۱٬۹۴۶
ویرایش
استاد آمون (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
استاد آمون (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴۴: | خط ۴۴: | ||
ویسریس تلاش می کند تا به دنریس برای ترغیب کردن دروگو تشر بزند، اما جایگاه قدرتمند دنریس به عنوان یک " کالیسی " باعث شد تا او شروع به مقاومت در مقابل ویسریس کند. بعد از اینکه او تلاش کرد تا دنریس را بزند، او اسب ویسریس را گرفت و او را وادار کرد که پیاده راه را ادامه بدهد. از نظر دوتراکی ها مردی که سوار بر پشت اسب نباشد مرد واقعی نیست، به همین دلیل نام " Khal Rhae Mhar " به معنی پادشاه پیاده را به ویسریس دادند. بعدا کال دروگو به او پیشنهاد کرد که جایی در گاری به او بدهد و ویسریس نیز قبول کرد، او از سر نادانی فکر می کرد که این پیشنهاد کال برای عذر خواهی از او بخاطر کار اشتباهی که دنریس انجام داده بود است. ویسریس نمی دانست که پیاده فتن در بین دوتراکی ها یک توهین بزرگ بشمار می آید و گاری مخصوص فلج ها، [[خواجه ها]]، افراد خیلی پیر و یا خیلی جوان است، به همین دلیل دوتراکی ها به او نام " Khal Rhaggot " به معنی شاه گاری را دادند. در [[واز دوتراک]] (Vaes Dothrak)، ویسریس مست کرد و به دروگو اصرار کرد که به او تاجش را بدهد. ( در شهر مقدس واز دوتراک ریختن خون یک مرد آزاد ممنوع است ) ویسریس شمشیرش را از غلافش بیرون کشید و فرزند به دنیا نیامده ی دنریس را تهدید کرد. در پاسخ به این کار، دروگو اعلام کرد که به او یک تاج می دهد. دروگو کمربند مدال نشان طلایی خود را ذوب کرد و بر روی سر ویسریس ریخت، به این ترتیب او را تاج گذاری کرد، بدون اینکه حتی یک قطره خون بر زمین بریزد. | ویسریس تلاش می کند تا به دنریس برای ترغیب کردن دروگو تشر بزند، اما جایگاه قدرتمند دنریس به عنوان یک " کالیسی " باعث شد تا او شروع به مقاومت در مقابل ویسریس کند. بعد از اینکه او تلاش کرد تا دنریس را بزند، او اسب ویسریس را گرفت و او را وادار کرد که پیاده راه را ادامه بدهد. از نظر دوتراکی ها مردی که سوار بر پشت اسب نباشد مرد واقعی نیست، به همین دلیل نام " Khal Rhae Mhar " به معنی پادشاه پیاده را به ویسریس دادند. بعدا کال دروگو به او پیشنهاد کرد که جایی در گاری به او بدهد و ویسریس نیز قبول کرد، او از سر نادانی فکر می کرد که این پیشنهاد کال برای عذر خواهی از او بخاطر کار اشتباهی که دنریس انجام داده بود است. ویسریس نمی دانست که پیاده فتن در بین دوتراکی ها یک توهین بزرگ بشمار می آید و گاری مخصوص فلج ها، [[خواجه ها]]، افراد خیلی پیر و یا خیلی جوان است، به همین دلیل دوتراکی ها به او نام " Khal Rhaggot " به معنی شاه گاری را دادند. در [[واز دوتراک]] (Vaes Dothrak)، ویسریس مست کرد و به دروگو اصرار کرد که به او تاجش را بدهد. ( در شهر مقدس واز دوتراک ریختن خون یک مرد آزاد ممنوع است ) ویسریس شمشیرش را از غلافش بیرون کشید و فرزند به دنیا نیامده ی دنریس را تهدید کرد. در پاسخ به این کار، دروگو اعلام کرد که به او یک تاج می دهد. دروگو کمربند مدال نشان طلایی خود را ذوب کرد و بر روی سر ویسریس ریخت، به این ترتیب او را تاج گذاری کرد، بدون اینکه حتی یک قطره خون بر زمین بریزد. | ||
=== نزاع شاهان | === نزاع شاهان === | ||
پس از مرگ ویسریس، دنریس تلاش می کند تا ویسریس را بدون در نظر گرفتن همه ی ظلم هایش به عنوان یک مرد و برادر خوب به خاطر بسپارد. دنی می دانست که ویسریس یک فرد ترسو، ضعیف و عصبی بود، ولی در هر حال او برادرش بود. اژدهایش کار هایی را که او هرگز نمی توانست انجام دهد انجام می دهد. به همین دلیل دنریس نام اژدهای سفیدش را [[ویسریون]] (Viserion) گذاشت. | پس از مرگ ویسریس، دنریس تلاش می کند تا ویسریس را بدون در نظر گرفتن همه ی ظلم هایش به عنوان یک مرد و برادر خوب به خاطر بسپارد. دنی می دانست که ویسریس یک فرد ترسو، ضعیف و عصبی بود، ولی در هر حال او برادرش بود. اژدهایش کار هایی را که او هرگز نمی توانست انجام دهد انجام می دهد. به همین دلیل دنریس نام اژدهای سفیدش را [[ویسریون]] (Viserion) گذاشت. |
ویرایش