بازی تاج و تخت: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۰٬۱۲۶ بایت اضافه‌شده ،  ‏۴ آوریل ۲۰۱۵
جز
بدون خلاصۀ ویرایش
جزبدون خلاصۀ ویرایش
 
(۲۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:


{{در حال ترجمه|استاد آمون}}
{{جعبه اطلاعات کتاب
{{جعبه اطلاعات کتاب
| عنوان          = بازی تاج و تخت
| عنوان          = بازی تاج و تخت
خط ۱۹: خط ۱۸:


| مترجم = رویا خادم الرضا (نشر ویدا){{سخ}}میلاد بابا نزاد (نشر آذرباد)
| مترجم = رویا خادم الرضا (نشر ویدا){{سخ}}میلاد بابا نزاد (نشر آذرباد)
| کتاب_قبلی  = عنوان کتاب قبلی در مجموعه
| کتاب_قبلی  =
| کتاب_بعدی  = [[نزاع شاهان]]
| کتاب_بعدی  = [[نزاع شاهان]]
| تاریخ_نشر = 1392 (نشر ویدا)
| تاریخ_نشر = 1392 (نشر ویدا)
خط ۳۰: خط ۲۹:
'''بازی تاج و تخت''' اولین کتاب از مجموعه ی رمان فانتزی-حماسی [[نغمه از یخ و آتش]] (A Song of Ice and Fire) اثر نویسنده ی آمریکایی، [[جرج آر. آر. مارتین]] (George R. R. Martin) است.  این کتاب برای اولین بار در 6 اوت 1996 منتشر شد و همچنین در سال 1997 برنده جایزه لوکاس، در سال 1998 نامزد دریافت جایزه نیولا و در سال 1997 نامزد دریافت جایزه جهان فانتزی شد. رمان کوتاه [[خون اژدها]] (Blood of Dragon) برگرفته از بخش دنریس تارگرین این کتاب نیز برنده بهترین رمان کوتاه در جایزه هوگو شد. در ژانویه 2011 این رمان توسط نیویورک تایمز به عنوان رمانی پر فروش معرفی شد و در ژوئیه همان سال به رتبه اول این فهرست رسید.  
'''بازی تاج و تخت''' اولین کتاب از مجموعه ی رمان فانتزی-حماسی [[نغمه از یخ و آتش]] (A Song of Ice and Fire) اثر نویسنده ی آمریکایی، [[جرج آر. آر. مارتین]] (George R. R. Martin) است.  این کتاب برای اولین بار در 6 اوت 1996 منتشر شد و همچنین در سال 1997 برنده جایزه لوکاس، در سال 1998 نامزد دریافت جایزه نیولا و در سال 1997 نامزد دریافت جایزه جهان فانتزی شد. رمان کوتاه [[خون اژدها]] (Blood of Dragon) برگرفته از بخش دنریس تارگرین این کتاب نیز برنده بهترین رمان کوتاه در جایزه هوگو شد. در ژانویه 2011 این رمان توسط نیویورک تایمز به عنوان رمانی پر فروش معرفی شد و در ژوئیه همان سال به رتبه اول این فهرست رسید.  


این رمان از دیدگاه شیوه روایتگری، داستان های مختلفی را روایت می کند که از جمله آن ها خطوط داستانی سرزمین وستروس، دیوار در شمال و خط داستانی تارگرین در شرق می باشد. از داستان این رمان چندین محصول جانبی از جمله کارت بازی، تخته بازی و بازی اجرای نقش ایجاد شده است. همچنین این رمان پایه داستانی فصل اول مجموعه تلویزیونی [[سریال بازی تاج و تخت|بازی تاج و تخت]]، محصول شبکه اچ بی او (HBO) می باشد.
این رمان از دیدگاه شیوه روایتگری، داستان های مختلفی را روایت می کند که از جمله آن ها خطوط داستانی سرزمین وستروس، دیوار در شمال و خط داستانی تارگرین در شرق می باشد.
 


