استورمز اند، دژی تسخیر ناپذیر، قلعه ای که هشت هزار سال خشم خدایان را به سخره گرفته است و اراده ی بزرگترین و قدرتمندترین لشکر ها و سرداران تاریخ را در هم شکسته است.
در این جا بهترین ها زندگی می کرده اند. بزرگترین و شجاع ترین جنگجویان وستروس در این جا به دنیا آمده اند. غرش بی پایان آب های بی کران را به چشم دیده اند و بر آن خندیده اند، چرا که خشم تنها و تنها از آن صاحبان این دژ باستانی است. خشمی که اگر شعله بگیرد بنیان بزرگترین حکومت های جباران و ستم پیشگان را به لرزه درخواهد آورد. اربابان طوفان، براتیون ها برای دوستانشان بهترین حامی و برای دشمنشان بدترین کابوس هستند.
.: متن از سر رابرت :.
..
[media url=”https://westeros.ir/wp-content/uploads/downloads/2013/08/House Baratheon_Westeros.ir.flv” width=”550″ height=”309″ jwplayer=”controlbar=bottom”]
از جورامون عزیز بابت ترجمه این ویدئوها تشکر می کنم.
ترجمش مثل همیشه عالیه…
بلاخره نوبت این خاندان معزز شد.
زنده باد براتیونها!
از این جمله تو فیلم خیلی خوشم اومد. But loyalty has its limit……
ممنون سر رابرت عزیز برای متن زیبایی که نوشتی. واقعا” غرور براتیونی طرفداران رو بر می انگیزه.
ممنون از جورامون عزیز برای ترجمه زیرنویس.
پرچم براتیون ها همیشه بالاست.
جورامون جان ممنون
از سر رابرت هم بخاطر متن خوبش تشکر میکنم
ممنون خیلی خوب بوووود
ممخصوصاً اونجا که گفت «خون اژدها با گوزن آمیخته شد» این جمله اصلاً تیری بود به قلب کینگ رابرت عزیز
کلاً توی سری تاریخ به روایت تصویر ها، ویدئو هایی که رابرت راویشونه جایی که اسم لینا رو میاره صداش چه سوزی پیدا می کنه همین سوز صدا هر بار باعث میشه علاقم به ریگار بیشتر بشه
این طوری نمی شه. من باید یه پرونده ی حسابی برای شما و خاندانتون درست کنم.
خشم متعلق به شماست، اما فراموش نکنین
یک لنیستر همیشه قرضش رو پس میده
به نکته خوبی اشاره کردی سامیانو ! ؛)
خیلی قشنگ بود. واقعا ممنون.
سامیانو جان به نکته خیلی خوبی اشاره کردی.
ولی برعکس شما هر دفعه من این سوز صدا رو میشنوم دلم بیشتر واسه رابرت میسوزه. خداوکیلی اگه لیانا با میل خودش رفته باشه واقعا………. بگذریم.
😐
دارم سعی میکنم به روی خودم نیارم ( اما خدایی متن خوبی بود دست و پنجه سر رابرت درد نکنه ) . حیف که دیر فهمیدم دسیسه ای در بالا رفتن این ویدئو صورت گرفته 😀
اما سر رابرت ! …….. درسته تاجم رو ازم گرفتی !….. اما قلب و عشقت رو ازت گرفتم !
stranger ازت نگذره بابت این کارت. امیدوارم Father با سرسی محشورت کنه تا بدونی ما چی کشیدیم.
فکر کنم این ریگار ما بر خلاف ریگار واقعی, از خداشه با سرسی محشور شه!! 🙂
لایک به کامنت وینترفل!
ریگار جان دسیسه چیه اونوقت؟ 🙂
ریگار خدا خیرت بده با اون کارت این لذت رو به ما دادی که این صدای سوزناک رو بشنویم که میگه
My betrothed My beloved
این تیکه رو که میگه یاد اسمیگل میوفتم که میگفت
My precious
ممنون سر رابرت ! یه مرد بیوه از خدا چی میخواد ؟ یه ملکه زیبا ! 😀 درست مثل یه چشم شهلا واسه یه کور !
