نزاع شاهان: تفاوت میان نسخه‌ها

در [[وینترفل]]، [[برن استارک]] مسئول قلعه باقی مانده و از رویاهای عجیبی رنج می برد. وقتی [[جوجن رید|جوجن]] و [[میرا رید]]، فرزندان دوست نزدیک [[ادارد استارک]] [[هاولند رید]]، از [[گری واتر واچ]] می رسند و به رویاهای او علاقمند می شوند، برن دو دوست جدید پیدا می کند.

در همین حال [[استنیس براتیون]] به پشتیبانی لردهای [[دریای باریک]] و [[ملیساندر]]، راهبه سرخ خدای شرقی [[رلور]]، خود را پادشاه وستروس اعلام می کند. وقتی برادرش [[رنلی براتیون|رنلی]] نیز مدعی تاج و تخت می شود، استنیس که خشمگین شده، تصمیم می گیرد تا قلعه خانگی خود [[استورمز اند]] را [[محاصره استورمز اند (۲۹۹)|محاصره]] کند تا رنلی را مجبور به پیش روی به شرق  و مناقشه با او کند. [[کتلین استارک]] که برای مذاکره درمورد اتحاد احتمالی علیه [[خاندان لنیستر|لنیستر]] ها به جنوب سفر کرده بود نیز رنلی را همراهی می کرد. متعاقب آن مذاکرات صلح با تندی پایان یافت و رنلی تصمیم گرفت تا برادر خود را با ارتش بزرگترش نابود کند. هرچند بدون هیچ هشداری سایه ای رمزآلود در چادر شخصی رنلی به وجود آمد و او را کشت. کتلین و تنها شاهد دیگر، دوشیزه-جنگجو [[برین از تارث]]، شکه و حیران از صحنه گریختند. با مرگ رنلی، لردهای طوفان چاره ای جز پیوستن به استنیس نداشتند. استورمز اند خود نیز سقوط کرد، هرچند [[داووس سی ورث|سر داووس]] وفادار استنیس (قاچاقچی سابق)، ملیساندر را در قایقی کوچک مخفیانه به زیر قلعه برد. در کمال حیرت، ملیساندر «سایه ای» را «به دنیا آورد» که وارد قلعه شد و [[کورتنی پنروس|قلعه بان کله شق]] استورمز اند را به قتل رساند.