۲٬۱۰۱
ویرایش
استاد آمون (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
(۳۵ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{اطلاعات اشخاص | {{اطلاعات اشخاص | ||
خط ۱۶: | خط ۱۴: | ||
| همسر= | | همسر= | ||
| کتابها=[[نزاع شاهان]] (حضور دارد) {{سخ}}[[یورش شمشیرها]] (حضور دارد) {{سخ}}[[ضیافتی برای کلاغ ها]] (اشاره شده) {{سخ}}[[رقصی با اژدهایان]] (شخصیت اصلی) | | کتابها=[[نزاع شاهان]] (حضور دارد) {{سخ}}[[یورش شمشیرها]] (حضور دارد) {{سخ}}[[ضیافتی برای کلاغ ها]] (اشاره شده) {{سخ}}[[رقصی با اژدهایان]] (شخصیت اصلی) | ||
| بازیگر = | | بازیگر = [[کریس فن هوتن]] | ||
| سریال = {{!}} [[سریال بازی تاج و تخت - فصل | | سریال = [[سریال بازی تاج و تخت - فصل 2|فصل دوم]] {{!}} [[سریال بازی تاج و تخت - فصل 3|فصل سوم]] {{!}} [[سریال بازی تاج و تخت - فصل 4|فصل چهارم]] | ||
}} | }} | ||
[[en:Melisandre]] | [[en:Melisandre]] | ||
'''ملیساندر''' کاهنه ی [[رلور]] (R'hllor) است و از شهر شرقی [[آشایی]] (Asshai) می آید. او به [[استنیس براتیون]] (Stannis Baratheon) و یارانش پیوست زیرا اعتقاد دارد که استنیس همان [[آزور آهای]] (Azor Ahai) وعده داده شده است و مقدر شده است که [[آدر بزرگ]] را شکست دهد. او نفوذ زیادی بر روی استنیس و خانواده ی او دارد. | '''ملیساندر''' کاهنه ی [[رلور]] (R'hllor) است و از شهر شرقی [[آشایی]] (Asshai) می آید. او به [[استنیس براتیون]] (Stannis Baratheon) و یارانش پیوست زیرا اعتقاد دارد که استنیس همان [[آزور آهای]] (Azor Ahai) وعده داده شده است و مقدر شده است که [[آدر بزرگ]] را شکست دهد. او نفوذ زیادی بر روی استنیس و خانواده ی او دارد.{{رف|نش|مقدمه}} | ||
== ظاهر و شخصیت == | == ظاهر و شخصیت == | ||
همچنین [[:رده:تصاویر ملیساندر|این مجموعه از تصاویر]] را ببینید. | |||
ملیساندر بسیار زیبا است. او مو های بلند براق مسی رنگ و پوستی رنگ پریده و صاف دارد. او باریک اندام و ظریف است و از بسیاری از [[شوالیه|شوالیه ها]] بلند قد تر است. او سینه هایی پر، کمری باریک و صورتی قلبی شکل دارد. صدای او پر طنین است و لهجه ای عجیب دارد. طبق سنت [[رلور|کاهنان سرخ]] مذهبش، او لباس هایی ابریشمی به رنگ سرخ یا قرمز سیر می پوشد. او هیچگاه بدون گردنبند قرمز-طلایی ای که به دور گردنش می بندد، جایی نمی رود.{{رف|یش|54}} زمانی که او با جادو کاری انجام می دهد، یاقوت روی گردنبندش با درخششی خیره کننده می تابد. ممکن است تولد [[اژدها|اژدهایان]] [[دنریس تارگرین|دنریس]] (Daenerys) باعث افزایش قدرت او شده باشند. | |||