به برندون : شما وقتی زیر پلاوری از دسیسه بپرس 😐
به سامیانو : چاکریم ! خوشحالم که ادامه راه من رو خاندان اشرافی شما ادامه داد (ننگینتر کردن براتیون ها ! )
اینا با حقه و مکر و دسیسه و نیرنگ و کلک و حق مردم خوری هم نتونستند خاندان سلطنتی بشن. اسم خاندان سلطنتی که الان آیرن ترون رو از استنیس غصب کردن هم خاندان براتیون کینگزلندینگه.
بله یکی از زیباترین زنای وستروس هست ولی کینه ای ترین و خودخواه ترین آدم تو کل وستروس و ایسوس و سوتوروس هم هست. در هر حال امیدوارم به هم برسین و از هم لذت ببرین.
ممنون از همه
این براتیونها و تارگرینها همه سر و ته یه کرباس هستن. یه مشت دیوانه از خود راضی که فقط به فکر منافع شخصی خودشون هستن. همینجا هم آخر سر رابرت اعتراف میکنه که با خودخواهی و مکر تخت آهنین رو تصاحب کرده.
حیف شمالی ها که جونشون رو به دست اینا از دست دادن!
واقعاً حیف شمالی ها جونشون رو برای اینها فدا کردن حیف لنیسترها که با اینا وصلت کردن
برادر من از آب گل آلود ماهی نگیر.
فهمیدین 😀
سر رابرت؟؟؟؟؟ من تخت آهنینم کجا بود که با خدعه گرفته باشمش؟؟؟ :))
خدایی براتیون ها دوستان بهتری برای استارک ها بودند تا استارک ها برای براتیون ها. یعنی جوانمردی و فتوت استارک ها شامل آدم و عالم می شه الا براتیون ها.
خودخواهی و مکر؟؟؟ تو تصمیمی که گرفته شد تا رابرت به جای تارگرین ها رو تخت بشینه ادارد استارک شریف حضور نداشت؟؟؟
براتیون ها دوستان بهتری بودن؟!!
میشه یه قدمی که اونها برای استارکها برداشتن بگی؟
این استارکها بودن که به کمک رابرت اومدن تا قیام کنه. این ادارد بود که موقعی که گریجوی ها قیام کردن به کمک رابرت اومد. این ادارد بود که وقتی رابرت بهش احتیاج داشت به عنوان دست بهش خدمت کرد. این ادارد بود که میخواست تخت آهنین رو به وارث اصلیش که استنیس براتیون بود برگردونه و جونش رو بابتش داد. حالا این براتیونها چیکار واسه استارکها کردن؟
خب اینم از همون شرافتش بود که نخواست روی تخت آهنین بشینه! اونوقت اون رابرت نامرد این مکر رو بکار بست تا تخت رو تصاحب کنه.
برای اولین بار با یه مرد آزاد موافقم ! :دی
براتیون ها بیشتر بلای جان استارک ها بودن تا تارگرین ها !
هم اونا رو بدبخت کردن ، هم خودشون نتونستن تخت رو اداره کنن .
اجازه بدین منم به یه مورد اشاره کنم
کمک برندون به دوران برای ساخت استورمزاند
اینا از عصر قهرمانان از شمالی ها سو استفاده می کردن
تو قیام رابرت که انگیزه های استارک ها برای جنگیدن خیلی بیشتر از براتیون ها بود. رابرت شاید می تونستن با برگردوندن لیانا و یه عذرخواهی راضیش کنن ولی بابای ادارد رو سوزونده بودن و داداش رو هم خفه کرده بودن. اگه با آیرن ترون نمی جنگید تو رگاش آب بود نه خون.
رابرت ازش خواست که بیاد دستش بشه و بتونن با هم مملکت رو اصلاح کنند ولی ادارد وقتی قضیه ی بچه های سرسی رو فهمید به جای این که به فکر رابرت و خودش و بچه های خودش باشه دلش برای یه مشت جونور سوخت و با ترحم بی جاش (حماقتش) خودش و رابرت رو کشت.
راب که سرلوحه ی شرافته و شرافت دختر یه زن بی سر و پا رو و یه مرد لنیستری رو به شرافت خودش ترجیح می ده و برا جون دو تا از دشمناش یکی از مهم ترین پرچمداراش رو از دست می ده به استنیس که می رسه دست و دلش می لرزه و اسیر وسوسه می شه.
