پرش به محتوا

باریستان سلمی: تفاوت میان نسخه‌ها

۸۸۳ بایت اضافه‌شده ،  ‏۴ ژوئیهٔ ۲۰۱۴
خط ۱۰۱: خط ۱۰۱:


دنی تصمیم می گیرد که تنها با یک نگهبان و تعداد محدودی سوار شامل ریش سفید، به دیدار مردمش برود. او مردمش را لمس می کند و به آنان نیز اجازه می دهد که او را لمس کنند. در حالی که او برای صحبت با زن بارداری توقف کرده بود، یک مرد ژنده پوش با سری تراشیده، به او حمله کرد و او را از اسبش پایین کشید. مرد دنی را با شمشیرش تهدید به مرگ کرد و به او گفت که ابتدا سینه های او را می برد. دنی صدای مرد را شناخت و فهمید که او همان حرامزاده ی تایتان است. مردی آزاد شده تلاش کرد که به دنی کمک کند اما حرامزاده صورت مرد را با شمشیرش برید. ریش سفید با چوب دستیش از اسب خود پایین جهید و به طرف حرامزاده آمد، مرو با دیدن ریش سفید می خندد زیرا فکر نمی کرد که خطری از طرف پیرمرد او را تهدید می کند، با این حال، ریش سفید به راحتی توانست با چوب دستیش حرامزاده را شکست دهد و سپس او را به درون آب پرتاب کرد. ریش سفید بخاطر کمک دیر هنگامش از دنی عذرخواهی کرد زیرا نتوانسته بود حرامزاده را بشناسد و به دنی قول داد که در آینده زودتر به کمکش خواهد آمد.
دنی تصمیم می گیرد که تنها با یک نگهبان و تعداد محدودی سوار شامل ریش سفید، به دیدار مردمش برود. او مردمش را لمس می کند و به آنان نیز اجازه می دهد که او را لمس کنند. در حالی که او برای صحبت با زن بارداری توقف کرده بود، یک مرد ژنده پوش با سری تراشیده، به او حمله کرد و او را از اسبش پایین کشید. مرد دنی را با شمشیرش تهدید به مرگ کرد و به او گفت که ابتدا سینه های او را می برد. دنی صدای مرد را شناخت و فهمید که او همان حرامزاده ی تایتان است. مردی آزاد شده تلاش کرد که به دنی کمک کند اما حرامزاده صورت مرد را با شمشیرش برید. ریش سفید با چوب دستیش از اسب خود پایین جهید و به طرف حرامزاده آمد، مرو با دیدن ریش سفید می خندد زیرا فکر نمی کرد که خطری از طرف پیرمرد او را تهدید می کند، با این حال، ریش سفید به راحتی توانست با چوب دستیش حرامزاده را شکست دهد و سپس او را به درون آب پرتاب کرد. ریش سفید بخاطر کمک دیر هنگامش از دنی عذرخواهی کرد زیرا نتوانسته بود حرامزاده را بشناسد و به دنی قول داد که در آینده زودتر به کمکش خواهد آمد.
آن ها به چادر دنی بازگشتند، سپس سر جورا می رسد و دنی از او می پرسد که چرا به او اطلاع نداده بود که حرامزاده ی تایتان فرار کرده است، و همچنین می گوید که ریش سفید حرامزاده را کشته است. سپس دنریس می خواهد که برای قدردانی از ریش سفید، او ر شوالیه کند. سر جورا و ریش سفید هردو همزمان می گویند ''"نه"''. هنگامی که سر جورا تحت تاثیر کشتن حرامزاده ی تایتان به دست ریش سفید آن هم تنها با یک چوبدستی،  قرار می گیرد، از ملازم پیر می پرسد که او چه کسی است، و ریش سفید پاسخ می دهد که او شوالیه بهتری از سر جورا است.
۱٬۹۴۶

ویرایش