۱۱۳
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۲۸: | خط ۲۸: | ||
==وقایع اخیر== | ==وقایع اخیر== | ||
===نزاع شاهان=== | ===نزاع شاهان=== | ||
در هنگام [[جشن برداشت]] (Harvest Feast) در وینترفل ، جوجن و خواهرش به آن جا رسیدند تا حمایت خاندانشان را از وینترفل و شاه [[راب استارک]] (Robb Stark) ، بعد از مرگ ادارد ، اعلام کنند. جوجن درباره ی [[دایرولف]] ها (Direwolf) می پرسد و می خواهد آن ها را ببیند و به او گفته می شود که آن ها در [[جنگل خدایان]] (Godswood) هستند. جوجن از دایرولف ها نمی ترسد و به [[برن استارک|برن]] و میرا می گوید که امروز ، روز مرگ او نیست.{{رف|نش|21}} | |||
میرا افشا می کند که جوجن دارای قدرت سبزبینی است و پس از اینکه پدرشان در مورد رویای جوجن شنید آن ها را به وینترفل فرستاد. جوجن تعریف کرد که رویای او درباره گرگی بالدار و کلاغی سه چشم بوده که آن سوی دیوار زندگی می کنند. جوجن وقتی که دایرولف ها پرخاشگر می شوند نمی ترسد ولی از دستور خواهرش اطاعت می کند و به از یک [[درخت نیایش]] (Weirwood) بالا می رود تا از دایرولف ها در امان باشد. وقتی رویاهای سبز جوجن از طرف [[استاد لوین]] (Maester Luwin) فاقد اهمیت قلم داد می شوند میرا یکی از رویاهای سبز جوجن را برای برن تعریف می کند: | |||
{{نقل قول|تو سر میز شام نشسته بودی ولی به جای یه خدمتکار ، استاد لووین غذاتو اورد. اون بهترین تیکه گوشت برات سرو کرد که نیم پز و خونی بود و بوش انقد خوب بود که دهن همه آب افتاد. گوشتی که به [[خاندان فری|فری ها]] داد خاکستری و کهنه بود ولی بازم اونا از شامشون بیشتر از تو لذت بردن.{{رف|نش|28}}}} | |||
مدتی بعد برن ، از طریق لوین ، از پیروزی راب استارک در مقابل سر [[استفورد لنیستر]] (Ser Stafford Lannister) در [[نبرد آکس کراس]] و همچنین مرگ سر [[استورون فری]] (Ser Stevron Frey) ، مطلع می شود. با وجود خوشحالی برن برای پیروزیشان او می داند که تنها [[تایوین لنیستر]] است که در ارتش دشمن اهمیت دارد. در مقابل هیچکدام از والدر کوچک و بزرگ از مرگ عمویشان ، استورون ، ناراحت به نظر نمی رسند. استاد لوین به آن دو می گوید که باید شرمنده باشند چرا که آن دو به پیشروی فری ها بیشتر از مرگ عمویشان اهمیت می دهند.{{رف|نش|35}} | |||
جوجن بعد ها به برن می گوید: | |||
{{نقل قول|من تو رویا دیدم که دریا به دیوارای وینترفل میخورد. من موجای سیاه دیدم که به دروازه ها و برجا میخوردن و بعدش آب شور اومد از روی دیوارا اومد و تموم قلعه رو پر کرد. مردای غرق شده تو حیاط غوطه ور بودن. وقتی که بار اول اون خواب تو گری واتر (Greywater) دیدم ، اون مردا رو نمیشناختم ولی الان می شناسم. [[ایل بلی]] (Alebelly) که موقع جشن اسممون خوند ، یکی از اونا بود. [[چیل|سپتون تو]] (Septon) و [[میکن|آهنگرت]] یکی دیگه از اون مردا بود.{{رف|نش|35}}}} | |||
برن در حالی که ترسیده و گیج شده است ، جواب می دهد که دریا خیلی دور است و وینترفل دیوار های بلندی دارد ولی جوجن اصرار می کند که دریا از روی دیوارها عبور می کند. برن با جوجن درباره رویاهای خودش در مورد کلاغ سه چشم و همچنین در مورد خوابی که در آن درحال سقوط بوده ، صحبت می کتد. جوجن به برن می گوید که او (برن) یک [[وارگ]] (Warg) است و همچنین قدرتمند ، ولی تا زمانی که چشم سومش را باز نکند ، پرواز نخواهد کرد. جوجن همچنین به برن می گوید تا در مورد وارگ بودنش با دیگران صحبت نکند زیرا باعث ایجاد ترس از او در آن ها می شود. برن سعی می کند که در مورد رویای جوجن به دیگران هشدار دهد ولی کسی به این هشدارهای در مورد دریا توجه نمی کند.{{رف|نش|35}} | |||
سر [[رودریک کسل]] (Ser Rodrik Cassel) به همراه زندانی که در ازدواج زوری و سپس قتل بانو [[دانلا هورن وود]] (Donella Hornwood) دست داشته است ، برمی گردد. جوجن فاش می کند که او در خواب اجساد برن و [[ریکان استارک|ریکان]] (Rickon) را در مقابل مردی که به او [[ریک]] (Reek) می گویند دیده و او در حال کندن پوست صورت آن دو با چاقو بوده است. میرا می گوید که شاید بتواند ریک را بکشد ولی جوجن می گوید که او در این کار موفق نمی شود.{{رف|نش|35}} | |||
وقتی که [[تئون گریجوی]] (Theon Greyjoy) وینترفل را تسخیر می کند ، برن از اتاقش به بیرون رانده می شود و میرا و جوجن را ، که آن دو نیز زندانیند ، ملاقات می کند.{{رف|نش|46}} همانند خواب جوجن ، ایل بلی{{رف|نش|46}} ، سپتون [[چیل]] (Chayle){{رف|نش|50}} و [[میکن]] آهنگر (Mikken){{رف|نش|46}} بوسیله [[آهن زاده|آهن زادگان]] (Ironborn) کشته می شوند. بعدا فرزندان استارک و رید بویسله [[اشا]] (Osha) و [[هودور]] (Hodor) فرار می کنند و در سرداب های وینترفل مخفی می شوند.{{رف|نش|69}} تئون و ریک که قادر به پیدا کردن برن و ریکان نیستند ، دو فرزند یک آسیابان را به قتل می رسانند و اجساد سوخته آن ها را به عنوان اجساد برن و ریکان به اهالی وینترفل نشان می دهند.{{رف|نش|50}}{{رف|نش|56}} | |||
وقتی جوجن و همراهانش از سرداب ها خارج می شوند ، متوجه می شوند که قلعه سوخته و اهالی آن کشته شده اند. در جنگل خدایان ، لوین در حال مرگ به اشا پیشنهاد می کند که بچه های استارک از هم جدا شوند. اشا تصمیم می گیرد که ریکان را با خود به جنوب ببرد و جوجن می گوید که آن ها هم برن را با خود می برند. بعد از جداییشان ، میرا ، هودور ، برن و جوجن به سمت شمال حرکت می کنند.{{رف|نش|69}} | |||
==یورش شمشیرها== | |||
==منابع== | ==منابع== | ||
{{منابع|2}} | {{منابع|2}} | ||
[[en:Jojen Reed]] | [[en:Jojen Reed]] |
ویرایش