بعد مگه این استنیس نبود که سرزمین شمالی ها رو از خطر وحشی ها حفظ کرد؟؟؟ بقیه ی پادشاه های مملکت کجا بودن؟؟؟؟؟
او قضیه ی مکر و رابرت رو هم که من اصلا یک درصد هم متوجه نمیشم. دیگه خواجه حافظ شیراز هم می دونه که بعد سرنگون کردن ایریس نمیشد تخت رو بدی دست بچه های دیوانه و ملعون ایریس دیوانه. چرا باید تخت رو بدی دست کسی که به محض این که تونست سرت رو ازتنت جدا می کنه یا می سوزونتت. باید یکی از سه فاتح شاه می شد و رابرت چون نسبت های دوری با خاندان ملعون تارگرین داشت گزینه ی بهتری به نظر می رسید. اگه نتیجه ی شورشون ادارد بود هم رابرت از ادارد حمایت می کرد.
خب اگه به قول شما انگیزه های ادارد بیشتر بود چرا حق پادشاهی به رابرت رسید؟ منم میگم که یا باید ایریس رو میکشتن و ویسریس رو پادشاه میکردن(که به لطف لنیسترها این راه نابود شد) یا اینکه ادارد پادشاه میشد. ادارد پدر و برادر و خواهرش رو از دست داد اما رابرت فقط یه نامزد(که اونم معلوم نیست واقعا رابرت رو میخواست یا ریگار رو) از دست داد.
همین استنیس که داری سنگش رو به سینه میزنی کم جان رو اذیت کرد؟ اگه داووس نبود پاش رو هم شمال میذاشت؟ استنیس میدونست دراگون استون به زودی سقوط میکنه چون ناوگان های گاردن در راه بود و برای به دست آوردن قلعه به وحشی ها حمله کرد. انقدر جان رو تو فشار گذاشت و ازش امتیاز گرفت که آخرش نگهبانان شب جان رو کشتن! خدا از سر تقصیراتش نگذره!
در طول تاریخ همیشه استارکها به داد براتیونها رسیدن. حتی خود شما هم نتونستی یه مثال بزنی که براتیونها به استارکها کمک کردن.
عزیزم قیام رو استارک ها بخاطر ربودن لیانا و کشته شدن برندون استارک و پدرش شروع کردن، پس در واقع رابرت به کمک استارک ها اومد و ضمنا شما یه جوری تعصب نشون میدی کسی ندونه فک میکنه داستان واقعیه و استارک ها از اجداد شریف شما بودن
دارم درست میبینم ریگار؟تو طرف استارکایی الان؟ 😐
ممنون
عزیزان این ویدئو ها چند قسمته کلا؟
از سیزن ۱ دو سه قسمت مونده.به محض تموم شدنش میریم سراغ سیزن دو که ۱۹ قسمت ـه
دوستان یه مشکلی واسه من پیش اومده. من خواستم برای بار دوم دانلود کنم ولی نشد به جاش یه سری کد عجیب غریب برام اومد.
من الان چک کردم.مشکلی نداره.مرورگرتون رو عوض کنید.
پادشاه شدن رابرت تصمیمی بوده که رابرت و جان و ادارد با هم بهش رسیدن. نمی گم معیارشون یا نتیجه شون خیلی درست بوده ولی به صرف این که تصمیمشون بر شاه شدن رابرت بوده نمی شه گفت رابرت پست و نامرده و ادارد شریف و جوانمرد. لطف لنیستر ها هم تاثیری نداشته این سه نفر قبل از ترایدنت و جنگ ناقوس ها همچین تصمیمی رو گرفته بودن.
استنیس حمایت شمال رو می خواست استحقاقش رو هم داشت. استنیس شاه قانونی بود و راب هم به این مساله اقرار کرد. داووس از استنیس خواست به شمال بره و به دیوار کمک کنه و استنیس هم پذیرفت. فرق استنیس با راب هم همینه. زیردستان خودش رو درست می شناسه و به مشورت آدم های صادقش گوش می ده. شمال تنها گزینه ی استنیس نبود می تونست توی دراگون استون منتظر بمونه و از اون جا دفاع کنه و می تونست به ایسوس بره و اون جا لشکر مزدور جمع کنه. ولی استنیس به شمال رفت تا از مملکت دفاع کنه. جلوی لشکری که ۲۰ برابر لشکر استنیس بود و به جز تو غافلگیری محال بود استنیس بتونه پیروز بشه. فرق شاه قانونی هم با شاهان دروغین همینه.