ملیساندر زنی مرموز است که اعتقاد کاملی به خدایش و تصاویری که به او در آتش نشان می دهد دارد. او با آرامش تمام با کسانی که به او شک دارند برخورد می کند و پیروان خدایان دیگر را مسخره کرده و به آنان فریب خورده می گوید. برخلاف خیلی های دیگر که قدرت پیشگویی دارند، او به تفاسیرش از تصاویری که در آتش می بیند کاملا مطمئن است. او می کوشد خودش را فردی مرموز، ساکت و قدرتمند نشان دهد که حتی در مکانی به سردی [[دیوار]] (The Wall) لباس هایی خنک می پوشد. | |||
اگرچه او واقعا در [[جادو|جادوگری]] ماهر است، اما تاثیر گزاری کارش را با استفاده از دود زیاد و پودر هایی که در لباسش پنهان می کند، افزایش می دهد. ملیساندر می گوید که میزانی که هنر هایش را تمرین و به آن ها عمل کرده است " خارج از شماره است " و این ممکن است به این معنی باشد که او سن زیادی دارد.{{رف|ربا|31}} او توانایی این را دارد که با درخواست و دعا کردن [[سایه قاتل]] (Shadow assassin) را بر علیه دشمنانش بکار گیرد. | |||
== دوران جوانی == | |||
ملیساندر یک [[برده]] بود که او را '''ملانی''' (Melony) صدا می کردند و در دوران جوانی اش به معبد سرخ فروخته شد. ملیساندر به یاد می آورد که او را برای فروش به حراج گذاشتند.{{رف|ربا|31}} | |||
== ارجاعات در کتاب ها == | |||
=== بازی تاج و تخت === | |||
[[پرونده:Melisandre_by_mrgotland.png|بندانگشتی|چپ|250px|ملیساندر اثر Marcio R. Gotland]] | |||
در [[مهمانخانه ی کراس رود]] (Crossroads Inn)، [[تایوین لنیستر]] (Tywin Lannister) به [[تیریون لنیستر]] (Tyrion Lannister) می گوید که یکی از جاسوسان [[واریس]] (Varys) در [[دراگون استون]] (Dragonstone) به او اطلاع داده است که [[استنیس براتیون]] (Stannis Baratheon) یک کاهنه از [[آشایی]] (Asshai) آورده است.{{رف|بتت|69}} | |||
=== نزاع شاهان === | |||
[[پرونده:Melisandre_GOT.jpg|بندانگشتی|چپ|250px|ملیساندر در سریال تلویزیونی]] | |||
ملیساندر به [[دراگون استون]] آمد زیرا اعتقاد داشت که [[استنیس براتیون]] همان [[آزور آهای]] (Azor Ahai) وعده داده شده است و مقدر شده که او با [[آدر بزرگ]] (Great Other)، که در مقابل خدای او قرار دارد، مبارزه کرده و او را شکست دهد.{{رف|نش|مقدمه}} او توانست همسر استنیس، بانو [[سلیس فلورنت]] (Selyse Florent)، و بسیاری از اعضای شورای استنیس را از اعتقاد به [[مذهب هفت]] (Faith of the Seven) برگردانده و به خدای سرخ خود معتقد سازد. ترس از نفوذ ملیساندر و قدرت غیر طبیعی او باعث شد که [[استادان|استاد]] استنیس، [[کرسن]] (cressen)، در صدد قتل او برآید و سعی کرد که به او [[سم]] بدهد ولی او شکست خورد. پس از مشاهده قدرت و مقاومت ملیساندر در برابر سم، استنیس مذهب او را پذیرفت و متقاعد شد که تمام مجسمه هایی که از هفت در دراگون استون وجود دارد را بسوزاند، اگرچه اعتقاد استنیس به خدای سرخ کمتر از اعتقاد همسر و برخی از اعضای شورایش است. ملیساندر ادعا کرد که استنیس همان آزور آهای وعده داده شده است و استنیس شمشیری مشتعل را از درون مجسمه های هفت بیرون کشید و ملیساندر اعلام کرد که این شمشیر همان [[لایت برینگر]] (Lightbringer) افسانه ای است.{{رف|نش|10}} | |||
