طرفداران مجموعه ی نغمه ای از یخ آتش به مدت سه سال منتظر انتشار کتاب بعدی این مجموعه هستند وبرای بیرون آمدن هر خبری از زمان انتشار و محتوای این کتاب لحظه شماری می کنند. هر چند گمانه ها و حدس های زیادی در مورد اتفاقات وحواشی بادهای زمستان وجود داشته است اما اخبار کمی از این کتاب به بیرون درز پیدا کرده اند. در این مدت مارتین نیز تمام سعی خود را کرده است که از پاسخگویی به سوالات در مورد کتاب ششم اجتناب کند، اما وی در گفتگوی کوتاهی با Entertainment Weekly قسمتی از داستان کتاب را افشا کرد.
این گفتگو حاوی اسپویل می باشد.
مازتین می گوید که این کتاب چیزی بیشتر از آن چه که از نغمه ای از یخ و آنش انتظار داشته ایم، در خود دارد. ” ما ( در این کتاب) مرگ های بیشتر، خیانت های بیشتر و در نهایت ازدواج های بیشتری داریم.” و برای روبرو شدن با این اتفاقات نباید زیاد صبر کرد. ” فکر کنم ( داستان) با دو نبرد عظیم ویران کننده شروع خواهد شد.” که احتمالا منظور او نبرد وینترفل و نبرد میرین خواهد بود، که پیش از این به خاطر حجم عظیم و تاخیر در انتشارش از کتاب رقصی با اژدهایان کنار گذاشته شد. مارتین همچنین اشاره کرد که داتراکی های برخواهند گشت: “به صورت بزرگ و عظیمی” و ” (همچنین) اتفاقات زیادی در دیوار رخ می دهد.”
خوانندگان کتاب برخورد و دیدار غیرقابل اجتنابی بین تیریون و دنریس را پیش بینی می کنند و مارتین نیز می گوید که هر دو نقش بزرگی برای ایفا کردن در پیش دارند و این که آن ها در نهایت با هم برخورد می کنند. ” تیریون تصمیم گرفته است که زنده بماند، به خاطر یک چیز، که در طول کتاب قبلی نسبت به آن مطمئن نبوده است و او دارد برای رسیدن به این مسیر نهایی تلاش می کند. اگر او بتواند از این نبرد که در اطرافش شکل می گیرد، زنده بماند و اگر دنی بتواند میراثش را به عنوان یک تارگرین و همچنین شعار تارگرین ها را بپذیرد، این بدین معناست که هردو به خانه بر می گردند.”
terion baradare denerise??????manzuresh chie ke shoaresho va mirasesho bepazire??????????
جون به لب کرده ملت رو ۳ ساله. نگفته کی کتاب ششم منتشر میشه ؟
اقا میگم هیچ شکی در این مورد که جان اسنو مرده نیست؟ شخصیت مورد علاقه من بود تا به امروز. واقعا احتمال اینکه توی کتاب ۶ام حضور داشته باشه نیست؟ چون توی ویکی گفته سرنوشتش مبهمه
جان مرده. درست. ولی کی میدونه که تو کتاب ششم نیست. ۲ راه برای برگشت از مرگ وجود داره.
اسپویل نکنین دیگه بابا.
فکر کنین یکی با خودتون این کار رو می کرد.
خیلی سخته اون ۴ تا کلیک کنین بذارین تو اسپویلر؟
من رو اسپویلر میزنم هیچ اتفاقی نمیوفته
باید متنی که می خوای بذاری تو اسپویلر رو انتخاب کنی بعد اون اسپویلر رو بزنی.
یا اسپویلر رو بزنی
بین >< بنویسی
شرمنده. ولی من فک کردم چون بالا نوشته “این گفتگو حاوی اسپویل میباشد” کسی که کتابا رو نخونده دیگه نمیاد این پایین نظرات رو بخونه. در واقع این که گفتی یکی با من این کاررو بکنه قبلا شده. سال پیش وقتی تازه فصل ۳ پخشش تموم شده بود من شروع کردم به دیدن سریال از فصل ۱٫ قسمت “lord snow” بودم داداشم اومد تا آخر فصل ۲ رو برام اسپویل کرد. تازه شانس آوردم هنوز اون فصل ۳ رو ندیده بود وگر نه عروسی خونین رو هم برام اسپویل میکرد(از کاری که داداش هاند باهاش کرد بدتر بود). در مجموع شرمنده.
بچه ها دوس دارید برم یه کاری کنم که کل کتاب رو ۳روزه تموم و چاپ کنه؟؟
از شباهت ظاهری مارتین باشخصیت سم از کتاب می شه فهمید که آینده خوبی در انتظار سم هستش
کی گفته جان مرده؟؟فقط با خنجر زدنش اما معلوم نیست مرده باشه.یکی از دلایلی که همه منتظر کتاب ۶ هستن بخاطر اینه ببینن تکلیف جان چی میشه.
ای بابا، بساطی ه ها.
عزیز من فکر کن یکی مثل خودت طرفدار جان باشه ولی نخونده باشه کتابا رو.
