۱۲۴
ویرایش
| خط ۱۹۰: | خط ۱۹۰: | ||
به هر حال، دو برادر در تالاری از قلعه به هم رسیدند و نبردی مرگبار میانشان درگرفت. آوازها روایت میکنند که برادران در حالی که شمشیرهایشان بر هم میخورد عشق و برادری را بر زبان آوردند و پس از یک ساعت مبارزه، در آغوش یکدیگر جان دادند. اما به روایت قارچ، آنها همدیگر را «خائن» خواندند و در همان آغاز نبرد، هر دو زخمهای مرگبار برداشتند.{{رف|آوخ|پادشاهان تارگرین: اگان دوم}}{{رف|آوخ|مرگ اژدهایان - اژدهای سرخ و اژدهای زرین}} | به هر حال، دو برادر در تالاری از قلعه به هم رسیدند و نبردی مرگبار میانشان درگرفت. آوازها روایت میکنند که برادران در حالی که شمشیرهایشان بر هم میخورد عشق و برادری را بر زبان آوردند و پس از یک ساعت مبارزه، در آغوش یکدیگر جان دادند. اما به روایت قارچ، آنها همدیگر را «خائن» خواندند و در همان آغاز نبرد، هر دو زخمهای مرگبار برداشتند.{{رف|آوخ|پادشاهان تارگرین: اگان دوم}}{{رف|آوخ|مرگ اژدهایان - اژدهای سرخ و اژدهای زرین}} | ||
=== | === داسکندیل و روکزرست === | ||
{{مقاله اصلی|غارت داسکندیل|نبرد روکزرست}} | |||
با بدتر شدن اوضاع، سر [[کریستون کول]] باور داشت که تنها اقدامات سریع و قاطع میتواند سرنوشت جنگ را عوض کند. او ارتشی گرد آورد و ابتدا به [[کراونلندز]] تاخت. نیروهای خاندانهای [[رازبی]] و [[استوکورث]] ــ که لردهایشان به تازگی به شاه [[اگان تارگرین دوم]] سوگند وفاداری خورده بودند ــ به سپاهش پیوستند. سپس به [[داسکندیل]] حمله برد و شهر را غارت کرد و لرد [[گانثور دارکلین]] را که به رینيرا وفادار بود، گردن زد. آنگاه کریستون توجه خود را به [[روکزرست]] معطوف کرد، چرا که خاندان [[استاونتن]] نیز پشتیبان رینيرا بودند. | با بدتر شدن اوضاع، سر [[کریستون کول]] باور داشت که تنها اقدامات سریع و قاطع میتواند سرنوشت جنگ را عوض کند. او ارتشی گرد آورد و ابتدا به [[کراونلندز]] تاخت. نیروهای خاندانهای [[رازبی]] و [[استوکورث]] ــ که لردهایشان به تازگی به شاه [[اگان تارگرین دوم]] سوگند وفاداری خورده بودند ــ به سپاهش پیوستند. سپس به [[داسکندیل]] حمله برد و شهر را غارت کرد و لرد [[گانثور دارکلین]] را که به رینيرا وفادار بود، گردن زد. آنگاه کریستون توجه خود را به [[روکزرست]] معطوف کرد، چرا که خاندان [[استاونتن]] نیز پشتیبان رینيرا بودند. | ||
[[پرونده:Sunfyre.png|بندانگشتی|چپ|300px|[[سانفایر]]، اثر اشلی هانتر رایس ©]] | [[پرونده:Sunfyre.png|بندانگشتی|چپ|300px|[[سانفایر]]، اثر اشلی هانتر رایس ©]] | ||
