پرش به محتوا

آریانه مارتل: تفاوت میان نسخه‌ها

۲۵۱ بایت اضافه‌شده ،  ‏۳۰ اکتبر ۲۰۱۳
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴۷: خط ۴۷:
=== بازی تاج و تخت ===
=== بازی تاج و تخت ===


{{اسپویلر|با مرگ ویسریس در [[دریای دوتراکی ]]به دستور شوهر [[دنریس تارگرین|دنریس]]، [[کال دروگو]]، [[پیمان مخفی ازدواج|برنامه]] ازدواج آریانه با ویسریس و آرزوی دوران برای این که آریانه ملکه [[هفت پادشاهی]] شود و برادرش کوینتین نیز بر دورن حکومت کند، بر باد رفت. پس از فهمیدن مرگ کال دروگو، شاهزاده دوران تصمیم گرفت که کوینتین را به ازدواج دنریس دربیاورد. در این زمان آریانه را به صورت محرمانه وارث دورن کرد.}}
{{اسپویلر|با مرگ ویسریس در [[دریای دوتراکی ]]به دستور شوهر [[دنریس تارگرین|دنریس]]، [[کال دروگو]]،{{رف|بتت|46}} [[پیمان مخفی ازدواج|برنامه]] ازدواج آریانه با ویسریس و آرزوی دوران برای این که آریانه ملکه [[هفت پادشاهی]] شود و برادرش کوینتین نیز بر دورن حکومت کند، بر باد رفت. پس از فهمیدن مرگ کال دروگو، شاهزاده دوران تصمیم گرفت که کوینتین را به ازدواج دنریس دربیاورد. در این زمان آریانه را به صورت محرمانه وارث دورن کرد.{{رف|بز|-|آریانه}}}}


=== نزاع شاهان ===
=== نزاع شاهان ===


به عنوان بخشی از پیمان اتحاد بین تخت آهنین و خاندان مارتل، [[تیریون لنیستر]] [[میرسلا براتیون|شاهزاده میرسلا]] را به دورن فرستاد تا زمانی که به اندازه کافی بزرگ شود و بتواند با [[تریستین مارتل]] (Trystane Martell) ازدواج کند، به عنوان یک ملازم در آن جا بماند. سر [[اریس اوکهارت]] از [[گارد پادشاه]] به عنوان محافظ او را همراهی می کند.{{رف|ضبک|13}}  
به عنوان بخشی از پیمان اتحاد بین تخت آهنین و خاندان مارتل، [[تیریون لنیستر]] [[میرسلا براتیون|شاهزاده میرسلا]] را به دورن فرستاد تا زمانی که به اندازه کافی بزرگ شود و بتواند با [[تریستین مارتل]] (Trystane Martell) ازدواج کند، به عنوان یک ملازم در آن جا بماند.{{رف|نش|20}}{{رف|نش|41}} سر [[اریس اوکهارت]] از [[گارد پادشاه]] به عنوان محافظ او را همراهی می کند.{{رف|ضبک|13}}  
{{اسپویلر|آریانه در اقامتی طولانی به همراه شاهزاده دوران در باغ های آبی به سر می برد. او تصمیم گرفت که برای خوش آمد گویی به میرسلا و سر اریس بمحض ورودشان به سان اسپیر برود. خیلی زود آریانه تلاش کرد تا سر اریس را اغوا کند.{{رف|ضبک|40}}}}
{{اسپویلر|آریانه در اقامتی طولانی به همراه شاهزاده دوران در باغ های آبی به سر می برد. او تصمیم گرفت که برای خوش آمد گویی به میرسلا و سر اریس بمحض ورودشان به سان اسپیر برود. خیلی زود آریانه تلاش کرد تا سر اریس را اغوا کند.{{رف|ضبک|40}}}}


خط ۵۷: خط ۵۷:




{{اسپویلر|لرد [[تایوین لنیستر]] به پسرش تیریون گفت که سر اریس اوکهارت در نامه اش نوشته است که میرسلا و نامزدش تریستین رفتار خوبی با هم دارند و میرسلا علاقه شدیدی به شاهزاده آریانه دارد.}}
{{اسپویلر|لرد [[تایوین لنیستر]] به پسرش تیریون گفت که سر اریس اوکهارت در نامه اش نوشته است که میرسلا و نامزدش تریستین رفتار خوبی با هم دارند و میرسلا علاقه شدیدی به شاهزاده آریانه دارد.{{رف|یش|4}}}}




خط ۷۲: خط ۷۲:


