۵٬۹۰۷
ویرایش
(←ظاهر) |
(←گذشته) |
||
خط ۲۶: | خط ۲۶: | ||
==گذشته== | ==گذشته== | ||
آریو در میان شش بچه از همه کوچکتر بود و در سن کم به [[راهبان ریشدار نوروس|راهبان ریشدار]] فروخته شد. در 16 سالگی، او آموزشش را به اتمام رسانید. او با تبرش ازدواج کرده بود و برای نشان دادن این رویداد تصویر آن را روی سینه اش حک کرد. زمانی که [[ملاریو از نوروس]] (mellario of norvos) با [[دوران مارتل|دوران]] ازدواج کرد، او با ملاریو به [[دورن]] (dorne) آمد و در نتیجه به خدمت دوران درآمد.{{رف|ضبک|2}} آریو وقتی برای اولین بار به دورن آمده بود در نظرش زنان دورن شهوتران، شراب دورن ترش، و غذاهای دورنی پر از ادویه جات تند عجیب غریب بودند. او حتی آفتاب دورن را سوزان تر از آفتاب رنگ پریده ی نوروس میدانست. | |||
هوتاه شاهد بزرگ شدن تمامی فرزندان دوران و ملاریو بود و علاقه پدرگونهای به شاهزاده [[آریانه مارتل]] (Arianne martell)داشت، کسی که او را «شاهزاده کوچک» خطاب می کرد. با وجود این محبت ، هوتاه کاملا به شاهزاده دوران وفادار بود و هرگاه در دستوراتی که می گرفت دچار سوتفاهم شخصی می شد، به خودش قسم سادهای که خورده بود را یادآوری می کرد «''خدمت کن، اطاعت کن، حفاظت کن''» | |||
==رویدادهای اخیر== | ==رویدادهای اخیر== |
ویرایش