مرگ جان کجاش تقصیر استنیس بود. استنیس ازش خواست تحت نام خاندانش قیام کنه که جان نپذیرفت. استنیس بهش وینترفل و شمال رو در ازای حمایت شمال پیشنهاد داد ولی جان بنا به دلایل خودش نپذیرفت. ازش خواست (دستور داد) که وحشی ها از دیوار رد شن و جات هم موافق بود. اگه موافق نبود کشتی هاش رو نمی فرستاد شمال و به سران وحشی ها نامه نمی داد که تحت یه شرایطی حاضریم بهتون اجازه ی عبور بدیم. ضمن این که جان سر نامه ی رمسی قاط زد کجاش تقصیر استنیسه؟؟ بعد مگه ملیساندر چند بار به جان هشدار داد که خطر در کمینته و گرگت رو نزدیک خودت نگه دار. جان که می دونست ملیساندر قدرت های جادویی داره. چرا گوش نکرد؟ دلیلش جز لجبازی بود؟ جان مرد برا خاطر غرور و خیره سری خودش و کوته بینی زیردستانش. کلا استارک ها بلاهایی که سرشون می آد به خاطر غرور و لجبازی و گوش ندادن به حرف دیگران هم هست.
اینم بگم من خودم جان و راب رو از استنیس بیشتر دوست دارم ولی قبول نمی کنم مرگ جان گردن استنیسه.
این پست رو در پاسخ پست جورامون زدم ولی حواسم نبود به اون ارجاعش بدم.
من به استاد همین ویدئو میگم که رابرت برای پادشاه شدن از خون تارگرینش سوء استفاده کرد. کل حرفم اینه که از براتیونها خیری به استارکها نرسیده اما برعکسش بارها اتفاق افتاده.
جان به حرف ملیساندره گوش نکرد چون چپ و راست پیشگویی هاش اشتباه از آب در میومد(در مورد آریا و …)، یکی از مهمترین دلیلی که زیردستان جان بهش خیانت کردن این بود که جان اجازه داد استنیس توی قلعه های نگهبانان شب بمونه. اینکار حمایت از یک پادشاه بود. استنیس توی دراگون استون هیچ شانسی نداشت و کمتر از یک هفته سقوط میکرد، تمام ناوگانش تو بلک واتر از بین رفت و تنها با چند کشتی انگشت شمار تونست در بره. استنیس به شمال احتیاج داشت. جان به خاطر سوگندش پیشنهادهای استنیس رو قبول نکرد اما استنیس هیچ ارزشی برای جان قائل نبود و فقط میخواست ازش استفاده کنه. نامه رمزی فقط باعث کشیده شدن کبریت شد. اگه اونم نبود به خاطر کارهایی که استنیس مجبورش کرده بود دیر یا زود بهش خیانت میشد.
استنیس زمانی که به نفعش باشه به زیر دستاش گوش میده. تو قضیه سوزوندن ادریک استورم استنیس شرافت نشون داد؟ اگه داووس نبود ادریک رو میکشت. چرا آشا یا تئون رو نکشت؟ چون بهشون احتیاج داشت. همه جا دم از عدالت میزنه اما عدالت رو زمانی اجرا میکنه که به نفعش باشه. فرق استنیس با استارکها همینه. استارکها عدالت رو تحت هر شرایطی اجرا میکنن(و چوبش رو هم میخورن) اما استنیس زمانی اجرا میکنه که نفعی براش داشته باشه.(برای همین تا الان موفق بوده)
تو قسمت اول که بحثی نداریم. ایریس باید سقوط می کرد و نمی شد سلطنتش رو به پسراش داد. مملکت هم بدون پادشاه نمی شد. برای همین یکی از سه فاتح باید شاه می شد. اینا چون رابرت با خاندان تارگرین نسبت دوری داشت نتیجه گرفتن که باید سلطنت رو بدن رابرت. . این تصمیم هم چیزی نبوده که بعد پیروزی در ترایدنت و فتح پایتخت گرفته باشن. این تصمیم رو قبل از سفر ادارد و رابرت از ایری به وینترفل و استورمزاند گرفتن. رابرت هم که ادراد و جان رو استثمار نکرده که، خود جان و ادارد هم با این نظر موافق بودن. خود رابرت هم اول کتاب یک گفت که باید جان یا ادارد شاه می شدن و اونا می تونستن شاه بهتری باشن.