== پیش درآمدی بر داستان ==
== پیش درآمدی بر داستان ==


خط ۴۱: خط ۴۰:


شش سال بعد، رابرت براتیون در [[شورش گریجوی|شورشی دیگر]] که توسط [[بیلون گریجوی]] (Balon Greyjoy) از [[جزایر آهن]] رهبری می شد، پیروز شد. دو پسر بزرگ بیلون در این جنگ کشته شده و پسر جوانترش، [[تیان گریجوی|تیان]] (Theon)، به عنوان ملازم تحت سرپرستی استارک ها قرار گرفت و به شمال فرستاده شد.
شش سال بعد، رابرت براتیون در [[شورش گریجوی|شورشی دیگر]] که توسط [[بیلون گریجوی]] (Balon Greyjoy) از [[جزایر آهن]] رهبری می شد، پیروز شد. دو پسر بزرگ بیلون در این جنگ کشته شده و پسر جوانترش، [[تیان گریجوی|تیان]] (Theon)، به عنوان ملازم تحت سرپرستی استارک ها قرار گرفت و به شمال فرستاده شد.


== خلاصه داستان ==
== خلاصه داستان ==


داستان بازی تاج و تخت سه خط داستانی را به طور همزمان روایت می کند.
داستان بازی تاج و تخت سه خط داستانی را به طور همزمان روایت می کند.


خط ۶۹: خط ۶۸:
در سرزمین پشت [[دیوار]]، سه تن از مردان [[نگهبانان شب]] از رو به روی اجساد [[وحشی ها]]یی که در یک قتل عام کشته شده بودند می گذرند. سر [[ویمار رویس]](Ser Waymar Royce) با تعداد زیادی از موجودات یخی افسانه ای، [[آدرها]] (Others)، روبه رو می شود. او اول جنگید اما در نهایت کشته شد. مرد دوم، [[ویل]] (Will)، توسط جسد رویس خفه شد. سومین مرد، [[گرد]] (Gared)، از اتفاقاتی که شاهدش بود بسیار ترسید و به سمت جنوب دیوار فرار کرد. در اولین فصل از کتاب، گرد توسط [[ادارد استارک]] گردن زده می شود.
در سرزمین پشت [[دیوار]]، سه تن از مردان [[نگهبانان شب]] از رو به روی اجساد [[وحشی ها]]یی که در یک قتل عام کشته شده بودند می گذرند. سر [[ویمار رویس]](Ser Waymar Royce) با تعداد زیادی از موجودات یخی افسانه ای، [[آدرها]] (Others)، روبه رو می شود. او اول جنگید اما در نهایت کشته شد. مرد دوم، [[ویل]] (Will)، توسط جسد رویس خفه شد. سومین مرد، [[گرد]] (Gared)، از اتفاقاتی که شاهدش بود بسیار ترسید و به سمت جنوب دیوار فرار کرد. در اولین فصل از کتاب، گرد توسط [[ادارد استارک]] گردن زده می شود.


