۵٬۹۰۷
ویرایش
خط ۴۸: | خط ۴۸: | ||
{{اسپویلر|جافری در مدت اقامتش در وینترفل، پس از آنکه می شنود رابرت در حالت مستی می گوید که [[برن استارک|پسرک]] باید از روی ترحم کشته شود، فردی دون پایه را استخدام می کند تا [[برن استارک]] را که به شکل وخیمی مجروح شده بود، بکشد. حمله شکست می خورد و بعدها [[تیریون لنیستر]] سرزنش می شود و همین موضوع خصومت رو به رشد [[خاندان استارک|خاندان های استارک]] و [[خاندان لنیستر|لنیستر]] را بیشتر می کند.}} | {{اسپویلر|جافری در مدت اقامتش در وینترفل، پس از آنکه می شنود رابرت در حالت مستی می گوید که [[برن استارک|پسرک]] باید از روی ترحم کشته شود، فردی دون پایه را استخدام می کند تا [[برن استارک]] را که به شکل وخیمی مجروح شده بود، بکشد. حمله شکست می خورد و بعدها [[تیریون لنیستر]] سرزنش می شود و همین موضوع خصومت رو به رشد [[خاندان استارک|خاندان های استارک]] و [[خاندان لنیستر|لنیستر]] را بیشتر می کند.}} | ||
در راه بازگشت از وینترفل به [[بارانداز پادشاه]]، جافری یک روز تمام را با سانسا به سواری می پردازد. سانسا بسیار لذت می برد | در راه بازگشت از وینترفل به [[بارانداز پادشاه]]، جافری یک روز تمام را با سانسا به سواری می پردازد. سانسا بسیار لذت می برد درحالی که او شراب تابستانی می نوشد. آنها اتفاقی به [[آریا استارک]] و دوستش [[مایکاه]]، پسر قصاب بر می خورند که مشغول تمرین شمشیربازی اند. جافری که مست است و از مایکاه می خواهد که با او تمرین کند؛ مایکاه مبارزه را شروع نمی کند و جافری نیز بی توجه به خواهش های سانسا و آریا، او را با شمشیرش می خراشد. سپس آریا او را با تکه چوبی می زند و به مایکاه فرصت فرار می دهد. جافری که از آریا خشمگین شده، قصد حمله به او را دارد که توسط [[نایمریا (دایرولف)|نایمریا]] که از آریا محافظت می کند، زخمی می شود.{{رف|بتت|15}} جافری بعدا در دادگاه رابرت مدعی می شود که از سوی مایکاه و [[نایمریا (دایرولف)|نایمریا]] مورد حمله قرار گرفته است. این ماجرا منجر به مرگ مایکاه و [[لیدی (دایرولف)|لیدی]] شده و آریا را از جافری متنفر می سازد. در همین موقع است که جافری [[دندان شیر]] را از دست می دهد، زیرا آریا آن را از او گرفته و به [[ترایدنت]] پرتاب می کند. اتفاقی که جافری را تحقیر می کند، بخصوص وقتی که عمویش [[رنلی|رنلی براتیون]] به خاطر شکست خوردن و خلع سلاح شدن به دست دختری کوچکتر از خودش، آشکارا به برادرزاده اش می خندد.{{رف|بتت|16}} | ||
=== نزاع شاهان === | === نزاع شاهان === |
ویرایش