۲٬۱۰۱
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳۸: | خط ۳۸: | ||
{{نقل قول|ما مجبور شدیم بهش سنگ پرتاب کنیم. من بهش گفتم که فرار کن، برو آزاد باش، که دیگه نمیخوامت!. گرگهای دیگهای بودند که او باهاشون بازی کنه، ما صدای زوزهی اونا رو شنیدیم، و جوری گفت که جنگل پر از بازی ـه، خب آهویی رو باید شکار کنه. فقط بازهم داشت دنبال ما میاومد که ما نهایت تصمیم گرفتیم بهش سنگ پرتاب کنیم. من دوبار بهش زدم. اون یه نالهای کرد و به من نگاه کرد و من احساس خیلی شرمندگی میکردم، ولی کار درستی بود، مگه نه؟ ملکه اون رو میکشت.{{رف|بتت|22}} |[[آریا استارک|آریا استارک]] به [[ادارد استارک|ادارد استارک]] بعد از فراری دادن نایمریا}} | {{نقل قول|ما مجبور شدیم بهش سنگ پرتاب کنیم. من بهش گفتم که فرار کن، برو آزاد باش، که دیگه نمیخوامت!. گرگهای دیگهای بودند که او باهاشون بازی کنه، ما صدای زوزهی اونا رو شنیدیم، و جوری گفت که جنگل پر از بازی ـه، خب آهویی رو باید شکار کنه. فقط بازهم داشت دنبال ما میاومد که ما نهایت تصمیم گرفتیم بهش سنگ پرتاب کنیم. من دوبار بهش زدم. اون یه نالهای کرد و به من نگاه کرد و من احساس خیلی شرمندگی میکردم، ولی کار درستی بود، مگه نه؟ ملکه اون رو میکشت.{{رف|بتت|22}} |[[آریا استارک|آریا استارک]] به [[ادارد استارک|ادارد استارک]] بعد از فراری دادن نایمریا}} | ||
{{دایرولف ها}} | |||
== منابع == | == منابع == | ||
{{منابع|2}} | {{منابع|2}} |