آریا استارک
القاب | آریای صورت اسبی آریای زیر پا |
---|---|
عنوان | پرنسس وینترفل |
خاندان | خاندان استارک |
فرهنگ | مردم شمال |
تولد | در 289Al در وینترفل |
کتاب(ها) | بازی تاج و تخت(شخصیت اصلی) نزاع شاهان(شخصیت اصلی) |
| |
بازیگر | میسی ویلیامز |
سریال | فصل اول فصل دوم |
آریا استارک فرزند سوم و دختر دوم لرد ادارد استارک و بانو کتلین تالی است. آریا در ابتدای کتاب بازی تاج و تخت نه سال است. آریا 3 برادر راب ، برن ، ریکان ، یک برادر ناتنی جان اسنو و یک خواهر بزرگتر سنسا دارد.آریا گاهی خواب می بیند دایرولف شده است. دایرولف خود او نایمریاست که امش از ملکه ی جنگجوی روینار به همین نام گرفته شده است.آریا تنها کاراکتری است که حداقل یک فصل POV در تمامی 5 کتاب داشته است.
ظاهر و شخصیت
آریا دختری است شجاع که بر خلاف خواهر بزرگترش سنسا به مبارزه و اکتشاف علاقه مند است. آریا دوست دارد که شمشیر بازی بیاموزد و در تورنومنت ها شرکت درست برخلاف سنسا که علاقه مند به فعالیت های مرسوم زنان نجیب زاده است. آریا رابطه بسیار نزدیک به برادر ناتنی اش جان اسنو دارد. جان نیدل(Needle) اولین شمشیر آریا را به او هدیه داد. آریا در طی سفر هایش زیرکی و هوشیاری فوق العاده و توانایی بسیاری در تطبیق با شرایط سخت را از خود نشان می دهد. گفته می شود آریا خلق و خوی عمه اش لیانا (Lyanna) را به ارث برده است. ظاهر آریا بیشتر استارک است تا تالی. او صورتی دراز ، چشمانی خاکستری و موهای قهوه ای دارد. او لاغر و عضلانی است. در شروع داستان آریا چهره ای چنان ساده دارد که از این رو به او لقب "آریا صورت اسبی" (Arya Horseface)داده اند و در خیلی از مواقع با پسر ها اشتباه گرفته می شود. هر چند مواردی هست که در کتاب های بعدتر او زیبا نامیده می شود و با لیانا مقایسه می گردد و نگاه های مردان را به خود جذب کند.
آریا چپ دست ، سریع و چابک است. او به صورت مقدماتی شمشیر بازی را در مدل رقص آب براووسی فراگرفت و بعد ها آموخت که چگونه با چاقو کار کند. آریا یک وارگ (warg)است. او می تواند در رویاهایش وارد جسم دایرولفش نایمریا شود.
آریا آموزش نجیب زادگی را در وینترفل (Winterfell) می بیند و گفته می شود که در ریاضیات خوب و در سوارکاری عالی است.
آریا ذهنی سریع و هوشیار و دیدگاهی کارکرد گرا داد.
تاریخ
آریا جوان ترین دختر و سومین فرزند لیدی کتلین و لرد ادارد استارک رئیس خاندان استارک و محافظ شمال است. او درست بعد از بازگشت ادارد از شورش گریجوی (Greyjoy Rebellion)به دنیا آمد و در وینترفل بزرگ شد. او خواهری بزرگتر به نام سنسا و برادری بزرگتر به نام راب دارد. او دو برادر کوچکتر به نام های برن و ریکان دارد. او همچنین برادر ناتنی حرامزاده ای به نام جان اسنو دارد. آریا در طول نه سال زندگی اش در وینترفل به سرعت روحیه ی مستقل و مبارز طلبانه ی خود را نشان داد. برخلاف خواهرش ، آریا این ایده را که او باید تبدیل به یک بانو شود و به خاطر قدرت و نفوذ ازدواج کند رد کرد. او هیچ علاقه ای به هنرهای زنانه از جمله رقصیدن ، آواز خواندن و بافندگی از خود نشان نداد و به جایش از جنگیدن و کشف کردن لذت می برد و با این کارها موجب رنجش سپتا موردان و والدینش شد. او در بین خدمه وینترفل به نام "آریای زیر پا"(Arya Underfoot) شناخته می شد.