برادر دیگر استنیس، [[رنلی براتیون]] (Renly Baratheon)، نیز ادعای [[تخت آهنین]] را کرده و سپاه بسیاری را نیز جمع آوری کرده است، به همین دلیل استنیس به سمت جایگاه باستانی خاندانشان، [[استورمز اند]] (Storm's End)، [[محاصره ی استورمز اند|لشکر]] می کشد.{{رف|نش|31}} پس از آنکه رنلی از زانو زدن در برابر برادر بزرگترش استنیس امتناع کرد، ملیساندر با کمک جادو سایه ای قاتل را برای کشتن او فرستاد و او را به قتل رساند.{{رف|نش|33}} حتی پس از مرگ رنلی نیز افراد تحت فرمان او به نگه داشتن قلعه استورمز اند ادامه دادند. پس از آنکه سر [[کورتنی پنروز]] (Cortnay Penrose)، کسی که قلعه را نگه داشته بود، از تسلیم شدن امتناع کرد، [[داووس سی ورث]] (Davos Seaworth) ملیساندر را با یک قایق به زیر قلعه برد. در آنجا ملیساندر یک [[سایه قاتل]] دیگر را بدنیا آورد و آن را برای کشتن سر کورتنی فرستاد. پس از آن، ملیساندر به دراگون استون بازگردانده شد و در جریان [[نبرد بلک واتر]] حاضر نبود.{{رف|نش|42}} | |||
=== یورش شمشیرها === | |||
پس از شکست [[استنیس براتیون|استنیس]] در [[نبرد بلک واتر]]، او به [[دراگون استون]] بازگشت. در آنجا [[داووس سی ورث|داووس]] نقشه ای برای کشتن ملیساندر کشید زیرا اعتقاد داشت که او مسئول شکستشان در [[بلک واتر]] است. ملیساندر ادعا می کند که بواسطه شعله ها از نقشه داووس باخبر شده است و سپس دستور دستگیری او را می دهد.{{رف|یش|10}} همچنین ملیساندر از استنیس درخواست کرد که [[ادریک استورم]]، پسر نامشروع [[رابرت براتیون]]، را به او بدهد زیرا معتقد بود که در خون پادشاه قدرتی وجود دارد و به همین دلیل می توان با قربانی کردن ادریک اژدهایان سنگی را بیدار کرد. اما استنیس از انجام دادن این کار امتناع کرد. هرچند ملیساندر توانست مقداری از خون ادریک را بوسیله زالو ها بگیرد سپس استنیس در حالی که نام سه پادشاه دروغین، [[بیلون گریجوی]] (Balon Greyjoy)، [[راب استارک]] (Robb Stark) و [[جافری براتیون]] (Joffrey Baratheon)، را بر زبان می آورد، زالو ها را در آتش انداخت. {{رف|یش|36}} | |||
مدتی بعد هر یک از این پادشاهان به نوعی به هلاکت رسیدند. | |||
پس از آنکه استنیس بوسیله نامه ای از [[نگهبانان شب]] از گرفتاری آن ها باخبر شد، ارتشش را به طرف [[دیوار]] به حرکت در آورد.{{رف|یش|63}} ملیساندر جزو همراهان استنیس بود و در هنگام نبرد با ارتش [[وحشی ها]] حاضر بود. در این نبرد ارتش وحشی ها شکست خورده و [[منس ریدر]] اسیر شد. در طی جنگ، ملیساندر توانست با آتش جادویی عقاب [[ارل]] (Orell) را که تحت کنترل [[وارامیر]] (Varamyr) بود بکشد. {{رف|یش|76}} | |||