[[جان اسنو]] (Jon Snow)، هنگامی که پدرش ادرد استارک عازم [[بارانداز پادشاه شد]]، داوطلبانه به نگهبانان شب پیوست و به همراه عمویش [[بنجن استارک]] (Benjen Stark)، گشتی ارشد نگهبانان شب، به شمال رفت. در دیوار جان متوجه شد که نگهبانی با مشکلات بسیاری مواجه است. [[پادشاه آن سوی دیوار| پادشاه آن سوی دیوار جدیدی]] در سرزمین های دور شمالی برای جمع کردن وحشی ها در زیر پرچمش برخاسته است. این مرد، [[منس ریدر]]  (Mance Rayder) است، کسی که پیش از آنکه به وحشی ها بپیوندد، عضوی از برادران شب بوده. همچنین جان دریافت که تعداد نیروهای نگهبانان شب زیر هزار نفر است و به سختی می توانند تمامی سی صد مایل دیوار را پوشش دهند، و همچنین بیشتر این افراد را متجاوزان، دزد ها و اعدامی هایی تشکیل می دهند که برای فرار از مجازات مرگ به دیوار آمده اند. کمی پس از رسیدن جان به دیوار، عمویش بنجن برای انجام ماموریتی به سرزمین های آن سوی دیوار رفت.
[[جان اسنو]] (Jon Snow)، هنگامی که پدرش ادرد استارک عازم [[بارانداز پادشاه ]] شد، داوطلبانه به نگهبانان شب پیوست و به همراه عمویش [[بنجن استارک]] (Benjen Stark)، گشتی ارشد نگهبانان شب، به شمال رفت. در دیوار، جان متوجه شد که نگهبانی با مشکلات بسیاری مواجه است. [[پادشاه آن سوی دیوار| پادشاه آن سوی دیوار جدیدی]] در سرزمین های دور شمالی برای جمع کردن وحشی ها در زیر پرچمش برخاسته است. این مرد، [[منس ریدر]]  (Mance Rayder) است، کسی که پیش از آنکه به وحشی ها بپیوندد، عضوی از برادران شب بوده است. همچنین جان دریافت که تعداد نیروهای نگهبانان شب زیر هزار نفر است و به سختی می توانند تمامی سی صد مایل دیوار را پوشش دهند، و همچنین بیشتر این افراد را متجاوزان، دزد ها و اعدامی هایی تشکیل می دهند که برای فرار از مجازات مرگ به دیوار آمده اند. کمی پس از رسیدن جان به دیوار، عمویش بنجن برای انجام ماموریتی به سرزمین های آن سوی دیوار رفت.
 
جان و تعداد زیادی از مردان جوانتر توسط [[آلیسر تورن]] ( Alliser Thorne)، استاد فنون رزمی، آموزش می بیند. او با [[سمول تارلی]]، پسری ترسو اما باهوش از [[ریچ]]، دوست می شود. جان در اوج شگفتی در میابد که [[استاد ایمون]] (Maester Aemon) یکی از اعضای خاندان تارگرین و عموی بزرگ [[ایریس تارگرین دوم]]، پادشاه دیوانه، است.
 
فرمانده ی نگهبانان شب، [[جور مورمونت]] (Jeor Mormont)، توسط جسدی که به طور ناگهانی زنده شده بود مورد حملله قرار می گیرد. جان [[وایت ها|وایت]] (Wight) را می سوزاند و با این کار جان مورمونت را نجات می دهد. مورمونت نیوروهای دیوار را به سمت شمال دیوار رهبری می کند تا شاید بتواند نیروهای منس ریدر را امتحان کند. اگرچه خبر مرگ پدر و جنگ برادرش باعث شد جان در وظیفه اش شک کند اما سرانجام در نگهبانی شب باقی ماند
 
=== در شرق ===
 
 
در مدت زمانی که دنریس و [[ویسریس تارگرین|برادرش]] در عمارت [[ایلیریو موپتیس]] در [[پنتوس]] اقامت دارند، ایلیریو ترتیب ازدواج دنی و یک جنگ سالار [[دوتراکی]] (Dothraki) قدرتمند به نام [[کال]] [[دروگو]] (Khal Droga) را می دهد. در عوض، دروگو برای ویسریس ده هزار جنگجو از لشکرش را فراهم می کند تا [[تخت آهنین]] را بازپس گیرد.
 
در مراسم ازدواج، [[شوالیه]] ی [[وستروس]]ی تبعید شده، سر [[جورا مورمونت]] (Jorah Mormont) شمشیرش را در خدمت تارگرین ها قرار می دهد. دنی از ایلیریو سه تخم اژدهای سنگ شده، از برادرش سه ندیمه ([[ایری]]، [[ژیکو]] و [[دوریا]]) و از دروگو [[نقره ای|یک کره مادیان نقره ای باشکوه]] دریافت می کند.
 
