اپیزود پایانی فصل دوم خاندان اژدها، محبوبترین معمای نغمههایی از یخ و آتش اثر جرج آر.آر. مارتین، یعنی «مردان سبز» را به نمایش گذاشت. این افراد به طور کلی از سریال بازی تاج و تخت کنار گذاشته شدند، بنابراین دیدن یکی از آنها روی صفحهی نمایش، طرفداران را بسیار هیجانزده کرده است. در اینجا، توضیحی دربارهی اهمیت آنها میدهیم، اما منصفانه است که پیش از آن یک هشدار به شما بدهیم: اسپویلهای زیادی وجود خواهد داشت!
اپیزود پایانی فصل دوم خاندان اژدها، رویاهای دیمون تارگرین در هرنهال را با لمس درخت ویروود به پایان رساند. هنگامی که او به دنبال آلیس به سمت گادزوود میرفت، فردی را در نزدیکی درخت دید که شاخهایی روی سرش داشت. با نزدیک شدن دیمون و آلیس، آن شخص به سرعت دور شد و از آنجایی که جادوگر در مورد آن نظری نداد، شاهزادهی شریر نیز کنجکاوی نکرد.
اما مردان سبز چه کسانی هستند؟
یک نژاد افسانهای از انساننماها در وستروس که برای هزاران سال توسط هیچکسی دیده نشدهاند؛ شاید از زمانی که خود وایتواکرها (آغازشان) وجود داشتند.
به مردان سبز اغلب در کتابهای مارتین و گاهی در سریالهای تلویزیونی اشاره شده است. مانند وایتواکرها، غولها و بچههای جنگل، بیشتر شخصیتها تصور میکنند که مردان سبز یا منقرض شدهاند و یا افسانهاند. اما مخاطب آشکارا میآموزد که بیشتر آن موجودات هنوز زنده هستند. ما خودمان هرگز مردان سبز را روی صفحهی کتاب یا صفحهی نمایش ندیدهایم، اگرچه به ما گفته میشود که آنها در جزیرهی فیسز (چهرهها) زندگی میکنند و برخی از شخصیتها برای مشورت نزد آنان میروند، اما بیشتر از این چیزی گفته نمیشود. اتفاقاً دیمون از آن جزیره دور نیست، زیرا جزیرهی فیسز در مرکز دریاچهی گادزآی (چشم خدا)، درست در کنار هرنهال قرار دارد.
به دلیل تمایل مارتین به گفتن روایتها از راویان غیرقابل اعتماد، ما اطلاعات زیادی در مورد مردان سبز به جز اهمیت آنها برای طرح داستان نداریم. تاریخ و افسانه چندین توضیح ممکن برای این قبیلهی کوچک به ما میدهد و هر کدام بیشتر با جهانبینی شخصیتی که آن را در داستان توصیف میکند، رنگ میگیرد. ننه پیر به برن استارک میگوید که مردان سبز، پوستی به رنگ سبز تیره دارند، اما آنها بسیار بلندتر از فرزندان جنگل هستند و روی سرشان شاخ دارند. استادان میگویند که شاید آنها انسانهایی هستند که پوستشان را سبز میکنند و سرپوشهای شاخدار میپوشند، اما تعداد کمی از شخصیتها توانستهاند از جزیرهی فیسز دیدن کنند تا خودشان متوجه شوند.
ما میشنویم که هر کسی که به آنجا نزدیک میشود، توسط چیزهایی مرموز، آب و هوای بد یا حتی دستههایی از زاغها – که احتمالاً توسط سبزبینها کنترل میشوند – از آنجا رانده میشود. با این حال، در داستان اصلی میدانیم که هاولند رید از این جزیره بازدید کرده است. برن این داستان را از فرزندانِ هاولند، میرا و جوجن رید، میشنود، اما ما جزئیات زیادی در مورد این دیدار نمیخوانیم. آتش و خون به ما میگوید که ممکن است شخصیتی در آینده و قبل از پایان این جنگ، از جزیره بازدید کند. اگرچه به دلیل ماهیت تاریخی این کتاب، مطمئن نیستیم که آیا این ادعا درست است یا نه.
اما این افراد و این جزیره، علیرغم ناشناس بودن، نقش برجستهای در بسیاری از تئوریها دارند. این تئوریها در اوایل سال جاری و زمانی که تقویم رسمی جدید نغمهای از یخ و آتش، طرحی از والدین جان اسنو، لیانا استارک و ریگار تارگرین، را نشان میداد که در زیر درخت ویروودی سبز با چهرهای حک شده روی آن ایستاده بودند، به شدت افزایش یافت. طرفداران این موضوع را به عنوان نشانهای در نظر گرفتند که درختان ویروود به نوعی توسط جادو خراب شدهاند و در اصل آنها سرسبز بودند و نه سفید با برگهای قرمز. آنها تصور میکنند که تنها جایی که درختانی مانند این هنوز میتوانند در داستان فعلی وجود داشته باشند، در جزیرهی فیسز است که توسط مردان سبز محافظت میشود.
در هر صورت، واضح است که مردان سبز یکی از آخرین گرههای جادوی ویروودها هستند که باید در داستان مارتین باز شود. این واقعیت که خاندان اژدها به تازگی یک مرد سبز را برای اولین بار به ما نشان داده، طرفداران را هیجان زده کرده و امیدوارند که سریالهای تلویزیونی ممکن است افشاگریهای بیشتری را در حالی که ما همچنان منتظر کتاب هستیم، نشان دهند.