اتفاقات اخیر
بازی تاج وتخت
آریا به همراه پدرش ادارد به کینگزلندینگ (Kings Landing)سفر می کند. قبل از سفر برادر ناتنی اش جان به او شمشیری هدیه می دهد که نیدل نامیده می شود. جان به آریا می گوید که برای مهارت یافتن نیاز به تمرین دارد ولی اولین درس این است که "با نوک تیزش بهشون حمله کن." در راه به سمت جنوب آریا با پسر قصاب به نام مایکاه(Mycah) دوست می شود. این دو اغلب با هم تمرین شمشیر بازی می کردند. پرنس جافری (Prince Joffery) و سنسا در حال قدم زدن با یکدیگر آریا و مایکاه را در حین مبارزه در بیشه می یابند. آریا از مایکاه در برابر شکنجه های جافری دفاع می کند و دایرولف او نایمریا به کمک آریا می آید و جافری را زخمی می کند. آریا و جوری کسل (Jory Cassel) برای نجات نایمریا او را فراری می دهند. آریا پیش شاه رابرت (Robert) برده می شود. رابرت به ادارد توصیه می کند که تنبیه آریا را خود بر عهده بگیرد. ملکه سرسی (Cersei) راضی نمی شود و دستور می دهد که در ازای نایمریا دایرولف سنسا لیدی (Lady) کشته شود. مایکاه ، پسر روستایی فرار می کند ولی به دست سگ جافری ، تازی (The Hound) دستگیر و کشته می شود که باعث می شود آریا کینه ی سندور کلگان را به دل بگیرد. در کینگزلندینگ پدرش نیدل را می یابد اما آریا از گفتن نام جان امتناع می کند. ادارد در می یابد که اگر آریا این قدر مشتاق شمشیربازی است باید آموزش ببیند. آریا زیر نظر سیریو فورل (Syrio Forel) شمشیرزن براووسی معروفی آموزش می بیند. زیر آموزش های سخت ولی خلاقانه سیریو آریا یاد می گیرد که به روش براووسی ها بجنگد. او اغلب زمان خود را به تمرینات شمشیر بازی و تعادلی که سیریو به او می آموزد سپری می کند. در هنگام یکی از این تمرینات آریا راهی مخفی را در قلعه می یابد. او دو مرد ناشناس را می بیند که احتمالا واریس (Varys)و ایلریو (Illyrio)هستند و در مورد پدر آریا ، ملکه و جاسوس های واریس صحبت می کنند. در هنگام قلع و قمع استارک ها در ردکیپ (Red Keep) سیریو در می یابد که نگهبانان لنیستری آن طور که ادعا می کنند توسط پدر آریا فرستاده نشده اند. او جلوی مهاجمین آریا را باشمشیری چوبی می گیرد بنابراین آریا فرصت فرار پیدا می کند. آریا به وسیله راه مخفی ای که قبلا یافته بود از قصر خارج می شود اما نمی تواند از شهر خارج شود برای آن که دروازه ها به شدت تحت مراقبتند. او به خیابان های چاله ی کک (Flea Bottom) و آن جا با گرفتن کبوتر و موش و معاوضه ی آن ها با غذا امرار معاش می کند. تا روزی که او محاکمه ی عمومی پدرش را مشاهده می کند. او در میان جمعیت به دست یورن (Yoren) از برادران نایت واچ (Night Watch) پیدا می شود. یورن او را از محل محاکمه بیرون برده و سپس از شهر خارج می کند.
