سرسی لنیستر: تفاوت میان نسخه‌ها

۲۰۷ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۹ اکتبر ۲۰۱۸
جز
بدون خلاصۀ ویرایش
جزبدون خلاصۀ ویرایش
 
(۶ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد)
خط ۴: خط ۴:
| توضیح_عکس  = سرسی اثر Amoka
| توضیح_عکس  = سرسی اثر Amoka
| القاب  = روشنایی غرب{{سخ}}روسپی{{سخ}}فاحشه ی برادر
| القاب  = روشنایی غرب{{سخ}}روسپی{{سخ}}فاحشه ی برادر
| عنوان      = ملکه ی وارث{{سخ}}محافظ مملکت{{سخ}}[[نایب السلطنه|ملکه ی نایب السلطنه]]{{سخ}}{{اسپویلر|بانوی کسترلی راک}}
| عنوان      = ملکه ی وارث{{سخ}}محافظ مملکت{{سخ}}[[نایب السلطنه|ملکه ی نایب السلطنه]]{{سخ}}بانوی کسترلی راک
| خاندان    =[[خاندان لنیستر]]{{سخ}}[[خاندان براتیون از بارانداز پادشاه]]
| خاندان    =[[خاندان لنیستر]]{{سخ}}[[خاندان براتیون از بارانداز پادشاه]]
| نژاد      =
| نژاد      =
خط ۱۶: خط ۱۶:
| نشان  =
| نشان  =
| بازیگر  = [[لنا هیدی]]
| بازیگر  = [[لنا هیدی]]
| سریال      = [[سریال بازی تاج و تخت - فصل 1|فصل اول]] {{!}} [[سریال بازی تاج و تخت - فصل 2|فصل دوم]] {{!}} [[سریال بازی تاج و تخت - فصل 3|فصل سوم]]
| سریال      = [[سریال بازی تاج و تخت - فصل 1|فصل اول]] {{!}} [[سریال بازی تاج و تخت - فصل 2|فصل دوم]] {{!}} [[سریال بازی تاج و تخت - فصل 3|فصل سوم]]{{!}} [[سریال بازی تاج و تخت - فصل 4|فصل چهارم]] {{!}} [[سریال بازی تاج و تخت - فصل 5|فصل پنجم]] {{!}} [[سریال بازی تاج و تخت - فصل 6|فصل ششم]]
}}
}}


'''سرسی لنیستر''' (Cersei Lanister) فرزند ارشد لرد [[تایوین لنیستر|تایوین]] (Tywin) و بانو [[جوانا لنیستر]] (Joanna Lannister) است، و برادری دوقلو به نام [[جیمی لنیستر]] (Jaime Lannister) دارد. بعد از [[قیام رابرت]] (Robert's Rebellion) او با [[رابرت براتیون]] (Robert Baratheon)، شاه جدید ازدواج کرد و ملکه ی [[هفت پادشاهی]] (Seven Kingdoms) شد. سرسی مادر سه فرزند به نام های [[جافری براتیون|جافری]] (Joffrey)، [[میرسلا براتیون|میرسلا]] (Myrcella) و تامن براتیون (Tommen Baratheon) است. در مجموعه ی تلویزیونی نقش سرسی را لنا هیدی بازی کرده است. {{اسپویلر|سرسی از کتاب [[ضیافتی برای کلاغ ها]] (A Feast for Crows) تبدیل به یکی از شخصیت های اصلی شده است.}}
'''سرسی لنیستر''' (Cersei Lanister) فرزند ارشد لرد [[تایوین لنیستر|تایوین]] (Tywin) و بانو [[جوانا لنیستر]] (Joanna Lannister) است، و برادری دوقلو به نام [[جیمی لنیستر]] (Jaime Lannister) دارد. بعد از [[قیام رابرت]] (Robert's Rebellion) او با [[رابرت براتیون]] (Robert Baratheon)، شاه جدید ازدواج کرد و ملکه ی [[هفت پادشاهی]] (Seven Kingdoms) شد. سرسی مادر سه فرزند به نام های [[جافری براتیون|جافری]] (Joffrey)، [[میرسلا براتیون|میرسلا]] (Myrcella) و تامن براتیون (Tommen Baratheon) است. در مجموعه ی تلویزیونی نقش سرسی را لنا هیدی بازی کرده است. سرسی از کتاب [[ضیافتی برای کلاغ ها]] (A Feast for Crows) تبدیل به یکی از شخصیت های اصلی شده است.