=== ضیافتی برای کلاغ ها === | |||
از زمانی که ملیساندر موفق نشده بود ادریک استورم را برای قربانی کردن بگیرد (ادریک توسط داووس از دراگون استون فراری داده شد) با استنیس بر سر گرفتن پسر منس ریدر بحث می کند. هرچند قبل از اینکه او موفق به گرفتن نوزاد شود،[[ لرد فرمانده نگهبانان شب|لرد فرمانده]]، [[جان اسنو]] (Jon Snow)، فرزند منس را با فرزند [[گیلی]] (Gilly)، دختری وحشی که با [[سمول تارلی]] دوست است، عوض کرد.{{رف|ضبک|16}} به همین سبب شاهزاده وحشی ها به سلامت به [[اولد تاون]] رسید و از دسترس ملیساندر خارج شد. | |||
=== رقصی با اژدهایان === | |||
{{اسپویلر|زمانی که [[استنیس براتیون|استنیس]] برای مقابله با [[خاندان بولتون|بولتون ها]] به سمت جنوب لشکر کشید، ملیساندر در [[دیوار]] ماند.{{رف|ربا|17}} قدرت های او در دیوار بسیار قوی تر از قبل بودند. او به طور مداوم در شعله ها بدنبال تصاویری از آینده می گشت. زمانی که او در شعله ها جستجو می کرد، یک صورت چوبی، یک جسد سفید با هزاران چشم سرخ، به همراه پسر بچه ای با صورت گرگ دید. او تصور می کند که آنان خادمان [[آدر بزرگ]] هستند.{{رف|ربا|31}} ملیساندر درخواست دیدن [[آزور آهای]] را کرد و امیدوار بود که استنیس را ببیند اما فقط جان اسنو را دید که با جمجمه هایی محاصره شده بود، چهره ی جان مدام بین انسان و گرگ تغییر می کرد. همچنین زمانی که ملیساندر جان را دید، دشمنان او را نیز دید که در اتاقی تاریک به او خنجر می زدند.{{رف|ربا|3}} او همچنین به جان گفت که خواهر او [[آریا استارک]] را به صورت دختری خاکستری پوش که بر روی اسبی نیمه جان سوار است و از عروسیش فرار کرده و به [[کستل بلک]] می آید دیده است.{{رف|ربا|28}} ملیساندر به طور مستمر تلاش کرد که به جان درباره ی دیده هایش هشدار دهد اما جان از شنیدن آن ها امتناع کرد. دختری که ملیساندر در شعله ها دیده بود به کستل بلک آمد اما آن دختر [[آلیس کاراستارک]] بود نه آریا استارک. | |||
زمانی که قرار شد ملیساندر [[منس ریدر]] را به جرم فرار از خدمت بسوزاند، وحشی دیگری به نام [[اسکلت]] (Rattleshirt) را با استفاده از افسون شبیه منس کرد و او را به جای منس سوزاند. سرانجام ملیساندر هویت اسکلت را برای جان فاش کرد، سپس جان منس را برای نجات خواهرش "آریا" (جان نمیدانست که آن دختر [[جین پول]] است نه آریا) به [[وینترفل]] (Winterfell) فرستاد. همچنین ملیساندر پیش بینی مرگ سه تن از پیشرو های [[نگهبانان شب|نگهبانان]] را کرد. زمانی که سر بدون چشم سه تن از نگهبانان که توسط [[ویپر]] (The Weeper) کشته شده بودند، بر روی نیزه به دیوار بازگردانده شد، جان تصمیم گرفت که به پیشگویی های ملیساندر بیشتر توجه کند اما به صورتی کاملا محتاطانه که خود ملیساندر متوجه نشود. | |||