در طی یکی از رویارویی های عاشقانه بین آریانه و سر اریس، آریانه توانست با مهارت تمام سر اریس اوکهارت رابرای کمک به نقشه اش تشویق کند.  
در طی یکی از رویارویی های عاشقانه بین آریانه و سر اریس، آریانه توانست با مهارت تمام سر اریس اوکهارت رابرای کمک به نقشه اش تشویق کند.  
آریانه به او قول داد که میرسلا به عوان یک ملکه، مجاز است که آریانه و اریس را به ازدواج هم در بیاورد. او همچنین درباره شکش نسبت به مقصود پدرش برای دزدیدن حق مادری او و ضنش نسبت به نقشه های لرد آندرس و گروه طلایی به اریس گفت. آریانه سر اریس را متقاعد کرد که آن ها نیاز به حرکتی فوری قبل از اینکه دوران آریانه را به باغ های آبی ببرد دارند. درواقع آریانه هیچ قصد جدی ای برای ادامه رابطه اش با سر اریس نداشت و صرفا فقط او را دوست می داشت ولی عاشقش نبود و تنها به یک همبستری لذت بخش با او فکر می کرد.
آریانه به او قول داد که میرسلا به عوان یک ملکه، مجاز است که آریانه و اریس را به ازدواج هم در بیاورد. او همچنین درباره شکش نسبت به مقصود پدرش برای دزدیدن حق مادری او و ضنش نسبت به نقشه های لرد آندرس و گروه طلایی به اریس گفت. آریانه سر اریس را متقاعد کرد که آن ها نیاز به حرکتی فوری قبل از اینکه دوران آریانه را به باغ های آبی ببرد دارند. درواقع آریانه هیچ قصد جدی ای برای ادامه رابطه اش با سر اریس نداشت و صرفا فقط او را دوست می داشت ولی عاشقش نبود و تنها به یک همبستری لذت بخش با او فکر می کرد.{{رف|بز|-|آریانه}}




خط ۸۳: خط ۸۳:




اقدام و نقشه آریانه خیلی زود به پایان رسید. هنگامی که او و همراهانش به محل قایق رسیدند، به جای افراد کمک کننده شان، کاپیتان گارد شاهزاده دوران، [[آریو هوتاه]]، و دوجین سرباز که پشت سرش بودند را دیدند. هدف اصلی آریانه جلوگیری از ریختن خون کسی و حفاظت از شاهزاده میرسلا بود اما با این وجود، سر اریس بدون هیچ امیدی به شانس آوردن، به آریو و مردان همراهش حمله کرد. آریو نیز با تبر بلندش سر او را قطع کرد. هنگامی که آریانه از شدت ناامیدی بر روی زمین افتاد، ستاره سیاه به قصد کشتن شاهزاده میرسلا به او حمله کرد. او میرسلا را بشدت زخمی کرد، به طوری که او یک گوشش را از دست داد، سپس از دست مردان هوتاه فرار کرد. در طی مدتی که آریانه به دستور پدرش بازداشت شده بود، به این فکر می کرد که چگونه نقشه بی عیبش با یک خونریزی وحشتناک به پایان رسیده بود. آریو هوتاه به او گفت که کسی به او خیانت کرده است، اتفاقی که همیشه می افتد. بعدا، آریانه فهمید که یکی از بین دری، گرین و سیلوای خال خالی به او خیانت کرده است. او همچنین دریافت که سر اریس برای خودکشی به آریو هوتاه حمله کرده است تا بلکه بتواند با این کار ننگ ارتباطش با شاهزاده سان اسپیر را پاک کند.
اقدام و نقشه آریانه خیلی زود به پایان رسید. هنگامی که او و همراهانش به محل قایق رسیدند، به جای افراد کمک کننده شان، کاپیتان گارد شاهزاده دوران، [[آریو هوتاه]]، و دوجین سرباز که پشت سرش بودند را دیدند. هدف اصلی آریانه جلوگیری از ریختن خون کسی و حفاظت از شاهزاده میرسلا بود اما با این وجود، سر اریس بدون هیچ امیدی به شانس آوردن، به آریو و مردان همراهش حمله کرد. آریو نیز با تبر بلندش سر او را قطع کرد. هنگامی که آریانه از شدت ناامیدی بر روی زمین افتاد، ستاره سیاه به قصد کشتن شاهزاده میرسلا به او حمله کرد. او میرسلا را بشدت زخمی کرد، به طوری که او یک گوشش را از دست داد، سپس از دست مردان هوتاه فرار کرد. در طی مدتی که آریانه به دستور پدرش بازداشت شده بود، به این فکر می کرد که چگونه نقشه بی عیبش با یک خونریزی وحشتناک به پایان رسیده بود. آریو هوتاه به او گفت که کسی به او خیانت کرده است، اتفاقی که همیشه می افتد. بعدا، آریانه فهمید که یکی از بین دری، گرین و سیلوای خال خالی به او خیانت کرده است. او همچنین دریافت که سر اریس برای خودکشی به آریو هوتاه حمله کرده است تا بلکه بتواند با این کار ننگ ارتباطش با شاهزاده سان اسپیر را پاک کند.{{رف|بز|-|آریانه}}