==ظاهر و شخصیت==
==ظاهر و شخصیت==
خط ۳۶: خط ۳۶:


سرسی زنی کاملا زیبا، با ظاهر [[خاندان لنیستر|لنیستری]] کلاسیک است: موهای بلوند، چشمان درخشان سبز، پوست روشن و ظاهری تجملاتی و برازنده. برای دیدن تصاویر بیشتر '''[[:رده:تصاویر سرسی لنیستر|این جا]]''' را ببینید. با این وجود گذر زمان و زایمان هایش اثرش را روی او گذاشته است.
سرسی زنی کاملا زیبا، با ظاهر [[خاندان لنیستر|لنیستری]] کلاسیک است: موهای بلوند، چشمان درخشان سبز، پوست روشن و ظاهری تجملاتی و برازنده. برای دیدن تصاویر بیشتر '''[[:رده:تصاویر سرسی لنیستر|این جا]]''' را ببینید. با این وجود گذر زمان و زایمان هایش اثرش را روی او گذاشته است.
{{اسپویلر|در کتاب ضیافتی برای کلاغ ها او بر اثر نوشیدن زیاد الکل دچار اضافه وزن شده است. او مانند بسیاری از شخصیت های دیگر کتاب خواب هایی می بیند که به نظر پیشگویانه می رسد.}}
در کتاب ضیافتی برای کلاغ ها او بر اثر نوشیدن زیاد الکل دچار اضافه وزن شده است. او مانند بسیاری از شخصیت های دیگر کتاب خواب هایی می بیند که به نظر پیشگویانه می رسد.


==تاریخ==
==تاریخ==


سرسی در واقع فرزند ارشد خانواده است، اگرچه برادر دوقلویش [[جیمی]] لحظاتی بعد به دنیا آمد و بر پاشنه ی او چنگ زد. این دو نه ساله بودند که برادرشان [[تیریون]] به دنیا آمد و با تولدش مادرشان را کشت. این اتفاق موجب دلسردی و افسردگی [[تایوین لنیستر|پدرشان]] شد.  
سرسی در واقع فرزند ارشد خانواده است، اگرچه برادر دوقلویش [[جیمی]] لحظاتی بعد به دنیا آمد و بر پاشنه ی او چنگ زد. این دو نه ساله بودند که برادرشان [[تیریون]] به دنیا آمد و با تولدش مادرشان را کشت. این اتفاق موجب دلسردی و افسردگی [[تایوین لنیستر|پدرشان]] شد.  
{{اسپویلر|
 
[[پرونده:Blood_and_prophecies_by_crisurdiales.jpg‏|بندانگشتی|چپ|250px|سرسی، مگی و [[ملارا هتر اسپون|ملارا]]]]
[[پرونده:Blood_and_prophecies_by_crisurdiales.jpg‏|بندانگشتی|چپ|250px|سرسی، مگی و [[ملارا هتر اسپون|ملارا]]]]
سرسی از کودکی در تسخیر پیشگویی [[مگی|مگی قورباغه]] (Maggy the Frog) بوده است، زن پیری که به داشتن توانایی های جادویی شهرت داشت. این زن به درستی پیشبینی می کند که او با پادشاه ازدواج می کند و این دو متقابلا به هم خیانت خواهند کرد. او مدعی می شود که سرسی مرگ تمام فرزندانش را خواهد دید، فرزندانی که همه پیش از مرگ شاه یا ملکه خواهند شد. و پس از آن که یک ملکه جوان تر و زیباتر همه چیز سرسی را از او می گیرد، والانکار (Valonqar،عبارتی به زبان [[والرین برین]] (High Valyrian) «برای برادر کوچک تر») جان او را خواهد گرفت.  سرسی چنان از این پیشگویی وحشت زده می شود، که دوستش [[ملارا هتر اسپون]] (Melara Hetherspoon) را که موقع پیشگویی حاضر بوده می کشد.سرسی همواره تیریون را به عنوان مصداق والانکار می شناخت و نیز نهایتا به این نتیجه رسید که [[مارجری تایرل]] (Margaery Tyrell) آن ملکه ی جوان تر و زیباتر است.{{رف|ضبک|24}}
سرسی از کودکی در تسخیر پیشگویی [[مگی|مگی قورباغه]] (Maggy the Frog) بوده است، زن پیری که به داشتن توانایی های جادویی شهرت داشت. این زن به درستی پیشبینی می کند که او با پادشاه ازدواج می کند و این دو متقابلا به هم خیانت خواهند کرد. او مدعی می شود که سرسی مرگ تمام فرزندانش را خواهد دید، فرزندانی که همه پیش از مرگ شاه یا ملکه خواهند شد. و پس از آن که یک ملکه جوان تر و زیباتر همه چیز سرسی را از او می گیرد، والانکار (Valonqar،عبارتی به زبان [[والرین برین]] (High Valyrian) «برای برادر کوچک تر») جان او را خواهد گرفت.  سرسی چنان از این پیشگویی وحشت زده می شود، که دوستش [[ملارا هتر اسپون]] (Melara Hetherspoon) را که موقع پیشگویی حاضر بوده می کشد.سرسی همواره تیریون را به عنوان مصداق والانکار می شناخت و نیز نهایتا به این نتیجه رسید که [[مارجری تایرل]] (Margaery Tyrell) آن ملکه ی جوان تر و زیباتر است.{{رف|ضبک|24}}
خط ۶۱: خط ۶۱:
===بازی تاج و تخت===
===بازی تاج و تخت===