جان به حرف ملیساندر گوش نکرد چون زیادی گنده دماغ بود. ملیساندر بهش گفتا یه دختر خاکستری پوش رو دیدم که داره میاد و یه دختره خاکستری پوش هم اومد. حالا شاید دقیق پیشبینیش درست نبود ولی همین هم مشخص می کنه ملیساندر تا حد توانایی پیشبینی آینده رو داره. ضمن این که ملیساندر منس رو هم نشون جان داد. دیگه هر کی بود می فهمید که این قدرت جادویی داره و باید حرفش رو جدی گرفت. جان ولی ترجیح داد نیمه ی خالی لیوان و نگاه کنه.نتیجه ی جدی نگرفتن حرف ملیساندر و لج بازی احمقانه اش رو هم دید.
دلیل های خیانت به جان هم زیاد بود. یکیش این بود که یکی دو تا قلعه رو به استنیس داد. جان به وحشی ها اجازه داد تحت شرایطی از دیوار عبور کنند و این برای کوته فکرایی که دورو برش بودن غیر قابل پذیرش بود. این ایده هم نظر مشترک جان و استنیس بود. جان یکی از نجب زاده های شمالی رو اسیر کرد و دختری که اون دنبالش بود رو داد به یه وحشی شمال دیوار. جان قلعه های توی دیوار رو با وحشی های شمال دیوار پر کرد. نمی گم کارای بدی کری کرده. کاراش درست بوده ولی مسوولیتش گردن خودشه نه استنیس.
در مورد ادریک استورم هم استنیس هیچ تصمیم قاطعی نگرفت که بخوایم بابتش بی شرافتش بدونیم. اگه ادم سستی بود می تونست خیلی قبل از فراری دادن ادریک اون رو بکشه. شک داشت ولی تصمیمه که مهمه نه شک طرف. خود جان هم چند بار شک کرد که قسمش رو بذاره زیر پا و با ییگریت بمونه. داووس ادریک رو فراری داد چون امکان داشت استنیس اون رو بکشه.
در مورد تیان و آشا رو هم تعجب می کنم چرا چنین چیزی رو مطرح می کنی. استنیس که همون اول گفت برسیم وینترفل تیان رو اعدام می کنیم. آشا هم که دلیلی برای کشتنش نیست. به دیپ وود موت حمله کرده ولی همون دژی رو که گرفته با ساکنینش خوش رفتاری کرده. خود لیدی گلاور و بقیه هم مخالف اعدامش بودند. بعد اسیر جنگی رو که نمی کشن. وگرنه چرا راب گذاشت جیمی زنده بمونه. او که بیش از آشا مستحق مرگه. این طوری نگاه کنیم اون کار هم می شه بی شرافتی.
کلا براتیون ها ۰ و ۱۰۰ هستن
مثلا رابرت دست رد به سینه هیچ نوع خوشگذزونی نزد
استنیس که اصلا تا حالا تو زندگیش نخندیده
با اون فامیلای مارمولک پرستشون
رابرت جان دنریس فامیلته(ملکه مارمولک ها )
لیانا که پیچوند رفت
کلا خاندانتون با بدبختی عجین شده
خادان کاگان از شما خوشبخت تره
شما می تونین این همه نمک روی زخم های چرک کرده ی ما نریزین؟
چقدر من باید به خاطر این تارگرین ها سرکوفت بخورم؟
آخه رابرت بیچاره در مورد فامیل های نچسبش چه حق انتخابی داشته؟
تمام این حرفها آخرش به اینجا ختم میشه که همه ی ۷ خاندان دور انگشت یک نفر میچرخن
لنیستر بزرگ که همیشه با سیاستش کار رو پیش میبره نه فقط با اتکا به پرچم دارهاش و ارتشش
راب استارک از بین رفت (گرچه والدر فری ایکار رو کرد اما به هر حال این به خاطر دستور تایوین لنیستر بود )… رابرت مرده ..ند استارک هم همینطور . ولی تایوین هنوز هم قدرتمند ترین شخص در وستروس هستش و ارتش شمال و جنوب از هم پاشیدن و زمستان هم در راهه
هنوز هم؟ مگه قبلا قوی ترین فرد وستروس بوده؟ کی؟ تو دوره ی ایریس که بچه اش رو به زعم خودش دزدیدن ازش و نتونست لام تا کام حرف بزنه؟
ضمنا عزیز من خیلی عجله نکن نوبت شما هم می رسه.
