ها: تا جایی که تو کتاب ها اومده خود تارگرین ها، حتی اون هایی که اژدها داشتند هم در برابر آتیش آسیب پذیر بودند، مثلا ایگان دوم که توی رقص اژدهایان با آتیش نصف بدنش می سوزه. اگه هم کسی داشتند که اتیش روش کارگر نبوده، تا حالا جایی به این موضوع اشاره نشده. پس لزومی نداره یک نفر نسوزه تا اژدها (اژدها سوار) باشه….
به سر سام: بیخود از آب گل آلود ماهی نگیر!
پست قبلیم رو در جواب اون پست بالایی دادم،
من برام یه سوال پیش اومده؟!چرا همتون مخالف استنیس هستین؟!این بنده خدا حقشو همه دارن میخورن چاره ای نداره جز سپردن کارش به ملیساندرا!اتفاقا خیلی هم باهاش حال میکنم.اسنتیس میتونه یه شاه خوب بشه!
راستی به پیشنهاد داماد خاندانم سر رابرت تصمیم گرفتم اسممو عوض کنم!سر رابرت مرسی!
به لن زیرک: اگر به مطالب فروم مراجعه کنی میبینی که اتفاقا” استنیس خیلی هم پرطرفداره. چرا فکر می کنی که هم مخالفشن!
به winterfell:
من تاحالا تو فروم نرفتم ولی از کامنتای اینجا اینطور برداشت میشه که استنیس خیلی منفوره!
آخه هم شخصیتش جالبه هم بازیگرش خوب بازی میکنه!
کلتوزاد ، گذاشتم تو لوردران بمونی که از این جور کارا بکنی ؟
دوتا یا فروزن میزنی لیچ کینگ
فقط و فقط لنیسترها!
باشرافت نمیشه حکومت کرد و سیاستو برد!
استارک ها بدرد حکومت نمیخورن مخصوصا اون راب ابله!که بخاطر یه زنی که خیلی هم خوشگل نبود تمام پرچمداراش و متحدشو و همه ی ارتششو الکی نابود کرد!خداییش رزلین فری خیلی خوشگلتر از زن راب بود!
برام مهم نیست که چه لقبی رو برای خودت انتخاب میکنی اما توی این سایت باید عفت کلام رو رعایت کنی.
اسمت توی کامنتها ویرایش شد و یه کامنت نامربوطت حذف شد.
بیشتر دقت کنید
چشم عفت کلام رعایت خواهد شد!
ولی خداییش اگه بد میگم بگو بد میگی!!!!
جان من راب حقش مرگ نبود؟!
من صحبتی در مورد راب نکردم. در مورد اسمی که انتخاب کردید گفتم.
در مورد راب:
حقش بیشتر از اینها بود اما حماقتهای مادرش و انتخابهای خودش این بلا رو سرش آورد.
باسلام..
مرگ ند استارک درداورترین بود و همچنین مرگ راب و مادرش…
خب دیگه بقول دوستمون تو این فیلم به هیچکی رحم نمیشه…
به امید به قدرت رسیدن جان اسنو و برادر کوچولوش و البته شاه بانو آریا …
لینسترها نابود خواهند شد……
شاید اولش همه تقصیر ها رو گردن لنیستر ها مینداختم ولی الان حدس میزنم خیلی کسای دیگه هم نقش داشتن تو کل اتفاقات و درگیری بین این دو تا خاندان استارک و لنیستر
خوب من اولین بار از طریق سریال با این کتاب آشنا شدم و فصل ۱ سریال رو دیدم در کل میتونم بگم بعد از صحنه ی مرگ ادارد استارک تا ۱ هفته سردرد عجیبی داشتم و اصلا باورم نمیشد که مرده همش فک میکردم خواب و خیاله مغر سرم سوت میکشید
در مورد مرگ رنلی نظر خاصی ندارم ولی اینو هم میذارم جز بد شانسی های راب که تا اومد متحدشو پیدا کنه…
کال دروگو من فک نمیکردم انقد زود حذف شه و همش فک میکردم دنریس نجاتش میده ولی مثه این که این کتاب با بقیه کتابا فرق مییکنه
ویسیریس هم اصن واسم مهم نبود فقط زرزر میکرد
رابرت وقتی مرد صلح هم باهاش مرد و کسایی که اینکارو کردن مسعول مرگ همه کسانی هستن که تو جنگ های پیش رو کشته شدن
راس مهم نبود واسم کلا نفهمیدم واسه چی بود
استاد لویین این استاد عزیز وینترفلیمون هم مرد بیچاره برن و ریکان
و مرگ شاه شمال مردی از خون ادارد تنها امیدمون برای انتقام خون ادارد مردی که نه پول و طلای راک رو داشت نه جادوی استنیس رو و تنها تکیش به ایمان مردمش بود همون هایی که اون رو شاه شمال خوندن به هرحال غم انگیزترین اتفاق واسه شخص من مرگ راب بود و درکنارش مرگ گری ویند که داغونترم کرد و در نهایت مرگ کتلین مادری که همه چیزش برای شوهر فرزندانش بود اشتباهات بزرگی داشت ولی قصد و نیتش چیزی جز عشق مادری نبود من هم قبول دارم خودشو عقل کل میدونست ولی همه کامل نیستند و بیشتر اوقات مشاوره های خوبی هم میداد حالا دیگه باید بشینیم و ببینیم آینده چی میشه و کسایی که خیانت کردن مجازات میشن یا نه
خیلی ممنون از اقا مهیار و بچه های سایت اومنیا :bt:
لیست خوب تهیه شده همه مرگ ها ی طوری داستان رو ک داشت خوب پیش میرفت داغون کرد
مثلن میگفتیم رابرت برمیگرده میفهمه افتاد مرد
یا رنلی با راب متحد میشه میاد شاه میشه اون برادر خاک برسرش با اون جادوگره کشتنش !