نزاع شاهان
آریا به همراه یورن و دسته ی نوآموزان نایت واچ او از کینگزلندینگ خارج می شود. یورن برنامه دارد که در راه سفرش به دیوار آریا را به وینترفل بازگرداند. او موهای آریا را کوتاه می کند و آریا را وا می دارد تا خود را با هویت اری (Arry) ، پسری نو آموز برای نایت واچ معرفی کند. سفر آن ها تا نزدیکی دهکده ای ویران در نزدیکی دریاچه ی چشم خدایان (God's Eye)ادامه می یابد. در آن جا گروهی از سواران به فرماندهی سر آموری لورچ (Amory Lorch)به آن ها حمله ور می شوند. آریا به همراه جندری (Gendry)، هات پای (Hot Pie)، لامی گرین هندز (Lommy Greenhands)و سمور (Weasel)از معدود افرادی است که توانستند زنده بمانند و فرار کنند.قب از فرا آریا سه زندانی نایت واچ به نام های جیکن هاکار(Jaqen H'ghar)، روگ (Rorge)و بایتر (Biter)را آزاد می کند. هات پای به آریا صورت لامپی و لامی به او کله لامپی می گوید. آریا و همراهانش در دهکده بعدی به دست گرگور کلگان (Gregor Clegane)و مردانش اسیر می شود. آن ها در آنجا هشت روز نگهداری می شوند و تیکلر (Tickler) روستاییان را مواخذه می کند. سپس آن ها به هارن هال (Wailing)منتقل می شوند. در این سفر آریا لیستی از افراد منفوری را که قصد کشتنشان دارد می سازد. در هارن هال آریا دستیار ویس (Weese) می شود و در برج مویه (Wailing Tower) به خدمت گماشته می شود. چند روز بعد او جیکن و دو زندانی دیگری را که نجات داده بود در خدمت آموری لورچ می بیند. جیکن در شب به پیش او می آید و در ازای سه جانی که حفظ کرده سه مرگ به او پیشنهاد می دهد. چند روز بعد وقتی آریا می شنود که چیسویک (Chiswyck) چگونه در مورد یک تجاوز دسته جمعی به خود می بالد ، نام او را به جیکن می دهد. چیسویک سه روز بعد می میرد. آریا سپس نام ویس را به خاطر آن که او را کتک زده بود به جیکن می دهد. مرگ ویس غیر قابل باور است برای آن که ظاهرا مرتبط با سگی است که از تولگی بزرگ کرده بود. در حالی که آریا به مرگ سومش فکر می کند متوجه می شود که باید یک نام مهم تر را مانند آموری لورچ یا تایوین (Tywin ) انتخاب می کرده است. آریا پشیمان شده و بسیار در مورد مرگ سوم فکر می کند. نهایتا او نام خود جیکن را به او می دهد. جیکن برای آن که آریا نامش را پس بگیرد به او کمک می کند تا شمالی هایی را که در زندان اسیرند آزاد کند و بلوایی به پا می شود. سپس در میان حیرت آریا جیکن چهره اش را عوض می کند و به او می گوید زمان آن رسیده که این فرد بمیرد. سپس به آریا سکه ای آهنین می دهد و می رود. صبح روز فردا لرد روس بولتون (Roose Bolton) به همراه سپاهیانش می رسند. آریا که حال خود را نایمریا (Nymeria)و مخففا نن (Nan) می نامد در ازای نقشش در زندانی آزادیان یکی از خدمتکاران مخصوص لرد بولتون می شود. او در آن جا اتفاقی المار فری (Elmar Frey) را که راب و والدر فری (Walder Frey) برای ازدواج با آریا در نظ گرفته اند ملاقات می کند ولی این دو برای هم ناشناخته باقی می مانند. او در می یابد که به خوبی به لرد بولتون خدمت کرده و از این رو آرزو دارد لرد بولتون که لرد بولتون او را با خود به شمال ببرد تا او بتواند به وینترفل نزد مادرش بازگردد. از این و او ب اجازه د حضور لرد صحبت می کند و از او می پرسد چه اتفاقی برایش می افتد. لرد با او نامهربانانه برخورد می کند و از این رو آریا رازش را پیش خودش حفظ می کند. آریا سپس به همراه جندری و هات پای فرار می کند و در این حین یک نگهبان دروازه را می کشد.
یورش شمشیرها
در حال حرکت به شمال آریا به درون پوست نایمریا می رود و م بیند که نایمریا اعضای همراهان شجاع(Brave Companions)را که به دنبال آریا و همسفرانش روانه اند می کشد . کمی بعد آن ها به دست اعضای برادری بدون پرچم (Brotherhood Without Banners) پیدا می شوند و مهمانخانه ی مرد زانو زده برده می شود . در آن جا او هاروین (Harwin) یکی از افراد سابق پدرش را می بیند . هاروین آریا را شناسایی می کند .