[[لرد استاونتن]] در برابر حمله مقاومت کرد و کلاغی به [[دراگوناستون]] فرستاد. شاهزادهخانم [[رینیس تارگرین (دختر ایمون)|رینیس]] با [[میلیس]]، اژدهایش، به یاری او شتافت. اما نیروهای کریستون با [[منجنیق عقرب]]، کمانهای بزرگ و تیرهای پرشمار به اژدها حمله کردند و بدین ترتیب [[نبرد روکزرست]] در {{تاریخ|129}} آغاز شد.{{رف|آوخ|مرگ اژدهایان - اژدهای سرخ و اژدهای زرین}} | [[لرد استاونتن]] در برابر حمله مقاومت کرد و کلاغی به [[دراگوناستون]] فرستاد. شاهزادهخانم [[رینیس تارگرین (دختر ایمون)|رینیس]] با [[میلیس]]، اژدهایش، به یاری او شتافت. اما نیروهای کریستون با [[منجنیق عقرب]]، کمانهای بزرگ و تیرهای پرشمار به اژدها حمله کردند و بدین ترتیب [[نبرد روکزرست]] در {{تاریخ|129}} آغاز شد.{{رف|آوخ|مرگ اژدهایان - اژدهای سرخ و اژدهای زرین}} | ||
| خط ۲۰۰: | خط ۲۰۴: | ||
شاه اگان به کینگز لندینگ بازگردانده شد، جایی که استادان پزشکی با [[شیر خشخاش]] درد او را تسکین دادند. سانفایر بیش از حد بزرگ بود که جابهجا شود و چون توان پرواز هم نداشت، در روکزرست باقی ماند. برای محافظتش نگهبانانی گماشته شدند تا به او غذا دهند. با ناتوانی اگان، ایموند لقب «[[نگهبان قلمرو]]» را به خود گرفت.{{رف|آوخ|مرگ اژدهایان - اژدهای سرخ و اژدهای زرین}} | شاه اگان به کینگز لندینگ بازگردانده شد، جایی که استادان پزشکی با [[شیر خشخاش]] درد او را تسکین دادند. سانفایر بیش از حد بزرگ بود که جابهجا شود و چون توان پرواز هم نداشت، در روکزرست باقی ماند. برای محافظتش نگهبانانی گماشته شدند تا به او غذا دهند. با ناتوانی اگان، ایموند لقب «[[نگهبان قلمرو]]» را به خود گرفت.{{رف|آوخ|مرگ اژدهایان - اژدهای سرخ و اژدهای زرین}} | ||
=== بذر اژدهاها === | === بذر اژدهاها === | ||
پس از مرگ همسرش [[رینیس تارگرین (دختر ایمون)|رینیس]]، لرد [[کورلیس ولاریون]] تهدید کرد که جبههٔ رینيرا را ترک خواهد کرد، مگر آنکه پسرش [[جاکریس ولاریون]] او را بهعنوان [[دست ملکه]] برگمارد. جاکریس با این خواسته موافقت کرد. سپس شاهزاده [[جافری ولاریون]] همراه با بانو [[رینا تارگرین (دختر دیمون)|رینا]]، سه [[تخم اژدها]] و اژدهای جافری، [[تیرکسس]]، به [[ویل آرین]] فرستاده شدند. همچنین [[اگان تارگرین سوم|اگان جوان]] و [[ویسریس تارگرین دوم|ویسریس]] با کشتی ''[[گی اباندن]]'' به [[پنتوس]] فرستاده شدند تا نزد شاهزادهٔ پنتوس (که دوست دیمون بود) پرورش یابند، تا زمانی که رینيرا تخت آهنین را تصاحب کند. | پس از مرگ همسرش [[رینیس تارگرین (دختر ایمون)|رینیس]]، لرد [[کورلیس ولاریون]] تهدید کرد که جبههٔ رینيرا را ترک خواهد کرد، مگر آنکه پسرش [[جاکریس ولاریون]] او را بهعنوان [[دست ملکه]] برگمارد. جاکریس با این خواسته موافقت کرد. سپس شاهزاده [[جافری ولاریون]] همراه با بانو [[رینا تارگرین (دختر دیمون)|رینا]]، سه [[تخم اژدها]] و اژدهای جافری، [[تیرکسس]]، به [[ویل آرین]] فرستاده شدند. همچنین [[اگان تارگرین سوم|اگان جوان]] و [[ویسریس تارگرین دوم|ویسریس]] با کشتی ''[[گی اباندن]]'' به [[پنتوس]] فرستاده شدند تا نزد شاهزادهٔ پنتوس (که دوست دیمون بود) پرورش یابند، تا زمانی که رینيرا تخت آهنین را تصاحب کند. | ||
ویرایش