و…
ولی ب شخصه چون رنلی شخصیت مورد علاقمه برام تاثیر گذارترین بعد ند استارک فقید بود ! 🙂
اون وقت که ند استارک کشته شد قلبم و نفسم از کار افتاد و گریه کنان التماس کردم که خدایا چرا کشته شد
من سریال زوندیدم ولی توی کتاب کتلین شخصست تاثیرگذاری بود یک همسر ومهمتر از همه یک مادر
سلام. سایتتون خیلی عالیه. من بی صبرانه منتظر فصل چهارمه. در مورد مرگ ها هم به نظرم ند استارک مظلوم ترینشون بود و بعد شوکه کننده ترین صحنه کشته شدن کاتلین و راب. من که واقعا گریه ام گرفت. مخصوصا بیشتر به خاطر اینکه دخترش نتونست مادر و برادرش رو ببینه و به جاش بدن برادرش رو با سر گرگش دید. خیلی شوکه کننده و ناراحت کننده بود. حالا منتظرم ببینم چطوری می خواهند انتقام مرگ عزیزانشون رو بگیرندو باید واقعا جالب و هیجان انگیز باشه. ممنون
مورد اول که تو چند تا از کامنتا دیدم و ناراحتم کرد اینه که چند نفر گفتند رنلی یه منحرف جنسی بود! بابا مگه قرون وسطی هست که بهش میگید منحرف؟! گرایش جنسی طبیعیش بود دیگه چیکارش دارید خو!
در مورد کتلین هم خعلی بی انصافی شد، شخصیت دوست داشتی و مقتدری بود ، از تیپش هم خیلی راضی بودم،اون آستین های بلندو ….
ولی در کل عروسی خونین شک آور ترین سکانسی بود که تو تمام عمرم دیدم، مگه دستم به این مارتین نرسه !
این آقای مارتین هم که هروقت حوصلهاش سر میرفت یه استارک رو میکشت 😐
ولی لیست خیلی خوبی بود فقط با کامنتها مشکل داشتم…کتلین بیچاره… من خودم ازش زیاد خوشم نمیاومد
ولی گناه داره خوب! :دی
به این لیست یه لنیستر هم اضافه کنید!
مرگ جافری هم اضافه کن
در صورتی که خیلی بی محتوا کشته شد و باید بدست یه استارک زجر کش میشد!!
فکر کنم جورج مارتین از خانواده استارک خوشش نمیاد!!! 🙂
کاملا مثل کتاب کشته شد و دقیقا هم توسط یک استارک کشته شد…البته توی سریال متوجه نشدید اما توی کتاب کاملا واضحه از رفتارهای سانسا
سانسا که اصلا روحش هم خبر نداشت. توطئه لیتل فینگر و لیدی اولنا بود.
سانسا که بعدش فهمید.
احساس میکنم صحبت هاتون یکم اسپویل داره نه ؟
چطور تحمل کنم کسی که دوسش دارم قراره به زودی بمیره 🙁
کی قرار باز کشته بشه ؟؟غیر از تیریون هر کی باشه اشکال نداره
انگیزه پتایر بیلیش و لیدی اونا رد واین (ملکه خارها) برای مسموم کردن جافری چی بوده؟!!!
انگیزه پتایر که مشخصه، میخواد آب رو گل آلود بکنه تا این وسط یه چیزی گیرش بیاد.(اینکه چه چیزی توی همین فصل مشخص میشه) اما اولنا یه ذره عجیبه. مارجری داشت ملکه میشد اما با اینکار از این موقعیت دور شد. البته میشه اینجوری توجیه کرد که اولنا فهمیده بود جافری رو نمیشه کنترل کرد و از وصلت مارجری با تامن هم مطمئن بود. برای همین جافری رو از سر راه مارجری برداشت تا بتونه راحت روش نفوذ داشته باشه.
یه سوال دوست عزیز
سم به گردنبند سانسا هم ربط داره؟
بله
داخل سریال اونجا که اولنا تایرل میاد پیش سانسا و بش میگه راب نباید اونجوری میمرد (۳۳:۴۷) ، دست میبره اخرین مهره گردنبند سانسا رو بر میداره
بعد که جافری به تیریون می گه برام شراب بریز و جلوم زانو بزن (۴۸:۵۳) ، مارجری داد میزنه “پای” اومد و جام شراب جافری رو میگیره می ذاره کنار میز اولنا (۴۹:۰۸)
فک کنم وقتی همه دارن به “پای” دقت میکنن ، اولنا یه بلایی سر شراب جافری میاره ، فک کنم دونه گردنبند رو میندازه داخلش
این پایین اسپویل قسمت بغده
خلاصه قسمت بعد هم که پیتر بیلیش فلانی رو میکشه و جریان رو واسه سانسا تعریف می کنه و …
اینکه بانو النا و تیریون در قتل جافری دست داشتن شکی نیس، فقط ..
این دلقکه چیکارس ؟؟؟
و همینطور گردنبند !!!
اولین چیز گردنبنده
گردنبند دارای چندتا مهره تیره رنگ هست که سر دانتوس به دستور پیتر بیلیش ، به سانسا میده و اصرار می کنه که اون رو در روز عروسی بپوشه
گردنیند دارای یک مهره مخصوص هست که با سم “strangler” به معنی خفه کننده که یه جور سم مخصوص هست و توسط گروهfaceless men of bravoos و مستر های هر شهر ساخته می شه ، آغشته شده
اگه یادت باشه ، اولین بار که استنیس باراتئون رو می بینی داخل فصل دوم ، یه مستر به اسم Cressen میاد پیش لیدی ملیساندر با یه شراب که همین سم رو داره بعد خودش میخوره و میمیره اما ملیساندر اون رو میخوره و زنده میمونه
سلام
اقا تو اخر کتاب ۵ واسه جان اسنو چ اتفاقی میوفته؟؟؟
واسم اسپویل کنید لطفا…
فصل اول وقتی که جان داشت میرفت سمت دیوار ند استارک بهش گفت درسته که تو اسنارک نیستی اما خون من تو رگاته. احتمال داده میشه که ند استارک دایی جان باشه . خود جرج مارتین که نه تکذیب کرده نه تایید.
در فصل اول اونجا که ند استارک با رابرت کنار جنگل نشستن حرف میزنن اسم مادر جان(وایلا) رو میارن که ند باهاش بوده.پس داییش نیست بلکه پسرشه.