خط ۹۳: خط ۹۳:
{{اسپویلر|شاهزاده دوران تمام نقشه هایش را به آریانه نشان داد و تمامی مار های شنزار را آزاد کرد. آریانه در مراسم خوشامد گویی به سر [[بالون سوان]] در سمت راست پدرش نشسته بود. ابارا، نایمریا، تینه و نیمی از اشراف دورن در آن جا حضور داشتند تا شاهد دیدن جمجمه احتمالا سر [[گرگور کلگان]] باشند.
{{اسپویلر|شاهزاده دوران تمام نقشه هایش را به آریانه نشان داد و تمامی مار های شنزار را آزاد کرد. آریانه در مراسم خوشامد گویی به سر [[بالون سوان]] در سمت راست پدرش نشسته بود. ابارا، نایمریا، تینه و نیمی از اشراف دورن در آن جا حضور داشتند تا شاهد دیدن جمجمه احتمالا سر [[گرگور کلگان]] باشند.


آریانه تلاش کرد تا به سر بالون نزدیک شود اما او به راحتی سر اریس اوکهارت اغوا نمی شد و به قسمش پایبند بود. اکنون آریانه محرم اسرار پدرش شده بود. او میرسلا را متقاعد کرد که به دروغ به سر بالون بگوید که جرالد دین سر اریس را کشته است و باز هم طبق فرمان آریانه از سر بالون خواست تا جرالد دین را به دادگاه عدالت بیاورد.}}
آریانه تلاش کرد تا به سر بالون نزدیک شود اما او به راحتی سر اریس اوکهارت اغوا نمی شد و به قسمش پایبند بود. اکنون آریانه محرم اسرار پدرش شده بود. او میرسلا را متقاعد کرد که به دروغ به سر بالون بگوید که جرالد دین سر اریس را کشته است و باز هم طبق فرمان آریانه از سر بالون خواست تا جرالد دین را به دادگاه عدالت بیاورد.{{رف|ربا|38}}}}


=== بادهای زمستانی ===
=== بادهای زمستانی ===




{{اسپویلر|آریانه به فرمان پدرش برای مطمئن شدن از ادعای [[اگان تارگرین]] از سان اسپیر خارج شد. او سان اسپیر را به همراه تعداد زیادی همراه از جمله سر دیمون سند، که اکنون محافظ قسم خورده او است، [[جاس هود]]، [[گریبالد]]، [[شلز]]، [[نیت]]، [[جین لیدی برایت]] و [[الیا سند]] ترک کرد. در طی سفر، قبل از اینکه سوار کشتی و عازم [[استورم لندز]] شوند، به [[تپه شبح]] رسیدند.}}  
{{اسپویلر|آریانه به فرمان پدرش برای مطمئن شدن از ادعای [[اگان تارگرین]] از سان اسپیر خارج شد. او سان اسپیر را به همراه تعداد زیادی همراه از جمله سر دیمون سند، که اکنون محافظ قسم خورده او است، [[جاس هود]]، [[گریبالد]]، [[شلز]]، [[نیت]]، [[جین لیدی برایت]] و [[الیا سند]] ترک کرد. در طی سفر، قبل از اینکه سوار کشتی و عازم [[استورم لندز]] شوند، به [[تپه شبح]] رسیدند.{{رف|بز|-|آریانه}}}}  


== نقل قول ==
== نقل قول ==
{{نقل قول|من یه دختر احمق خود رای بودم، وارد بازی تاج و تخت شدم و درست عین تاس روی تخته غل خوردم.}}
{{نقل قول|من یه دختر احمق خود رای بودم، وارد بازی تاج و تخت شدم و درست عین تاس روی تخته غل خوردم.{{رف|بز|-|آریانه}}}}


{{نقل قول|پسران زیبا تا به حال نقطه ضعف او بودند، به ویژه آن هایی که تاریک تر و خطرناک تر بوده اند.}}
{{نقل قول|پسران زیبا تا به حال نقطه ضعف او بودند، به ویژه آن هایی که تاریک تر و خطرناک تر بوده اند.{{رف|بز|-|آریانه}}}}




۱٬۹۴۶

ویرایش