 
دروگو دنریس را به شرق و به [[ویس دوتراک]] (Vaes Dothrak) می برد و به ''[[دوش کالین]]'' (Dosh Khaleen) معرفی می کند. زمانی که به آنجا می رسند، دنریس که هم اکنون چهارده ساله است، از دروگو باردار می باشد. او در آیین [[قلب نریان]] (Stallion Heart) شرکت می کند و دوش کالین پیش گویی می کند پسرش «[[نریانی که بر دنیا چیره می شود]]» خواهد بود، رهبری از دیرباز پیشگویی شده که مقدر است دوتراک ها را در یک کالاسار متحد کرده و دنیا را فتح می کند. دنریس اعلام می کند که فرزندش به افتخار برادر مرحومش [[ریگار تارگرین|ریگار]] (Rhaegar)، [[ریگو]] (Rhaego) نام خواهد گرفت. ویسریس روز به روز برای کمکی که به او قول داده شده بود، بی تاب می شود، و اوضاع زمانی به اوج خود می رسد که او قانون دوتراکی مبنی بر عدم کشیدن تیغ در شهر مقدس را می شکند و دنریس و کودک متولد نشده اش را تهدید می کند. دروگو می گوید که ویسریس تاج طلایی را که مستحقش است، دریافت خواهد کرد و سپس درحالی که دنی با خونسردی نگاه می کند، دیگی از طلای مذاب را بر سرش خالی کرده، او را می کشد و دنریس را آخرین تارگرین می کند.
 
با مرگ ویسریس، دروگو علارغم تلاش ها دنی برای متقاعد کردن او، اشتیاقش در حمله به وستروس را از دست می دهد. هرچند این روند زمانی تغییر می کند که سر جورا مورمونت مانع قاتلی می شود که قصد مسموم کردن دنریس را داشت و درمی یابد که [[رابرت براتیون]] برای سر دنی جایزه تعیین کرده است. دروگوی خشمگین در مقابل کلاسارش قسم می خورد که انتقام این بی حرمتی را با فتح وستروس و نشاندن پسرش بر [[تخت آهنین]]ی که جد مادریش زمانی بر آن می نشست، بگیرد. ''کالاسار'' همچنان به شرق پیش می رود و سرزمین های بیگانه را به قصد فروش برده برای تهیه ی کشتی هایی برای عبور به سمت وستروس، چپاول می کند. در جریان یکی از همین غارت ها در یک شهر [[لازارین]]، دنریس از طرز برخورد با شکست خوردگان آشفته شده و نهایتا دستور توقف هر تجاوزی را که می بیند، می دهد و ادعا می کند قربانیان برده های شخصی او هستند و آنها را تحت حمایت خویش قرار می دهد.
 
دروگو در غارت مجروح شد. یک راهبه ی لازارین به نام [[میری ماز دور]] (Mirri Maz Duur)، پیشنهاد درمان او را می دهد و با وجود آنکه [[خون سوار]]ان (Bloodriders) دروگو زن را با نام ''[[مغ]]'' (Maegi) دشنام می دهند، دنی احساس می کند که می تواند به او اعتماد کند، زیرا میری یکی از زنانی بود که او نجات داده بود. دروگو نصایح راهبه را دنبال نمی کند و زخم چرک کرده و او را آنقدر ضعیف می کند که باعث می شود نتواند سواری کند. جورا برای دنی توضیح می دهد که موقعیت او به عنوان کالیسی تماما وابسته به دروگو است و بدون او، او و پسر متولد نشده اش احتمالا کشته می شوند. دنی مایوس با نادیده گرفتن پیامدهای احتمالی [[جادو|جادوی خون]]، به میری ماز دور التماس می کند که شوهرش را نجات دهد. در جریان مراسم، دنی به وضع حمل می افتد و سر جورا او را به داخل چادر دروگو می برد، جایی که میری ماز دور در حال احضار ارواح تاریک است. چند روز بعد وقتی دنی بیدار می شود، در می یابد که ریگو سقط شده است و دروگو چیزی جز پوسته ای روان گسیخته نیست.
 