[[پرونده:Lannister twins by arkoniel.jpg|بندانگشتی|چپ|300px|دوقلو های لنیستر اثر arkoniel]]


بعد از مرگ [[جان ارن]]، سرسی شوهرش [[رابرت براتیون]] را در سفر به [[وینترفل]] (Winterfell) همراهی کند. زمانی که رابرت و بیشتر حاضرین در قلعه به شکار می روند، سرسی و برادرش [[جیمی لنیستر|جیمی]] در قلعه می مانند. [[برن استارک]] (Bran Stark) این دو را در حین زناکاری می بیند، و در حالی که سرسی اصرار دارد که آن ها باید کاری انجام دهند تا پسربچه آن چه را دیده نزد کسی تعریف نکند، جیمی فورا برن را از برج پایین می اندازد.{{رف|بتت|8}} سرسی جیمی را برای اقدام بی فکرانه اش سرزنش می کند، او معتقد است در حالی که آن ها می توانستند با ترساندن برن را وادار به سکوت کنند اقدام به قتل او احمقانه بوده است.
بعد از مرگ [[جان ارن]]، سرسی شوهرش [[رابرت براتیون]] را در سفر به [[وینترفل]] (Winterfell) همراهی کند. زمانی که رابرت و بیشتر حاضرین در قلعه به شکار می روند، سرسی و برادرش [[جیمی لنیستر|جیمی]] در قلعه می مانند. [[برن استارک]] (Bran Stark) این دو را در حین زناکاری می بیند، و در حالی که سرسی اصرار دارد که آن ها باید کاری انجام دهند تا پسربچه آن چه را دیده نزد کسی تعریف نکند، جیمی فورا برن را از برج پایین می اندازد.{{رف|بتت|8}} سرسی جیمی را برای اقدام بی فکرانه اش سرزنش می کند، او معتقد است در حالی که آن ها می توانستند با ترساندن برن را وادار به سکوت کنند اقدام به قتل او احمقانه بوده است.


هنگامی که کاروان سلطنتی به [[بارانداز پادشاه]] برمی گردد [[جافری براتیون|پرنس جافری]] به یک پسر قصاب به نام [[مایکاه]] (Mycah) حمله می کند، این اقدام [[آریا استارک]] (Arya Stark) و [[نایمریا (دایرولف)|دایرولفش]] (Direwolf) را برمی انگیزاند تا با او مقابله کرده، او را خلع سلاح کنند. جافری نزد والدینش ادعا می کند که آریا و گرگش بدون دلیل به او حمله کرده اند. {{اسپویلر|سرسی جانب او را می گیرد و طبق مجازات باستانی حمله به یک شاهزاده از خانواده ی سلطنتی خواستار قطع یک دست دختربچه می شود. وقتی رابرت امتناع می کند او از برادرش جیمی می خواهد که آریا را برایش بکشد یا قطع دست کند، و از رابطه ی جنسی به عنوان رشوه استفاده می کند. جیمی مخفیانه به دنبال دختربچه می گردد تا خواسته ی خواهرش را انجام دهد ولی نگهبانان [[خاندان استارک|استارک]] زودتر آریا را می یابند.}}
هنگامی که کاروان سلطنتی به [[بارانداز پادشاه]] برمی گردد [[جافری براتیون|پرنس جافری]] به یک پسر قصاب به نام [[مایکاه]] (Mycah) حمله می کند، این اقدام [[آریا استارک]] (Arya Stark) و [[نایمریا (دایرولف)|دایرولفش]] (Direwolf) را برمی انگیزاند تا با او مقابله کرده، او را خلع سلاح کنند. جافری نزد والدینش ادعا می کند که آریا و گرگش بدون دلیل به او حمله کرده اند. سرسی جانب او را می گیرد و طبق مجازات باستانی حمله به یک شاهزاده از خانواده ی سلطنتی خواستار قطع یک دست دختربچه می شود. وقتی رابرت امتناع می کند او از برادرش جیمی می خواهد که آریا را برایش بکشد یا قطع دست کند، و از رابطه ی جنسی به عنوان رشوه استفاده می کند. جیمی مخفیانه به دنبال دختربچه می گردد تا خواسته ی خواهرش را انجام دهد ولی نگهبانان [[خاندان استارک|استارک]] زودتر آریا را می یابند.
رابرت خواسته ی سرسی برای تنبیه شدید بچه را نمی پذیرد، اما سرسی موفق می شود او را قانع کند تا به عنوان تاوان دستور قتل [[لیدی (دایرولف)|دایرولف دیگر]] را بدهد.{{رف|بتت|16}}{{رف|ضبک|30}}
رابرت خواسته ی سرسی برای تنبیه شدید بچه را نمی پذیرد، اما سرسی موفق می شود او را قانع کند تا به عنوان تاوان دستور قتل [[لیدی (دایرولف)|دایرولف دیگر]] را بدهد.{{رف|بتت|16}}{{رف|ضبک|30}}