بعد از خوندن مقاله های این سایت؛ (به عنوان بی طرف)بنظرم شاه بر حق وستروس باید فردی از شمال باشه چون فقط شمالی ها هستن که خون اولین انسان هارو دارن. تارگرین ها که خودشون غاصب هستن و فقط با تکیه بر قدرت اژدهاهاشون توانستن به زور وستروس رو بگیرن و بعدشم که کارهای فجیعی مثل ازدواج با خواهر و قتل عام مردم انجام دادن و دنریس هم قطعا همین راه رو در پیش گرفته…لینستر های که هیچ شرافتی ندارن و اصلا حتی راجبشون بحث نمیکنم و از صمیم قلب میخوام که جز تایرون نسل همشون منقرض بشه و چقدر قشنگتر میشه که این انقراض بدست شمالی ها و به خون خواهی راب و ند و بقیه شمالی ها باشه! خاندان براتیون هم به تارگرین ها برمیگرده و جدشون برادر حرامزاده اگان فاتح بوده و به همون اندازه غاصب هستن اما قطعا به مراتب بهتر از لینسترها و تارگرین ها هستن، اما اگر قرار باشه پادشاهی وستروس به شمال نرسه قطعا پسر حرامزاده رابرت (گندری)از همه برحق تره.من کتاب رو نخوندم امیدوارم وقت کنم بخونم اما سایت خوب شما اطلاعات جالبی از این اثر فوق العاده مارتین بهم داده (البته به پای آثار تالکین نمیرسه و در واقع شاگرد تالکینه!)
استارک ها متاسفانه سیاست مداران خوبی نیستند و همیشه همین باعث میشه به سرنوشت بدی دچار بشن
برای مثال:برندون برادر ند استارک در حرکتی بسیار نابخردانه و اشتباه وقتی خبر ناپدید شدن لیانا رو میشنوه به بارانداز پادشاه میره و درخواست مرگ و محاکمه برای ریگار میکنه اما پادشاه دیوانه خودش و پدرش رو میکشه. در اینجا به جای اینکه صبر کنه و بفهمه قضیه چیه مثل برادر های غیرتی بیفکر سرشو میندازه پایین و نه تنها ریگار اونجا نیست بلکه لیانا هم پیدا نمیکنه و در نهایت خودش و پدرش میمیرند
بهترین مکان برای استارک ها شماله و پادشاهی بر اونجا نه تمام هفت پادشاهی
درباره پادشاهی باراتیون ها متاسفانه اونها هم ثابت کردند پادشاهان خوبی نیستند و دیدیم وضع پادشاهی در زمان رابرت اصلا خوب نبود
اقا من جدا برام مسئله پیش اومده، همه مطمئنن که جان مرده؟ من توی ویکی که خوندم نوشته زنده موندن یا مردن جان هنوز نامشخصه، جدا این پسر رو دوست دارم احتمال زنده موندنش وجود داره؟
همه تو این وستروس خراب شده غاصب هستند! شمال مال استارک ها نبوده استارک ها( که این همه میگن شمال! شمال فراموش نمیکنه!)ساکنان واقعی شمال رو قتل عام کردند و بعد اونجا رو به دست آوردند! آره استارک ها خیلی خوبن ?
همه تو این وستروس خراب شده غاصب هستند! شمال مال استارک ها نبوده استارک ها( که این همه میگن شمال! شمال فراموش نمیکنه!)ساکنان واقعی شمال رو قتل عام کردند و بعد اونجا رو به دست آوردند!
کاملاً درست میگی مبین گرامی
متاسفانه همهی خاندانها بلااستثنا دستشون تا مرفق آغشته به خون بیگناهان بوده. فقط شدّت قساوتشون با همدیگه تفاوت داشته. استارکها هم از این قاعده مستثنا نبودند
اینجاست که حرفهای سندور کلگین به سانسا را بهتر متوجه میشیم که میگفت: برادرت قاتله. بابات قاتل بود. بچههات قاتل میشن. دنیا بر محور قتل میچرخه
خدابیامرز حرفهاش تلخ اما عین حقیقت بود
روحش شاد و یادش گرامی
واقعا راست میگه سندور واقعا فرد واقعیت گرایی بود روحش شاد و یادش گرامی ?