پرش به محتوا

ایریس تارگرین دوم: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۸۶: خط ۸۶:
== مرگ ==
== مرگ ==


ساعاتی قبل از رسیدن نیرو های همراه ادارد استارک، دوازده هزار نفر از نیرو های [[سرزمین های غربی]] تحت فرمان لرد تایوین لنیستر به بارانداز پادشاه رسیدند و وفاداری خود را به پادشاه اعلام کردند. وریس به پادشاه توصیه کرد که نباید آن ها را به داخل شهر راه داد اما استاد [[اعظم پایسل]] (Maester Pycelle) استدلال کرد که لنیستر ها برای کمک کردن به آن ها آمده اند. ایریس برای این انتخاب سرنوشت ساز به حرف پایسل گوش کرد و دروازه های شهر را گشود. نیرو های لنیستر نیز شهر را به نام پادشاه رابرت غارت کردند.
ساعاتی قبل از رسیدن نیرو های همراه ادارد استارک، دوازده هزار نفر از نیرو های [[سرزمین های غربی]] تحت فرمان لرد تایوین لنیستر به بارانداز پادشاه رسیدند و وفاداری خود را به پادشاه اعلام کردند. واریس به پادشاه توصیه کرد که نباید آن ها را به داخل شهر راه داد اما استاد [[اعظم پایسل]] (Maester Pycelle) استدلال کرد که لنیستر ها برای کمک کردن به آن ها آمده اند. ایریس برای این انتخاب سرنوشت ساز به حرف پایسل گوش کرد و دروازه های شهر را گشود. نیرو های لنیستر نیز شهر را به نام پادشاه رابرت غارت کردند.  
 
ایریس درک کرد که این پایان همه چیز بود، او لرد روزارت و سر جیمی لنیستر، آخرین شوالیه باقی مانده از گارد پادشاه را احضار کرد. ایریس به جیمی دستور داد که پدرش را بکشد سپس او به روزارت دستور داد که انبار های آتش وحشی را آتش بزند تا شهر بسوزد، او گفت "بگذارید (رابرت) پادشاهی شود برای استخوان های سوخته و گوشت های پخته. بگذارید او پادشاه خاکستر ها شود"




۱٬۹۴۶

ویرایش