خط ۸۴: خط ۸۳:
[[تایوین لنیستر|تایوین]] برای آن که بر حماقت های [[جافری براتیون|شاه جافری]] و سرسی پایان دهد تا زمانی که خود بتواند عهده دار وظایف دست پادشاه شود، [[تیریون]] را در این جایگاه منسوب می کند. زمانی که تیریون با نامه ای از جانب پدرشان به [[بارانداز پادشاه]] می رسد، که در آن تیریون به عنوان دست نام گذاری شده است، سرسی به تیریون می گوید که او را به سیاهچال خواهد انداخت. اما تیریون ادعا می کند که می تواند جیمی را آزاد کند و خود را نجات می دهد.{{رف|نش|3}} تیریون در مقام دست تلاش می کند کنترل امور را از دست سرسی در آورد و در نهایت او را مسموم می کند تا او را چند روزی از سر راه کنار بزند. او بسیاری از اقدامات سرسی را خنثی می کند، از جمله آن که ردا طلایی های را که مامور کشتن حرام زادگان رابرت بودند از ادامه ی کارشان باز می دارد.
[[تایوین لنیستر|تایوین]] برای آن که بر حماقت های [[جافری براتیون|شاه جافری]] و سرسی پایان دهد تا زمانی که خود بتواند عهده دار وظایف دست پادشاه شود، [[تیریون]] را در این جایگاه منسوب می کند. زمانی که تیریون با نامه ای از جانب پدرشان به [[بارانداز پادشاه]] می رسد، که در آن تیریون به عنوان دست نام گذاری شده است، سرسی به تیریون می گوید که او را به سیاهچال خواهد انداخت. اما تیریون ادعا می کند که می تواند جیمی را آزاد کند و خود را نجات می دهد.{{رف|نش|3}} تیریون در مقام دست تلاش می کند کنترل امور را از دست سرسی در آورد و در نهایت او را مسموم می کند تا او را چند روزی از سر راه کنار بزند. او بسیاری از اقدامات سرسی را خنثی می کند، از جمله آن که ردا طلایی های را که مامور کشتن حرام زادگان رابرت بودند از ادامه ی کارشان باز می دارد.


در غیاب جیمی، سرسی سایر عشاقش را در بسترش می پذیرد.{{رف|نش|29}} بعد از آن که تیریون [[وایلار]] (Vylarr) و سایر نگهبان شخصی اش را از او می گیرد، سرسی تلاش می کند سه مزدور به نام های [[اسموند کتل بلک|اسموند]] (Osmund) [[اسنی کتل بلک|اسنی]] (Osney) و [[اسفرید کتل بلک]] (Osfryd Kettleblack) را جانشین آن ها کند، اما تیریون از این تصمیم آگاه شده و وفاداری آن ها را می خرد.{{رف|نش|41}}{{اسپویلر|این سه در حقیقت به [[پتایر بیلیش]] (Petyr Baelish) وفادارند ولی نه سرسی و نه تیریون هیچ کدام از این موضوع اطلاعی ندارند.}}
در غیاب جیمی، سرسی سایر عشاقش را در بسترش می پذیرد.{{رف|نش|29}} بعد از آن که تیریون [[وایلار]] (Vylarr) و سایر نگهبان شخصی اش را از او می گیرد، سرسی تلاش می کند سه مزدور به نام های [[اسموند کتل بلک|اسموند]] (Osmund) [[اسنی کتل بلک|اسنی]] (Osney) و [[اسفرید کتل بلک]] (Osfryd Kettleblack) را جانشین آن ها کند، اما تیریون از این تصمیم آگاه شده و وفاداری آن ها را می خرد.{{رف|نش|41}} این سه در حقیقت به [[پتایر بیلیش]] (Petyr Baelish) وفادارند ولی نه سرسی و نه تیریون هیچ کدام از این موضوع اطلاعی ندارند.