چه حالی بهش دست می ده؟
چرا این مارتین انقدر اذیت میکنه؟
جان هرکی دوست داری سریع باش دیگه!چه قدر باید صبر کرد؟یه کم دست بجنبون تا کتاب ششم رو هم بخونیم!
——————————–
معجزه این کتاب اینه که با شنیدن مرگ ها و خیانتهای بیشتر خوشحال میشیم!
* مدیر های محترم، خواهشا نظر های اسپویل دار رو حذف کنید یا بذارید تو اسپویلر.
* اسپویل کردن چه لذتی داره؟ ما هم می دونیم تو کتاب های بعدی چه خبره، این دیگه کلاس گذاشتن نداره!
* خواهشا تو پست های مشابه این، یه مدیری یا کسی مثل شیر اینجا نگهبانی بده تا اسپویل کننده ها رو فراری بده!!!
من بالا هم نوشتم ولی مثل این که نشون نمیده. کسی نمیدونه که مارتین در مورد نبودن “بانوی سنگ دل” در آخر فصل ۴ چی گفته؟ من شنیدم که قراره کلا از سریال خذف شه(مگه میشه؟). مارتین مصاحبه ای در این مورد نداره؟ چون به هر حال نظر مارتین به طور مستقیم تو ساخت سریال تاثیر داره.
کامنتهای اسپویل دار رو ویرایش کردم. دوستان دقت کنن که توی همه مطالب سایت باید اسپویل نکردن رعایت بشه. درسته که توی خبر نوشته شده مارتین توضیحاتی در مورد کتاب ۶ میده اما همه میدونن که مارتین هیچ وقت داستان رو لو نداده بنابراین میان و خبر رو میخونن. خیلی ها با خوندن خبر اسپویل نمیشن اما وقتی این کامنتها رو میخونن موضوع مهمی براشون اسپویل میشه. پس لطفا هر مطلبی که خارج از مرز اسپویل(تا انتهای فصل ۴ سریال) هست رو در تمام خبرهای سایت در اسپویلر قرار بدید.
با کسانی هم که تعمدا اسپویل میکنن یا به تذکرات گوش نمیدن برخورد میشه.
با تشکر از همه
دوستانی که کتاب نخوندن و تو کف سریال هستن بهتره دنبال یه شخص اگاه باشن براشون اسپویل کنه،این خپل سرش نمیشه مخاطب داری کنه من یکی که به شخصه حالم از روند سریال به هم میخوره هرچند کتاب بهتره اما اتفاقاتش دیگه تکراری شده ، متاسفانه طرفداران سبک فانتزی بعد از تالکین با یه زنیکه ابله بدون جذابیت و این خپل سادیسمی طرف هستن ،
متن رو گذاشته بودم تو اسپویل نمیدونم چرا رنگش سیاه نشد.شرمنده واقعا
باید متنی که میخواید بره تو اسپویلر انتخاب کنید و بعد دکمه اسپویلر رو بزنید. شما بدون انتخاب کردن متن دکمه رو زده بودید و تگ اسپویلر آخر مطلب خورده بود و چیزی داخلش نبود.
خانه؟؟؟ وستروس هیچ وقت خونه ی تفاله های والریایی نبوده و نیست. این دختره دنبال خونش می گرده باید بره توی خرابه های والریا زندگی کنه. به جز اون جا هیچ جای دیگه ای دنیا به هیولاهای پلشت والریایی تعلق نداره. البته استثنائاً برای دنریس در جمع اون پیرزن های دوتراکی توی ویس داترک هم جا هست. به عنوان یک فراری و مجرم بین دوتراکی ها اون جا هم بفرستنش بد نیست.
بله خانه
جایی که اجداد والا مقامش بنا کردن، کینگزلندینگ، مسند پادشاهان. نکنه یادت رفته!!!!
سام جان جای اشتباهی داری پاچه ی تارگرین ها رو می خارونی. اینجا ریگار نیست. 😀
من نمیتونم به خاطر عدم حضور ریگار حقایق رو گوش زد نکنم :دی
واقعاً نیستش!!!
ریگار نیست، دوستاش که هستن! :دی
کسی بیشتر از دنریس لایق تخت آهنین نیست. اصلا کسی غیر از تارگرین نباید رو اون تخت و تو اون شهر باشه. خیلی مردن برن یه شهر و یه تخت دیگه برای خودشون بسازن. تختی که با آتش اژدها درست شده باید یه تارگرین واقعی روش بشینه.
این دختره، ویس دتراک هم زیادیشه، بفرستنش تو همون سیاه چاله های درگون استون یا بفرستنش یونکای از زندگیش لذت ببره. والا
اگان اومد با قلدری سرزمینا رو گرفت حالا هم با قلدری ازش گرفتن، رفت پی کارش. من سرم نمیشه، استارکا باید نتیجه این همه رنجشون رو ببینن
کی میشه تیتر بزنید، کتاب بادهای زمستانی منتشر شد؟
چقدر انتظار سخته! وقتی هم سختتر میشه که میدونیم که نوشتن کتاب بعدیش احتمالا ۴ سالی طول میکشه.