ند استارک دایی جانه
تو فصل پنجم بهش کم کم اشاره میشه و موضوعشو باز میکنه
تو قسمت فکر میکنم چهارم فصل پنجم اونجایی که سانسا و لرد بیلیش توی سرداب وینترفل دارن صحبت میکنن
لرد بیلیش اشاره به لیانا و ریگار میکنه و جوری میگه که رابطه ای صورت گرفته اما اشاره ای به نتیجش نمیکنه
بعد تو یکی دو قسمت بعد زمانی که ملیساندرا میره سراغ جان و ازش میخواد که بهشون کمک کنه برای حمله به وینترفل
تو اون قسمت هنگام خروج به جان میگه که تو هیچی نمیدونی جان اسنو
و این تنها میتونه اشاره ای به گذشته جان باشه
در ضمن ملیساندرا فقط دنبال خون پادشاهیه و وقتی از استینس نا امید میشه و شکستشو قطعی میبینه میره به سمت کسل بلک و جان اسنو
شاید حضور ملیساندرا توی کسل بلک بی ارتباط با اصالت جان اسنو نباشه و با توجه به سابقه ای که از ملیساندرا سراغ داریم میتونه زمینه ساز حضور بیشتر جان اسنو توی سریال باشیم
شاید تو فصل های قبلی هم اشاراتی شده باشه و من متوجهش نشده باشم
در ضمن
سریال به ما ند استارک رو یه آدم پاک معرفی میکنه
و کمی عجیبه که ند در بحبوحه جنگ دنبال ارتباط نامشروع بره
و اگه دقت کنرده باشین
توی فصل اول ند استارک همیشه از پاسخ دادن در مورد مادر جان اسنو طفره میره
اما ازطرفی هم ممکنه به احتمال زیاد پسر خواهرش(لیانا)باشه. اخه در بهبوهه جنگ چطور ند بچه دار شده؟!!!
وبه احتمال زیاد جان برادر دنریسه و به احتمال کمتر پسر رابرته. احسنت به این باریک بینی شما دوست عزیز اقای اوبرین.
نه دوستان جو ندین الکی:)
اسم اون زنی که ند باهاش بود تو همون دیالوگش با رابرت هست
ضمن این که چطور نمیشه بچه دار شد توجنگ
مگه الان که جنگه ف..خونه ها بسته ان؟جانم یه بچه حرامزادست دیگه
غیر ممکنه.ند استارک؟؟؟!!! کاری به ف…خونه ها ندارم ولی از ند استارک بعیده و اصلا وقتشو نداشته.
اگه مقاله قیام رابرت قسمتی که ند میرسه بالای سر خواهرش و خواهرش ازش قول میگیره و ازهمه مهمتر وقتی با جان برمیگرده خونه به زنش چی میگه؟؟!!!
از نظر من و اوبرین جان بچه لیاناست. البته فکرکنم داخل سریال استاد ایمون هم بدونه البته این یه حدسه و نظر دوستان هم محترمه.
ببخشید برادر زاده دنریس
ممنون آقای هیتمن. حیف شد که کوه منو کشت البته تقصیر خودم بود باید کارشو یکسره میکردم.
حیف شدی رفت
هودور؟؟؟
این همه شخصیت شریف وکثیف بود بچه ها ورداشتن برای خودشون مثل من
ولی دیگه هودور نوبره خدایی
دمت گرم
مرگ اوبرین مارتل هم شوک آور و بیشتر از اون چندش بود! به لیست اضافه کنید
مرگ اوبرین نه شوک اور بود نه چندش.
به نظر من فقط قتل عام راب و زنش و مادرش و بقیه افرادش توی عروسی بسیار سنگین و شوک اور بود من هنوز هم اون صحنه و اون اهنگ متن(باران کستمیر/ملودی لنسترها) از ذهنم خارج نشده واقعا سکانس عجیب و سنگینی بود.
این لیست شماره ۱۰ و ۹ئش واقعا غیر منطقیه!! جای اونها باید جوری کسل و رودریک کسل یا اوبرین رو میذاشتید مخصوصا تو کتاب مرگ رودریک کسل خیلی شوک آوره.
اوبرین مارتل از همشون بدتر بود
مرگ پرنس اوبرین مارتل از همه بدتر بود
سلام
اصلا این فیلم براچی ساخته شده به کجا داره میره برگرفته از ذهن پریشان نویسنده احتمالا بچگی زیاد فیلمهای الن دلون یا بهروز وثیقیی نگاه می کرده
مرگ ند استارک:WooooooooooooooooooooooooooooooooooooooooooooooooooooW
مرگ راب استارک:WooooooooooooooooooooooooooooooooooW
مرگ کال دروگو :WoooooooooooooooooooooooooW
مرگ رابرت براتیون:WooooooooooW
مرگ استاد لویین:WooW
مرگ اوبرین شوک اور بود خیلى هم شوک اور بود
ویسیریس چرا مرد؟؟؟؟؟ یکى منو روشن کنه!
ای بابا مگه کتاب رو نخوندین. کتلین که اصلا نمرده بابا
دوست عزیز مرز اسپویل سایت تا قسمت های پخش شده سریال ـه. اگه مطلبی از اتفاق هایی آینده سریال رو میخوای عنوان کنی با استفاده از اسپویلر اونو مطرح کنید.
دوستانی که کتاب ینجم رو تا آخر خوندن ی سوالی داشتم کاملا اسپویل ممکن بشه واسه کسایی که نخوندن
بمن گفتن تیریون به دست اژدهای دنریس میمیره این حقیقت داره؟
این چیزا از کجا می یاد من موندم.
خیر
کیوان عزیز ی سوال دیگه چون واقعا من از وقتی بهم گفتن قاطی کردم
اصن تیریون تا جاییکه خوندید و نوشته شده میمیره؟
کیوان جان فقط بمن بگو تیریون میمیره یا زنده میمونه تا انتهای کتاب ۵
اینو محض احتیاط می ذارم تو اسپویلر که اگه سوال رو هم دیدن جواب تو اسپویلر باشه.
تا آخر ۵ زنده است
فکر می کنم شخصیتی باشه که حداقل تا اخرا(جلد هفت) زنده بمونه. خود مارتین هم دوستش داره.
بابا این چه وضعشه…..چرا یه مطلب جدید نمیذارن تو سایت….حوصلمون سر رفت دیگه
جالب بود این همه نظر رو خوندم.اولین باره میام تو این سایت. در مورد مرگ ند استارک خیلی ناراحت شدم بدجور شوکه شدم امیدوارم این شک دیگه با مرگ جان اسنو و تیریون تکرار نشههههههههههه
به نظرم راب حقش بود چون زد زیر قولش قبول کنین دیگه پادشاه که نباید بدقول باشه…..ند که مرگش گریه منو دراوورد…کتلینم که گور باباش………….بقیشونم مهم نبودن
به نظر من مرگ شاه رنلی خیلی درد آور و شوکه کنن ه بود به نظرم باید شاه واقعی میشد کلا خیلی شوکه شدم طوری که تا نیم ساعت دهنم باز بود.اون هرزه ی موقرمز و فقط من گیر بیارم.