سپس ملیساندر به لرد اسنو گفت که حمله ی بعدی [[وحشی ها]] به [[ایست واچ]] (Eastwatch) است زیرا او در شعله ها برجی را دیده است که موج های سیاه و خونین آن را احاطه کرده اند. هرچند برجی که او دیده بود شبیه برج ایست واچ نبود. زمانی که جان اسنو می خواست افرادی را برای یک عملیات نجات به [[هاردهوم]] (Hardhome) بفرستد، ملیساندر با او بحث کرد زیرا اعتقاد داشت که فرستادن افراد به هاردهوم کار اشتباهی است چون هیچکدام از آن ها باز نخواهند گشت.{{رف|ربا|69}}}} | |||
== نقل قول ها == | |||
[[پرونده:Christine_Griffin_Mel.jpg|بندانگشتی|چپ|300px| ملیساندر "© FFG" ]] | |||
[[پرونده:Magajaga_Melisandre.jpg|بندانگشتی|چپ|300px|ملیساندر اثر Magajaga]] | |||
{{نقل قول|این جنگ های کوچیک در مقابل چیزی که پیش رو داریم، مثل کتک کاری بچه های کوچیک با همدیگه میمونه.[[آدر بزرگ|اونکه نباید اسمش رو برد]] داره نیروهاشو جمع میکنه داووس سی ورث. یه ارتش بزرگ و اهریمنی با قدرتی ورای تصور. خیلی زود سرما و شبی که پایانی نداره از راه می رسه.|ملیساندر به [[داووس سی ورث|داووس]]{{رف|یش|36}}}} | |||
{{اسپویلر|{{نقل قول|همه ما انتخاب می کنیم. زن و مرد، پیر و جوان، ارباب و رعیت. هممون یا روشنایی رو انتخاب می کنیم یا تاریکی رو.{{رف|ربا|10}}}} | |||
{{نقل قول|یک قلمرو، [[رلور|یک خدا]]، یک پادشاه{{رف|ربا|10}}}} | |||
{{نقل قول|تو نباید از دشمنانی که جلوی خودت بهت لعنت میفرستن بترسی، بلکه باید از کسایی بترسی که جلوت بهت لبخند میزنن و وقتی روت رو بر می گردونی از پشت بهت خنجر میزنن. بهتره گرگت رو کنار خودت نگه داری. من یخ و خنجر هایی در تاریکی دیدم. خون یخ زده و شمشیری برهنه. خیلی سرد بود.|ملیساندر به [[جان اسنو]]{{رف|ربا|3}}}} | |||
{{نقل قول|من برای دیدن [[آزور آهای]] دعا کردم، اما رلور فقط به من [[جان اسنو|برف]] نشون داد.{{رف|ربا|31}}}}}} | |||
== نقل قول هایی درباره ملیساندر == | |||
{{نقل قول|من درباره خدایان کم می دونم و خیلی بهشون اعتقاد ندارم، اما کاهنه سرخ قدرتمنده.|[[استنیس براتیون]]}} | |||
{{نقل قول|نصف [[شوالیه|شوالیه هام]] حتی از اوردن اسم اون هم وحشت دارن، میدونستی؟|[[استنیس براتیون]]}} | |||
{{نقل قول|ملیساندر، کسی که نباید گذاشت [[رلور|دیوانگیش]] از [[دراگون استون]] فراتر بره.|افکار [[کرسن]]{{رف|نش|مقدمه}}}} | |||
{{اسپویلر|{{نقل قول|اون نمیذاره خدایان ما باقی بمونن|تاد}} | |||
{{نقل قول|اون هرزه ی سرخ|[[کاتر پایک]] به [[سمول تارلی]]{{رف|یش|78}}}} | |||
ملیساندر | {{نقل قول|بانو ملیساندر هیچ تاجی نداره، اما هر آدمی می دونه که ملکه واقعیه [[استنیس براتیون]] اونه.|افکار [[جان اسنو|جان]]{{رف|ربا|10}}}}}} | ||
== | == منابع == | ||
{{منابع|2}} | |||
{{الگو:شخصیت های اصلی}} | |||
[[رده:شخصیت های اصلی]][[رده:شخصیت های آشایی]][[رده:کاهن های سرخ]][[رده:برده های آزاد شده]] |