دنی دروگو را از سر دلسوزی می کشد. او از سوی بیشتر ''کالاسار'' که به گروه های جنگی رقیب تقسیم شده اند، طرد می شود.
 
دنریس به شکلی مصمم به داخل شعله ها قدم می گذارد. جادوی حاصله زندگی را دوباره به تخم ها باز می گرداند و سه [[اژدها]] از تخم ها سر باز می کنند، نخستین اژدهایان شناخته شده برای قرن ها. دنریس بدون آسیبی از شعله ها نمایان می شود. کالاسار سابق دروگو که حالا مطمئنا کالاسار او بودند، بیش از آن وقتی که ''کالاسار'' دروگو بودند، با حیرت زانو زدند. آگو، جاگو و راکارو با کمال رضایت به عنوان خون سواران او سوگند خوردند، و دنریس نخستین رهبر جنگی زن دوتراکی شد، یک ''[[کالیسی]]'' به حق.
 
 
== شخصیت های زاویه دید ==
 
 
داستان بازی تاج و تخت از دید هشت شخصیت و یک شخصیت در مقدمه روایت می شود:
 
* مقدمه: [[ویل]]، عضوی از نگهبانان شب.
* لرد [[ادارد استارک]]، لرد [[وینترفل]]، [[محافظ شمال]] و [[دست پادشاه]].
* بانو [[کتلین تالی]] از [[خاندان تالی]] (House Tully)، همسر لرد ادارد.
* [[سانسا استارک]]، بزرگترین دختر ادارد و کتلین.
* [[آریا استارک]]، کوچکترین دختر ادارد و کتلین.
* [[برن استارک]]، سومین پسر ادارد و کتلین.
* [[جان اسنو]]، پسر نامشروع ادارد استارک.
* [[تیریون لنیستر]]، کوتوله، کوچکترین پسر لرد [[تایوین لنیستر]] و برادر [[سرسی لنیستر|ملکه سرسی]].
* [[دنریس تارگرین]]، طوفان زاده، شاهزاده ی دراگون استون و وارث [[خاندان تارگرین]] پس از برادرش [[ویسریس تارگرین سوم|ویسریس]].
 
== جوایز و نامزدی ها ==
 
 
* جایزه لوکاس برای بهترین رمان فانتزی (برنده شد)، سال 1997
* جایزه جهانی فانتزی برای بهترین رمان (نامزد شد)، سال 1997
* جایزه هوگو برای بهترین رمان کوتاه برای رمان کوتاه خون و اژدها (برنده شد)، سال 1997
* جایزه نبولا برای بهترین رمان (نامزد شد)، سال 1997
* جایزه اگنوتوس برای بهترین رمان خارجی (برنده شد)، سال 2003
 
== محصولات جانبی ==
 
 
{{مقاله اصلی|محصولات جانبی}}
 
از داستان این رمان چندین محصول جانبی از جمله کارت بازی، تخته بازی و بازی ایفای نقش ایجاد شده است. همچنین داستان این رمان پایه داستانی فصل اول مجموعه بازی تاج و تخت محصول شبکه HBO می باشد.
 
== انواع چاپ ==
 
 
<gallery>
 
پرونده:AGameOfThrones.jpg|جلد سخت در آمریکا 1996
پرونده:TdF AGOT HC.jpg|جلد سخت نشر بانتام در آمریکا 2002
پرونده:TdF AGOT UKed.png|جلد کاغذی نشر ویاگر در انگلستان 1998
پرونده:TdF AGOT.png|جلد کاغذی در آمریکا 2011
 
</gallery>
 
== منابع ==
 
این صفحه مطالب خود را از سایت Westeros.org برگرفته است.
 
 
{{آثار مارتین}}
{{نایا}}
 
[[رده:کتاب ها]]