به نظر من ملکه برحق هفت اقلیم مادر اژدهاهاست. به نظر من ملکه ی خوبی میشه
کتلین حقش مرگ بود و راب هم زیر قولش زد پادشاه نباید همچنین کاری میکرد.
درباره دنریس موافقم محشر میشه اگه باز هم یه تارگرین و کسی از نسل آگاه فاتح بر تخت بنشینه اون هم کسی که الگوش ریگار هس فک کنم بین بزرگی و جنون معروف تارگرینا دنریس به بزرگی بیشتر متمایل شه.اما درباره کتلین با تمام قوا باهاتون مخالفم و درباره راب هم حقش نبود
ند واقعا بد کشته شد کتلین هم تو اوج نامردی کشته شد
به نظر من مرگ راب باید شوک آورترین مرگ سریال نامیده میشد چون از قدیم یه ضرب المثل هم داشتیم که میگفت مرگ برادر بدتر از مرگ پدر هست !!
راب میتونست علاوه بر اینکه جای ند رو پر کنه حتی بهتر هم بشه ولی این اتفاق نیوفتاد و تو اوج نامردی مرد !
راب ….. می خواست جای لرد ادارد استارک رو پر کنه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
تازه بهتر هم بشه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
می شه بگی چه جوری به این نتیجه رسیدی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
راب یک هزارم درصد پدرش هم نبود و من با خوندن عروسی سرخ واقعا خوشحال شدم.
با دیدن اون صحنه هم کم مونده بود شروع به رقصیدن کنم!
واقعا دست والدر درد نکنه که چه نمایشی برگزار کرذ.ماقعا ممنونشیم.
راب می خواد بهتر از پدرش بشه!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
شما یا یه استخر از اسید برای من درست کن که یه شنای۵۰ساعته توش داشته باشم…
یا راه افق رو نشونم بده برم محو شم.
با تشکر.
مرگ کال دروگو خیلی بد بود اعصابم خورد شد من خیلی شخصیت کال دروگو رو دوس داشتم با جذبه و قوی بود به نظرم خیلی بیشتر میتونست توی فیلم باشه ولی مرگش خیلی شوک بود برام اصلا باورم نمیشهههههههههههههه
مرگ کتلین به من خیلی چسبید.:| البته همش از دماغم دراومد وقتی آخر کتاب دوباره زنده شد.:|یه سوال دوستان….چه طوری میتونم عضو سایت بشم؟؟؟
تو سایت نمیشه عضو شد. تو سایت فقط میشه نظر داد که اونم نیازی به عضویت نداره.
شما می تونید تو فروم عضو بشید.
از قسمت بالای صحفه به “تالار گفتگوها” (فروم) برید و فرم عضویت رو پر کنید.
ممنون.
آقا یه سوال . لطقا جواب بدید .
گریجوی ، رمزی رو می کشه یا نه
و بعد آریا لرد فری رو می کشه ؟
داستان کتاب و سریال خیلی داره از هم جدا میشه و از این به بعد نمیشه زیاد به کتاب استناد کرد.
به هر حال تا آخر کتاب ۵ این اتفاقات نمیافته
به نظرم بدترین مرگ راب استارک بود و بهترین فصل سریال ۲و۳ بود
این فصل خیلی بده اصلا انتظارات براورده نکرده
شیرین 🙁
مطمئنن قسمت ۱۰ از فصل ۵ رو ندیدی وگرنه شک آورترین مرگ مربوطه به جان اسنو بود. شخصیتی که واقعا دوست داشتنی بود. من توی فصل اول واقعا از مرگ ند شوکه شدم و توی اون عروسی سرخ به اوج خودش رسید ولی اخر فصل ۵ واقعا هنگ کردم. اخه مگه میشه …..
قسمت آخر فصل ۵ رو ببین و بعد بگو مرگ کدوم شوک آور بود !!
هرچند مطمئنم که فصل ۶ یه اتفاقایی میفته که از این شوک در میاییم !!!
مرگ جان شوک آمیز بود.ولی فکر کنم زنده میشه.
آخه وایت واکره بد جور بهش نگاه میکرد.احتمالا تبدیل بشه به وایت واکر…شایدم اون زن جادوگره(ملیسندرا) زندش کنه…
اینا جز تئوریهای مهم در مورد فصل ۶ بودن که این ور اونور خوندم.
منتظر فصل ۶ باید باشیم…
عزیزان این مقاله پارسال اومده!امسال ک نوشته نشده ک این فصل رو در نظر بگیرن!
برای من هیچی وحشتناک تر از مرگ جان اسنو نبود. قهرمان من داخل این فیلم بود حتی فکر میکردم پادشاه بشه خدا کنه داخل فصل ۶ بخاطر اینکه یک وایت واکر کشته زنده بشه یا اون زنه ملیساندرا زندش کنه
تو این فصل چرا حرفی از اون دوتا بچه کوچک ند استارک نشد.کلاغ سه چشم یه سوپرایزه واسه کل داستان ؟ما درگیر مسایل جزیی شدیم اصل داستان خدایان هزار چهره و کلاغ سه چشم هست
واقعا که این فصل به بیرحمانه ترین شکل ممکن تموم شد
– استینس شکست خورد .
– دنریس معلوم نیست چه بلایی سرش میاد .
– میرسلا مرد .
– سرسی دهنش سرویس شد .
– از همه مهمتر جان اسنو بهش خیانت شد و کشته شد .
فقط امیدوارم تو فصل شش یه فکری واسه جان اسنو کنن چون از نظر من محبوب ترین شخصیت فیلم بود
جان اسنو هم مرد….شیطونه میگه برو نویسنده رو خفه کن…..اه…شب نتونستم بخوابم…
ملیساندری جان اسنو رو زنده میکنه.
