۴۲۴
ویرایش
خط ۱۰۷: | خط ۱۰۷: | ||
{{نقل قول|[[استاد| استادان]] به تو میگویند که پادشاه [[جهریس تارگرین اول|جهریس]] [[حق شب زفاف]] را از لرد ها گرفت تا [[آلیسان تارگرین|ملکه پتیاره اش]] را راضی کند، اما جایی که خدایان قدیم هستند، رسوم قدیمی باقی میمانند.{{رف|ربا|20}} | {{نقل قول|[[استاد| استادان]] به تو میگویند که پادشاه [[جهریس تارگرین اول|جهریس]] [[حق شب زفاف]] را از لرد ها گرفت تا [[آلیسان تارگرین|ملکه پتیاره اش]] را راضی کند، اما جایی که خدایان قدیم هستند، رسوم قدیمی باقی میمانند.{{رف|ربا|20}} |[[روس بولتون]] به [[تئون گریجوی]]}} | ||
{{نقل قول|'''برن''': درختان چه چیزی را به یاد میآورند؟<br> | {{نقل قول|'''برن''': درختان چه چیزی را به یاد میآورند؟<br> | ||
'''جوجن''': راز های خدایان قدیم. حقیقتی که [[نخستین انسانها]] میدانستند، و حالا در [[وینترفل]] فراموش شده ... اما نه در باتلاق ها. | '''جوجن''': راز های خدایان قدیم. حقیقتی که [[نخستین انسانها]] میدانستند، و حالا در [[وینترفل]] فراموش شده ... اما نه در باتلاق ها. ما در [[نک|باتلاق ها و زمین ها]]ی خود زندگی سبز تری داریم، و به یاد میآوریم. زمین و آب، خاک و سنگ، درخت های نارون بید و بلوط، آن ها قبل از ورود ما اینجا بودند و بعد از رفتنمان هم باقی میمانند.{{رف|ربا|34}}| [[برن استارک]] و [[جوجن رید]]}} | ||
{{نقل قول|"آنسوی ديوار، آن ها تنها خدايان هستند."{{رف|بتت|53}}|[[اشا]](Osha) به [[برن]]}} <br /> | {{نقل قول|"آنسوی ديوار، آن ها تنها خدايان هستند."{{رف|بتت|53}}|[[اشا]](Osha) به [[برن]]}} <br /> |
ویرایش