مارتین میگوید با وجود اینکه در حال پیشرفت روی رمان ماقبل آخر مجموعهی «نغمهی یخ و آتش» است، پروژههای دیگری نیز وقتش را میگیرند.
مارتین از اینکه طرفداران مدام از او دربارهی نحوهی گذراندن وقتش سؤال میپرسند، خسته شده است.
هفتهی گذشته، او بهخاطر گرفتن عکس با یک «دایروولف واقعی» که گونهای منقرضشده از عصر یخبندان است و حالا به لطف پیشرفتهای زیستفناوری در حال بازگشت است، خبرساز شد. از آنجا که این گرگها نقشی پررنگ در کتابهایش دارند، خیلی زود در شبکههای اجتماعی مورد تمسخر قرار گرفت و کاربران نوشتند: «دایروولفهای واقعی را گرفتیم، ولی هنوز از بادهای زمستان خبری نیست!»
در مصاحبهای با مجله TIME، وقتی از او دربارهی این واکنشها پرسیدند، با تأسف سرش را تکان داد و گفت:
این نفرین زندگی من است. شکی نیست که بادهای زمستان ۱۳ سال تأخیر داشته. هنوز دارم روی آن کار میکنم. گاهی پیشرفت خوبی دارم، اما بعد یکدفعه پروژههای دیگر حواسم را پرت میکنند. مثلاً ناگهان باید سر یک سریال HBO کار کنم یا کار دیگری پیش میآید.
از سال ۲۰۱۱ که جلد قبلی با عنوان «رقصی با اژدهایان» همزمان با پایان فصل اول سریال «بازی تاج و تخت» منتشر شد، هواداران بیصبرانه منتظر «بادهای زمستان» بودهاند. در این مدت، مارتین واقعاً مشغول بوده، از قراردادش با HBO برای ساخت اسپینآفهایی مثل «خاندان اژدها» گرفته تا همکاری در بازی محبوب «الدن رینگ» و سریال «بادهای تاریک».
او همچنین مشغول پروژههای دیگری مثل بازسازی یک سینما و افتتاح کتابفروشیاش بوده است. با اینکه قبول دارد این کارهای خلاقانه وقت میگیرند، تأکید میکند که اینها ارتباطی با روند نوشتن کتاب ندارد:
به خدا قسم، فقط چون یک کتابفروشی باز کردم، مردم میگویند چرا مارتین دارد کتابفروشی افتتاح میکند وقتی باید «بادهای زمستان» را بنویسد؟ خب من که خودم واقعاً آنجا کار نمیکنم! اگه وارد کتابفروشی شوید… من که پای صندوق نیستم. سینما دارم، ولی آپاراتچی که نیستم! مردم زیادی بزرگش میکنند… که انگار همهی وقتم صرف این چیزها میشود.
وی در مورد عکس با گرگ هم گفت این موضوع اصلاً تأثیر جدیای روی نوشتن کتاب نداشته:
مردم طوری رفتار میکنند که انگار یا باید کتاب بنویسم یا عکس بگیرم، انگار هر دو با هم نمیشود!
مارتین که با فشار انتظارات طرفداران بیگانه نیست، طی سالهای اخیر چند بار دربارهی روند نوشتن کتاب گزارشهایی داده است.
مثلاً در فوریه ۲۰۲۱ گفت در دوران قرنطینهی کرونا صدها صفحه نوشته است، و چند ماه بعد اعلام کرد که «سهچهارم» از کتاب آماده است. سال بعد هم در وبلاگش نوشت که «تقریباً هر روز» روی رمان کار میکند و اضافه کرد:
پیشرفتش آنقدر که خودم میخواهم سریع نیست… قطعاً به سرعتی که شما میخواهید هم نیست… اما به هر حال پیش میرود.