خیلی داستان داره غیر منطقی پیش میره، با شروعی که داستان از خانواده استارک داشت و وجهه ای که از افراد این خانواده نشون داد قاعدتا قهرمان داستان باید این خانواده باشن، افرادی انسان دوست با شرافت و با عدالت،اما جریان داستان داره اونها رو دونه دونه حذف میکنه البته با ایجاد شرایط غیرعادی، مثلا من موندم چرا اینهمه جاسوس خبر ندادن که آریا فرار کرده و دست لینسترها نیست،یا اینکه چرا این خانواده عاقل و منطقی و پدر دوست با توجه به برحق بودن استنیس و اینکه پدرشون هم.اونو پادشاه میدونست باز هم با اون هم پیمان نشدن تا به پایتخت حمله کنن، و همزمان از دوطرف پیش برن،والبته کلا عروسی خون از همه بی منطقتر بود، اینطور که پیش میره سانسا و آریا (اونکه کورم شد)و برن و داداشش هم کشته میشن و نتیجه میگیریم همیشه خیر پیروز نمیشه
یا اینکه چرا لرد کاستارک باید اون بچه ها رو بکشه، معلومه دیگه نویسنده دید با شرایط موجود نمیتونه برای راب چالش ایجاد کنه گفت یه چالش بی منطق بذارم جالب میشه، کلا هرچی جلو میریم نویسنده برای اینکه بگه داستان اونطور که فکر میکنید پیش نمیره شرایط رو عوض میکنه و به بهانه اینکه واقعیت یه چیز دیگس همه رو میکشه، با این شرایط من پیش بینی میکنم، اژدهای دنریس غذا پیدا نکنه و خوی درندگیش باعث بشه که دنریس رو بخوره، برن و داداشش هم از سرما بمیرن، سانسا هم توسط یه عده مورد حمله قرار بگیره و بعد از هتک حرمت بکشنش، آریا هم که کور شده دیگه کاری نتونه بکنه و افسرده بشه و بره یه گوشه بمیره سرما هم بیاد و نصف کشور رو بکشه و وایت واکرها هم بیان و کلا وستروس رونابود کنن و این بشه سزای جنگ داخلی و عدم توجه به دشمن مشترک خارجی
بی برو برگرد مرگ جان اسنو شوک آورترین و نا راحت کننده ترین بود
به نظر من رفتن ملیساندرا به قلعه سیاه تصادفی نیست و میتونه ربطی به زنده شدن اسنو داشته باشه
اگه یادتون باشه تو یکی از فصل هاهم به این توانایی کشیش های آیین نور اشاره میشه (یادم نمیاد کدوم)
اینجور که من با توجه به قسمت های قبلی این فصل فهمیدم ملیساندرا صددرصد از کشته شدن اسنو با خبر بوده پس حتما واسه زنده کردنش نقشه هایی داره
ولی چیزی که معلومه جان اسنو تو فصل ششم حضور نداره خوده کت تو یه مصاحبه اینو گفته
هیچکدام به اندازه مرگ راب غم انگیز نبود
کلا با این وضعیت خاندان استارکا داره منقرض میشه و خاندان لنستیر ها هم کم کم دارن پیش میرن ک منقرض شن!!
در اخر سریال برن استارک شمالو می گیره و دنریس جنوبو
وباید منتظر جنگ برن و دنریس باشیم ایندو اخر سریالو معلوم می کنن
مرگ خیلی ها از جمله جان اسنو شوکه اور بود ولی درمورد زیر قول زدن راب استارک درسته نباید زیر قولش میزد ولی وقتی تو فضای جنگ قرار بگیری احتیاجاتی از جمله همدم لازم داری ……
یرای من شوکه ٱور ترین مرگ مرحوم شادروان استنیس براتیون بود نو این خرتوخری ها خدابیامرز تنها کسی بود که دلش برای سرزمین هفت اقلیم می سوحت مثلا تنها کسی بد که حاظر شد بره شمال کمک نگهبان ها یا کشتی هاشو مفتی بده دست جان اسنو
و تنها کسی هم بود که دوروبریاشو سلاخی کرد مخصوصا دخترشو …. راستی اصن دختر استنیسم خیلی بد مردا … دلم برش سوخت ….. تو کل فیلم از یه کار استنیس خوشم اومد ، اونم کمک به جان اسنو و شمالی ها بود
بعد از اینکه فصل پنچم نموم شد یاد شعری از خیام افتادم
یاران موافق همه از دست شدند در پایای اچل یکان یکان پست شدند
ایول داری داش
توی این ۱۰ تا ۵تاشون شمالی و استارکن……ولی مرگ جان و استنیس هم بد بود خدایی و همچنین لرد فرمانده مورمنت و منس ریدر و……. اگه یه شمالی نمیمرد داستان عوض میشد
اقا به نظر من شوکه کننده ترین مرگ مرگه جان اسنو بود بالاخره هر کدومشون از این ۱۰ تا تو وضعیتی بودن که احتمال مرگشون بود یا تو قسمتی که توش مردن مدت زمان بیشتری حضور داشتند ولی این جان اسنو از اول فیلم که دو دیقه نشونش داد نبود تا تهش که مرد تازه وقتیم که تهش نشونش داد بازم یه جوری نشون داد که اصن ادم باورش نمیشد بکشنش
یک سوالی برام پیش اومده تو این سریال که صحنه های خفن داره و حتی زنان با مرتبه ی بالا ه
چون ملکه به صورت عریان نشان داده شده پس چرا سانسا استارک از این مورد مستثنی شده مثلا اون صحنه ای که رمزی. داشت یه کارایایی میکرد….. لطفا جواب بدید
اینو باید بری ار جرج بپرسی
شما اگه جای بازیگر اون نقش بودی اجازه میدادی که بدن عریانتو نشون بدن؟؟؟ اونهایی هم که این اجازه رو دادن بخاطر پول بیشتر بود
برای این بدن عریانشو نشون ندادن چون زیر سن قانونیه با تشکر
ی سوال برام پیش اومده، بانوی سنگ دل چرا تو سریال نیست؟
شرمنده اسپویل بلد نیستم.
دیگه وقتی ادارد مرد…
باید خیلی راحت ترمرگ بقیه رو انتظارشو داشت
.
.
.
ولی عجب سریال مشتیه
این مارتین بی ناموس همه رو کشت،که بگه من خیلی نویسندم.
هیچ …….نیستی
بچه ها میشه بگید ایا کتلین زنده شد<
بله در آخر کتاب ۴ زنده شده. توسط کاهن سرخ.
خداااااااشاهده هیچ مرگی بدتر از مرگ راب نبود هنوز بعده ۲سال جرات نمیکنم قسمت عروسی سرخ رو دوباره نگاه کنم.
