کوینتین مارتل: تفاوت میان نسخه‌ها

۳ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۲ سپتامبر ۲۰۱۳
خط ۴۰: خط ۴۰:
کوینتین و همراهانش در طی محاصره [[آستاپور]] (Astapor) در کنار گروه بادزده جنگیدند و در آن جنگ پیروز شدند. دیگر اعضای بادزده به کوینتین لقب ''" قورباغه "'' را دادند. زمانی که کوینتین و همراهانش برنامه داشتند تا از طریق بیابان از مزدوران جدا شوند، فرمانده بادزده [[شاهزاده ژنده پوش،  ]] آن ها را احضار کرد. اول آن ها فکر کردند که شناخته شده اند اما سپس دریافتند که فرمانده کار دیگری با آنان دارد. آن ها به گروهی دیگر از وستروسی ها پیوستند و نقشه آنان این بود که به پیش دنریس بروند و ادعا کنند که از شاهزاده ژنده پوش روی برگردانده و می خواهند به دنریس ملحق شوند. شاهزاده ژنده پوش قصد داشت که با این کار مطمئن شود که جریان جنگ بیشتر به نفع کدام طرف است و به این ترتیب در جناح پیروز جنگ قرار بگیرد.  
کوینتین و همراهانش در طی محاصره [[آستاپور]] (Astapor) در کنار گروه بادزده جنگیدند و در آن جنگ پیروز شدند. دیگر اعضای بادزده به کوینتین لقب ''" قورباغه "'' را دادند. زمانی که کوینتین و همراهانش برنامه داشتند تا از طریق بیابان از مزدوران جدا شوند، فرمانده بادزده [[شاهزاده ژنده پوش،  ]] آن ها را احضار کرد. اول آن ها فکر کردند که شناخته شده اند اما سپس دریافتند که فرمانده کار دیگری با آنان دارد. آن ها به گروهی دیگر از وستروسی ها پیوستند و نقشه آنان این بود که به پیش دنریس بروند و ادعا کنند که از شاهزاده ژنده پوش روی برگردانده و می خواهند به دنریس ملحق شوند. شاهزاده ژنده پوش قصد داشت که با این کار مطمئن شود که جریان جنگ بیشتر به نفع کدام طرف است و به این ترتیب در جناح پیروز جنگ قرار بگیرد.  


 
زمانی که به میرین رسیدند در حضور دنریس خودشان را سربازان تازه ی [[کلاغ های سنگی]] معرفی کردند، سپس کوینتین و همراهانش هویتشان را آشکار کردند. آن ها به دنریس درباره پیمان مخفی ای که پانزده سال پیش بین سر [[ویلم دری]] و ابراین مارتل و با حضور [[لرد دریاهای براووس]] بسته شده بود گفتند. طبق این پیمان [[ویسریس تارگرین سوم|ویسریس تارگرین]] در عوض پشتیبانی درن برای بازپس گیری [[تخت آهنین]]، باید با آریانه مارتل ازدواج می کرد. اکنون با مرگ ویسریس، کوینتین خود پیشنهاد ازدواجش با دنریس را برای پشتیبانی دورن از او مطرح کرد. [[داریو نهاریس]] کوینتین را مسخره کرد و به او گفت که دنریس به یک مرد احتیاج دارد نه یک پسر بچه، این حرف او خشم همراهان کوینتین را برانگیخت. کوینتین سعی کرد تا دنریس را متقاعد کند که هنوز هم برای رد کردن پیشنهاد ازدواجش با [[هیزارد زو لوراک]] و برگشتنش به [[وستروس]] دیر نشده است.
زمانی که به میرین رسیدند در حضور دنریس خودشان را سربازان تازه ی [[کلاغ های سنگی]] معرفی کردند، سپس کوینتین و همراهانش هویتشان را آشکار کردند. آن ها به دنریس درباره پیمان مخفی ای که پانزده سال پیش بین سر [[ویلم دری]] و ابراین مارتل و با حضور [[لرد دریاهای براووس]] بسته شده بود گفتند. طبق این پیمان [[ویسریس تارگرین سوم|ویسریس تارگرین]] در عوض پشتیبانی دورن برای بازپس گیری [[تخت آهنین]]، باید با آریانه مارتل ازدواج می کرد. اکنون با مرگ ویسریس، کوینتین خود پیشنهاد ازدواجش با دنریس را برای پشتیبانی دورن از او مطرح کرد. [[داریو نهاریس]] کوینتین را مسخره کرد و به او گفت که دنریس به یک مرد احتیاج دارد نه یک پسر بچه، این حرف او خشم همراهان کوینتین را برانگیخت. کوینتین سعی کرد تا دنریس را متقاعد کند که هنوز هم برای رد کردن پیشنهاد ازدواجش با [[هیزارد زو لوراک]] و برگشتنش به [[وستروس]] دیر نشده است.}}
۱٬۹۴۶

ویرایش