۱٬۰۶۹
ویرایش
خط ۷۹: | خط ۷۹: | ||
[[پرونده:Ned Lyanna Death Promise.jpg|بندانگشتی|چپ|300px|لیانا در بستر مرگ- اثر Amoka- FFG]] | [[پرونده:Ned Lyanna Death Promise.jpg|بندانگشتی|چپ|300px|لیانا در بستر مرگ- اثر Amoka- FFG]] | ||
[[پرونده:Lyanna Stark by DubuGomdori.jpg|بندانگشتی|چپ|300px|مجسمهی لیانا استارک در سرداب وینترفل- اثر DubuGomdori]] | [[پرونده:Lyanna Stark by DubuGomdori.jpg|بندانگشتی|چپ|300px|مجسمهی لیانا استارک در سرداب وینترفل- اثر DubuGomdori]] | ||
بعد از این وقایع، ند به جنوب به [[سرزمین های طوفان]] رفت تا محاصرهی [[استورمز اند]] را بردارد. لردها [[خاندان تایرل|تایرل]]و لرد [[خاندان رد واین|رد واین]] زانو زدند و به رابرت سوگند وفاداری یاد کردند. او بعد از آن به همراهی شش نفر([[مارتین کسل]]، [[تئو وول]] ،[[اتان گلاور]] | بعد از این وقایع، ند به جنوب به [[سرزمین های طوفان]] رفت تا محاصرهی [[استورمز اند]] را بردارد. لردها [[خاندان تایرل|تایرل]] و لرد [[خاندان رد واین|رد واین]] زانو زدند و به رابرت سوگند وفاداری یاد کردند. او بعد از آن به همراهی شش نفر([[مارتین کسل]]، [[تئو وول]] ،[[اتان گلاور]]،[[مارک ریسول]]، [[هاولند رید]] و [[ویلم داستین]]) به سمت [[برج شادی]] در کوه های [[دورن]] رفت و در آنجا سه عضو وفادار [[گارد پادشاه]] -سر [[آرتور دین]]، سر [[اوسول ونت]]، و سر [[جرالد های تاور]]- را در حال حفاظت از آن یافت. تنها ند و پرچمدار او هاولند رید از نبرد رخ داده، جام به در بردند. ند لیانا را در «بستری از خون» در حال مرگ یافت. وقتی ند این جنگ را در خواب می بیند، جزییاتی اضافی وجود دارد. وقتی جنگجویان میجنگند، لیانا جیغ میکشد. بعد از آن رویا به طوفانی از گلبرگهای رز آبی که در سراسر آسمان خونی و خاکستری شده میوزند، تغییر مییابد. مشخص نیست که آیا این جزییات دقیقند یا خیر.{{رف|بتت|39}} | ||
لیانا در اتاقی مرد که بوی «رز و خون» میداد. تب قدرت بدنی او را گرفته بود. صدایش ضعیفتر از زمزمه بود. زمانی که از ند خواست تا به او قول چیزی را بدهد در چشمانش ترس مشهود بود. وقتی برادرش قول داد، ترس از او رخت بر بست. او لبخند زد، انگشتانش را در انگشتان او (ند) چفت کرد. هنوز دست هایشان در دست هم بود که او جانش را از دست داد. گلبرگ های رز از کف دستان سیاه و مردهی او سر خورد. | لیانا در اتاقی مرد که بوی «رز و خون» میداد. تب قدرت بدنی او را گرفته بود. صدایش ضعیفتر از زمزمه بود. زمانی که از ند خواست تا به او قول چیزی را بدهد در چشمانش ترس مشهود بود. وقتی برادرش قول داد، ترس از او رخت بر بست. او لبخند زد، انگشتانش را در انگشتان او (ند) چفت کرد. هنوز دست هایشان در دست هم بود که او جانش را از دست داد. گلبرگ های رز از کف دستان سیاه و مردهی او سر خورد. | ||
خط ۸۸: | خط ۸۸: | ||
لیانا در زمان مرگش شانزده سال بیشتر نداشت.{{رف|بتت|8}} آرامگاه او در سرداب وینترفل، در کنار آرامگاه ریکارد استارک، قرار دارد. در سمت دیگر آرامگاه ریکارد استارک، آرامگاه برندون استارک واقع است. مجسمه لیانا بر روی سنگ آرامگاه او حک شده است. با این حال رابرت معتقد است سنگتراش در نشان دادن زیبایی او موفق نبوده است. ادارد گفته است که لیانا خودش از او خواسته تا او را به وینترفل بازگرداند. او هر وقت که میتوانست به آرامگاه خواهرش گل میبرد چرا که او علاقهی بسیاری به گلها داشت.{{رف|بتت|35}} | لیانا در زمان مرگش شانزده سال بیشتر نداشت.{{رف|بتت|8}} آرامگاه او در سرداب وینترفل، در کنار آرامگاه ریکارد استارک، قرار دارد. در سمت دیگر آرامگاه ریکارد استارک، آرامگاه برندون استارک واقع است. مجسمه لیانا بر روی سنگ آرامگاه او حک شده است. با این حال رابرت معتقد است سنگتراش در نشان دادن زیبایی او موفق نبوده است. ادارد گفته است که لیانا خودش از او خواسته تا او را به وینترفل بازگرداند. او هر وقت که میتوانست به آرامگاه خواهرش گل میبرد چرا که او علاقهی بسیاری به گلها داشت.{{رف|بتت|35}} | ||
[[برن استارک]] در جایی اشاره میکند که فقط پادشاهان و لردهای وینترفل باید مجسمه های شبیه به خودشان داشته باشند نه | [[برن استارک]] در جایی اشاره میکند که فقط پادشاهان و لردهای وینترفل باید مجسمه های شبیه به خودشان داشته باشند نه اعضای خانوادههای آنان. اما ادارد میخواست به خواهر و برادرش ادای احترام کند. | ||
باربری ریسول به تیان می گوید که آرامگاه خالی نیست. ادارد در واقع همه ی استخوانهای لیانا از دورن آورده است.{{رف|ربا|41}} | باربری ریسول به تیان می گوید که آرامگاه خالی نیست. ادارد در واقع همه ی استخوانهای لیانا از دورن آورده است.{{رف|ربا|41}} | ||
ویرایش