و هیچ خاندانی مظلوم تر از استارکها نشد
اصن وقتی سریالو میبینی بعد دیگه پرچمی که روش سر دایرولف باشه نیست حس میکنی یه چیزی کمه
امیدوارم تو ادامه سریال دوباره این پرچم برافراشته بشه
دقیقا.انگار یه چیزی کمه.
مرگ راب به اندازه کافی بد نبود جان اسنو رو هم کشتن نمو باش فکر میکردم با وحشی ها ارتش میسازه انتقام میگیره
نه به نظر من مرگ جین وسترلینگ(همسر راب)از همه غمناک تره چون در حالی شکمشو با چاقو سوراخ سوراخ کردن که بچه در شکمش داشت
تو این لیست من اول از کتلین و راب استارک خیلی بد بود ولی کلا تو کل فیلم من از مردن ایگرت بیشتر از همه ناراحت شدم
مرگ جان اسنو از همه غم انگیزتر بود
سلام دوستان:به نظر من درداورترین مرگ،مرگ جان اسنو بود که در اخر قسمت ۱۰ فصل ۵ نشون میدن که کشته میشه.اما با این حال فکر نکنم او در این داستان واقعا مرده،یا داشت خواب می دید یا دوباره زنده میشه…این شخصیت خیلی مرموزه…فکر نکنم این شخصیت ب این سادگیا بمیره..مخصوصا حرفی که سام زد و گفت او همیشه بر میگرده این فرضیم رو بیشتر ثابت میکنه…مسئله دیگر مربوط ب شمشیر جان اسنو هست که اون واکر رو راحت کشت…جان شاید در این داستان حتما باید بمیره اما مطمئنم الان وقت مرگش نیست…چون اگر توجه کرده باشین زوم و امید اصلی داستان روی این شخصیته…همه میخوان حکومت کنن اما جان میخوات بشریت رو نحات بده…احتمال خیلی زیادی میدم که اون داداشش که ب درخت زندگی رسیده یا همان جادوگر مو قرمز جان اون رو نجات میدن…شک ندارم…قول میدم که جان ب همین سادگیا نمی میره
منم اینا رو به جا خونده بودم … امیدوارم درست باشه
از همش بدتر کشته شدن جان اسنو هست :-\
بد تر از همه مرگ جان اسنوه
همه ی قتلا یه طرف کشتن جان اسنو یه طرف !!! من بعد از این اتفاق تا ۵ دقیقه دهنم باز بود … تا ۱۰ دقیقه هوا رو نیگا می کردم … تا ۳-۴ ساعتم اعصابم خورد بود !!! واقعاً خیییییییییلی غیر منتظره بود
زنده شد خوشبختانه.
مرگ شیرین باراتیون هم خیلیییی بد بود
همه ی عشقای من یکی یکی دارن میمیرن، این چه وضعشه آخه! تنها امیدم به جان اسنوعه، اون اگه بمیره منم میمیرم:((((((( خدا رو شکر که زنده شد.
اسنو و کتلین زنده میشن منتها کتلین شبیه زامبی میشه
و شروع به قتل عام میکنه
بدترین مرگ،مرگ ند بود من از قسمت اول فکر میکردم که او شخصیت اصلی است و سریال قرار است با وی هماهنگ باشد و وقتی که اعدامش را دیدم خداییش همش رفتم دنبال خلاصه ها و ماجراهای سریال در آینده ولی بدتر شد نه تنها نتوانستم خلافش را ببینم بلکه عروسی سرخ و مرگ جافری و خیلی داستان های دیگه پیش از موعد برایم رو شدند و الان فکر نمی کنم با دیدنشون هیجانی بهم دست بده!!
البته الان تونستم با مرگ ند کنار بیام چون درک کردم که داستان از همان ابتدا قرار بوده که درباره ی جان و دنریس جیگر باشه!
درباره ی ویسریس و کال دروگو و رابرت باید بگم که من از ویسریس خوشم نمی آمد ولی چنین مرگی را حتی تصور هم نمی کردم!کال دروگو را هم فکر میکردم بیشتر در داستان بماند و اما درباره ی رابرت من از همان قسمت اول هم ازش متنفر بودم!درسته مرگ اون مسیر سریال را عوض کرد ولی به نظرم او تنها کسی بود که فضای سریال را حسابی کثیف و خسته کننده کرده بود! او حتی نباید به تخت آهنین فکر میکرد حالا هم که روش نشسته بود مردم هم هیچ خیری ازش ندیدند بجز عیاشی! او همه ی این کارها را الکی کرد درحالی که لیانا استارک یک ذره هم او را دوست نداشت و از ریگار تارگرین جان را به دنیا آورد! کشتن ریگار تارگرین و سلاخی همه ی تارگرین ها این چیزا از رابرت برای من فقط یک آشغال به درد نخور ساخت مخصوصا وقتی که نقشه ی قتل دنریس را کشید!
درباره ی راس و تالیسا و راب نظر خاصی ندارم چون که زیاد نتوانستم باهاشون ارتباط برقرار کنم ولی تالیسا که باردار هم بود چنین چیزی اصلا حقش نبود!!
ولی ناعادلانه ترین مرگ و البته بیخود ترین مرگ،مرگ رنلی بود!!خیلی به نظرم الکی الکی مرد!
درباره رابرت باهاتون موافقم هیچ وقت نتونستم باهاش کنار بیام چون نسل خاندان تارگرین و از همه مهم تر ریگار که همه دوست داشتند از بین برد در حالی که لیانا عاشقش نبود ولی خب یه کم مظلوم بود گیر سرسی افتاده بود .کلا به نظر من مرگ تارگرینا یه ظلم بزرگ تو داستان بود و امیدوارم دنریس تمام و کمال انتقام خاندانشو بگیره
و من امید وارم که یه روز یه چاقو دستم بدن کل تاگرین ها رو قطعه قطعه کنم.مخصوصا دنریس و ویسریس که دلم می خواد ۱۰۰۰۰۰۰۰۰۰بار چرخشون کنم.البته حس می کنم باز هم کمشونه!!!!!!!!!!!!!!!!!!
دو مرگ واقعا خیلی خوب و بد بود
۱٫اوبرین که خیلی حساسانه مرد یهو شوکه شدم
۲٫مرگ خواهر کتلین وارث شهر ارین خیلی حال کردم
مرگ جان اسنو هم خیلی بد بود مخصوصا بدست پسر حرومزاده ی اولی
چرا ویکی وستروس خراب شده؟؟
ببخشید چرا هیچکس در مورد مرگ تایوین چیزی نگفت 😐
واقعا کسی هست ک فکرشو میکرد تایوین با اون همه ابهت تو دست شویی توسط پسرش کشته شه؟؟!
واقعا من از مرگ تایوین ناراحت شدم، هم شخصیت خیلی جذابی داشت، همه چارلز دنس فوق العاد بازی کرد، مرگش واقعا حیف بود
تایوین لنیستر:بزرگترین لنیستری ک دنیا تا به حال به خودش دیده و تنها لنیستری ک نتونست بدهیش رو به پسرش بپردازه
سلام
نظر من مربوط به فصل ۶ هست، دوستان اگه ندیدید این فصلُ نخونیدش 🙂
به نظر من مرگ ریکون استارک بسیار غم انگیز بود 🙁 البته اون هیولا-رمزی اسنو- میتونست خیلی بدتر هم بکشتش
ولی اون لحظه هایی که ریکون میدوید و جان هم درست وقتی بهش رسید رمزی با تیر اونو کشت خیلی نفس گیر و ناراحت کننده بود
موقع مرگ ادارد مثل ابر بهار اشک ریختم.ولی بقیه نه.مرگ رنلی خیلی خوش حالم کرد!مرگ راب و تالیسا دلم رو خنک کرد و به این خاطر از والدر عزیزم و مارتین گرانقدر کمال تشکر رو دارم.کتلین بد مرد،ولی باید می مرد و این بهترین راهش بود.مردن استاد لوین هم یکم غم انگیز بود. و من آرزو می کنم کال دروگو زنده می موند تا دنریس رو کنترل کنه و اون احمق این قدر مادر اژدها بازی در نیاره!وگرنه دروگو به هیچ دردی نمی خورد.من از مرگ ویسریس خیلی هم شاد شدم.پسره خنگ با اون حق سلطنت چرتش! خودم همین الان حاضرم کل شکنجه های رو زمین رو روی ویسریس و دنریس پیاده کنم و تازه بیشتر هم بخوام اذیتشون کنم.رابرت هم برام تجسم کامل همون جایی بود که تایوین عزیزم رو توش کشتن!و خوش حالم که از شرش خلاص شدم.هرچند که تنها حامی ند در مقابل لنیستر ها بود و بعد مرگش،سرسی بیشعور نیم ساعت هم به ند نازم فرصت نداد و انداختش زندان و… . حالا نوبت مرگ راس احمق می رسه که به پیتر خیانت کرد و من بهتون قول می دم که با دیدن مرگش تره هم خرد نکردم.هرچند که شیوه مرگش به دست جافری ملعون و موقع گفتن دیالوگ فوق العاده پیتر،موجب تاثیر گذاری بیشتر حرف های پیتر عزیزم شد و این عالی بود!
با این حال ممنون از فهرست تون که باعث شد من حرفام رو درباره بعضی افراد لیست بزنم و دق دلم رو خالی کنم.ببخشید طولانی شد.
من داشتم برخی نظرات رو می خوندم، واقعا به این نتیجه رسیدم که خیلی از ما واقعا متعصبیم.مثلا من خودم عاشق سینه چاک خاندان استارکم ولی این مانع من نمی شه که پیتر رو نپرستم یا مثلا با دیدن تایوین از شادی تشک شوق نریزم.یا با دیدن عروسی خونین و مرگ فجیع راب و زنش احساس خوشبختی نکنم.یا از جان اسنو حالم بهم نخوره.
ببینید،من نمی گم بیایم به یک باره تغییر کنیم.من خودم از همه تارگرین ها از اول تا آخر متنفرم و به خودم حق می دم زنده زنده تو آتیش اژدها شون کبابشون کنم.اما حرف من اینه که کم کم تعصبمون رو نسبت به اشخاص یا موضوعات خاص کاهش بدیم.مثلا از همین شخصیت های کتاب شروع کنیم.من فکر می کنم خیلی از افراد از پیتر به خاطر خیانت به ند متنفر باشن. اولین کسی که من در ترانه یخ و آتش عاشقش شدم،لرد ادارد بود و من بیشتر از همه افراد دوستش دارم اما هیچ کدوم از این موضوعات، سیاست کم، یا بهتره بگم عدم آشنایی شدیدش با شیوه جنوبی ها رو نمی پوشونه.بگذریم… در رابطه با پیتر… .چه دلیلی داره که یه آدم بی سیاستی ند رو سرزنش کنه اما از اسطوره سیاست درباری، پیتر خوشش نیاد؟ یا از راب فقط به این خاطر خوشش بیاد که پسر ادارده یا سعی می کنه پا جای پدرش بزاره؟من که هیچ گونه ویژگی درخشانی در راب ندیدم.شاید هم من متعصبم.
به جبهه ی مخالف می ریم.لنیستر ها(نیازی به فری ها نیست.من فکر نمی کنم کسی از این خانواده خوشش بیاد. حتی من هم فقط بخشی از ویژگی های لرد فری و فقط لرد فری رو دوست دار م.مثل عیب جویی و بی وفایی و بداخلاقی همیشگی ش!!!!!بهتون قول می دم از تعداد بچه هاش خوشم نیومد!! دوستان فحش ندید. بگذریم…) من خودم از لنیستر های جدید(جیمی و سرسی و جافری و لنسل و… خوشم نمی یاد ولی از حق نگذریم نسل قدیمش به خصوص تایوین و خواهرش جوآنا عالین.
می دونم زیادی چرت گفتم و از مطلب دور افتادم(الان خواننده می گه واقعا راست گفتی!) ولی تنها قصدم این بود که سعی کرده باشم از شدت تعصبی که بر فضای جمع حاکمه کم کنم.(و نظرم رو در مورد اشخاص گات بگم!) در هر صورت از اینکه سرتون رو به درد اوردممعذرت می خوام.
راستی یه سوال: نظرتون راجع به اینکه من شخصی زیر ۱۴ سالَم چیه؟مشتاقم بدونم. لطفا پاسخگو باشید.
سلام
نظر من اینه که شما که زیر ۱۴ سال هستید بهتر بود این سریال رو نمی دیدید.
چون اصلا مناسب سن شما نیست عزیزم
نکته بعدی اینه که از مبحث خیلی دور شدی با این نظریه تعصب!
ولی منم که بالای ۱۴ هستم و تقریبا همه بیننده های این سریال این حس رو دارن نسبت به کاراکترها
منظورم اینه که خب مشخصه کاراکترها سیاه و سفید نیستن بلکه همه دارای ویژگی های مثبت و منفی هستن
حتی وایت واکرها 🙂
+
واقعا به نظرت راب هیچ نکته مثبتی نداشت؟ به نظر من شجاعت و شرافت اش قابل تحسین بود. و مرگ راب استارک یکی از ناراحت کننده ترین ها بود، چون دشمن اش نمیتونست رو در رو باهاش مقابله کنه این حقه رو به کار برد
موفق باشی
به جان خودم ۱۵ سالته
:)))))))
فیلم فقط شده خانواده کشی. برادر کشی. همسر کشی. خانواده ها همدیگر رو میکشن مرگ ند خیلی روم تاثیر گذاشت. مرگ رنلی و راب و کتلین و ویسریس روم تاثیر گذاشت.
موندم چطوری این تیریون به خاطر طرز حرف زدن پدرش درباره شی اونو کشت.
چرا استینس با اون روش بزدلانه برادرش و دخترش رو کشت.
چرا دنریس گذاشت برادرش رو بکشن با اینکه التماسم کرد.
ولی همه این اتفاقات بخاطر اینا فینگر یا همون پیتر بیریش هست. اگه اون جان آرین رو نمی کشت به احتمال زیاد اوضاع همانطور پیش میرفت. فکر کنم اینا فینگر میخواد پادشاه شه. به سادسا هم اینو گفت که من تصویری در ذهنم میبینم نشستم روی تخت اهنین تو هم کنار من.
من فکر میکردم ند استارک قدرت اول فیلمه یعنى جرج آر مارتین کهن الگو رو شکوند.اما بهترین جنگجو تو بازى تاج و تخت ریگار تارگیرین و پسرش جان تارگرین
جان تارگرین نه
اگان تارگرین
دنریس تارگرین هم میشه عمش
با سلام دوستان آگه فصل هفت این فیلم را دارید به این ایدی تلگرام بفرستیدMr_gho_rey_shi@
وقتی ند مرد همچی برام عادی شد.وقتی تو فیلم اسمشو میگن جیگرم براش کباااب میشه?
بدترین مرگ ، مرگ بچه استنیس بود
شاهدخت شیرین
بعضی ها خیلی غضه نخورند جان اسنو به دست جادوگر زنده میشه و حکومت میکنه
مرگ خاندان فری رو دست همه را آورد
دوستان یکی از مرگ هایی که اصلا بهش توجه نکردید، مرگ تامن برایتون(لنیستر) بود. تامن برخلاف تمام لنیستر ها ،شخص مثبت و مهربونی داشت و بخاطر عشقش مرد. من خیلی با دین چارلز چپمن ، بازیگر نقش تامن ارتباط برقرار کردم. هم خود تامن کاراکتر خوبی بود و مثبت ، برخلاف برادرش جافری و هم خود دین چارلز زیبا بازی می کرد مخصوصا لحن و نحوه صحبت کردنش.
اگه براتون ممکن هست دوباره برید و لحن صحبت کردنش رو گوش بدبد. فوق العادس
تامن خیلی هم احمق بود همچنین، بسیار ضعیف و ترسو بود. یکی از دلایل قدرت گرفتن گنجشک اعظم تامن بود که در نهایت سر ماجری رو به باد داد.
مرگ هودور از همه شوکش بیشتر بود
دوستان جان اسنو نمرده
کتابشو بخونین
تو فیلمم نمیدونم اوردن یا نه تا فصل ۴ دیدم
ولی جان اسنو نمیمیره
جادوگر زندش میکنه
جان نمرد
فصل ۶ قسمت ۱ یا ۲ زنده میشه
غم انگیز ترین مرگ هم به نظر من هودور بود
شما که هنوز فصل ۶ به بعد رو ندیدین چرا می گین جان مرده
سلام من تا اخرین قسمتی که اومده رو دیدم
اولا حان نمرد الحمدلله و البته باید بگیم زنده شد من اصلا شوکه نشدم تو اون خیانتی که به جان کردند چون متاسفانه میدونستم (یکی بهم گفت) جان اخر سر با کالیسی ازدواج میکنه و اگر اینو نمیدونستم زجه میرفتم چون شخصیت محبوب و تنها دل خوشیم بود
دردناک ترین صحنه واسه من کشته شدن راب استارک بود چون واقعا از همون لحظه شخصیت مورد علاقم شده بود و من خیلیییی دوست داشتم جان از اون نگهبانان شب فرار کنه و به راب استارک کمک کنه واقعا صحنه جالب و دیدنی میشد حیف و واقعا وقتی راب به رحمت خدا رفت یه اب خیسسسس انگار ریختن بهم و از ناراحتی دق کردم و تا الانم میکم ای کاش نمرده بود
ند استارکم بعد از راب بیشترین شوکو بهم وارد کرد و خیلی ناراحت شدم و خیلی شوکههه اخه مخم هنگ کرده بود که چجوری دلشون اومده شخصیت به این مهمی و خوبی رو از بین ببرن
بعضی از مرگ ها هم واقعا دل ادمو شیکوند اما حوصله ندارم اسماشونو بگم?
و مرگ برایتون اصلا هیچ احساسی نداشتم
و مرگ جافری و رمزی و ویسیریس خیلی جیگر ادمو خنک کرد
مرگ همه صحیح فقط چرا کااااااال دروگو مرد
همشم تقصیر دنریس بود که گفت اون جادوگر زخمشو درمان میکنه جادوگره یچیز دیگه گذاشت رو زخمش تا بکشتش
مرگ ند خیلی شوک آوربود مخصوصا جلو دختراش!
مرگ راب هم همینطورهرچند باحماقتاش و اعتمادبنفس بیجاش باعث شد ارتشش و متحدینشوازدست بده.
مرگ ویسریس خیلی دلموخنک کرد جزشخصیتهای منفورداستان بود.
مرگ جافری ازهمه بهتربود انگاردنیاروبمن دادن.سادیسیمه مریض خخخخ
که البته اینجاحرفی ازش زده نشد .مرگ رمزی هم جز اون قسمتهای جذاب بودومیشه گفت یجورایی تسکین دهنده بود.البته ایناتوفصلای بعدیه
دقیقا لیسته درستی بود ..
تاپ تن مرگ ها … 🙁
بهترین روانشناس ایران