تیریون [[میرسلا براتیون|پرنسس میرسلا]] را به [[سان اسپیر]] (Sunspear) می فرستد تا وفاداری [[خاندان مارتل|مارتل ها]] (Martell) را به دست آورد. ضمن آن که روش هوشمندانه اش باعث می شود تا جاسوس سرسی، استاد اعظم [[پایسل]] (Pycell) افشا و گرفتار شود. بعد از سفر میرسلا، سرسی جزء گروهی است که در [[بلوای بارانداز پادشاه]] (Riot of King's Landing) گرفتار می شود. عامل بلوا جمله ی بی فکرانه ای است که سرسی در مورد یک بچه ی مرده به جافری می گوید.{{اسپویلر|جیمی بعد ها شک می کند که واریس (Varys) اطلاعاتی از وقوع این بلوا داشته است، زیرا واریس جز گروه همراه نبوده است.}}
تیریون [[میرسلا براتیون|پرنسس میرسلا]] را به [[سان اسپیر]] (Sunspear) می فرستد تا وفاداری [[خاندان مارتل|مارتل ها]] (Martell) را به دست آورد. ضمن آن که روش هوشمندانه اش باعث می شود تا جاسوس سرسی، استاد اعظم [[پایسل]] (Pycell) افشا و گرفتار شود. بعد از سفر میرسلا، سرسی جزء گروهی است که در [[بلوای بارانداز پادشاه]] (Riot of King's Landing) گرفتار می شود. عامل بلوا جمله ی بی فکرانه ای است که سرسی در مورد یک بچه ی مرده به جافری می گوید. جیمی بعد ها شک می کند که واریس (Varys) اطلاعاتی از وقوع این بلوا داشته است، زیرا واریس جز گروه همراه نبوده است.


زمانی که شاه [[استنیس براتیون]] به [[بارانداز پادشاه]] نزدیک می شود، سرسی تصمیم می گیرد که پسرش [[تامن براتیون|تامن]] را از شهر خارج کند تا در صورت سقوط شهر در امان باشد،اما مردان تیریون راه را بر همراهان تامن می بندند و تامن را اسیر می کنند. سرسی که از اقدامات تیریون عصبانی شده است، دستور می دهد که [[آلایایا]] (Alayaya)، فاحشه ای را که او فکر می کند با تیرون می خوابد، بازداشت کنند و کتک بزنند، و او را به عنوان در ازای بازگشت تامن گروگان می گیرد. او همچنین سر [[بارس بلونت]] (Boros Blount) را به خاطر عدم مقابله با مردان تیریون از گارد پادشاه اخراج می کند. اگر چه کنار زدن بلونت ترسو از گارد پادشاه معدود اقدامات درست سرسی بود، او ا[[سموند کتل بلک]]، مردی همان قدر تو خالی را جانشین سر بارس می کند.{{رف|نش|54}}
زمانی که شاه [[استنیس براتیون]] به [[بارانداز پادشاه]] نزدیک می شود، سرسی تصمیم می گیرد که پسرش [[تامن براتیون|تامن]] را از شهر خارج کند تا در صورت سقوط شهر در امان باشد،اما مردان تیریون راه را بر همراهان تامن می بندند و تامن را اسیر می کنند. سرسی که از اقدامات تیریون عصبانی شده است، دستور می دهد که [[آلایایا]] (Alayaya)، فاحشه ای را که او فکر می کند با تیرون می خوابد، بازداشت کنند و کتک بزنند، و او را به عنوان در ازای بازگشت تامن گروگان می گیرد. او همچنین سر [[بارس بلونت]] (Boros Blount) را به خاطر عدم مقابله با مردان تیریون از گارد پادشاه اخراج می کند. اگر چه کنار زدن بلونت ترسو از گارد پادشاه معدود اقدامات درست سرسی بود، او ا[[سموند کتل بلک]]، مردی همان قدر تو خالی را جانشین سر بارس می کند.{{رف|نش|54}}
خط ۹۳: خط ۹۲:


===یورش شمشیر ها===
===یورش شمشیر ها===
 
[[پرونده:Cersei lannister by daenerys mod-d4dn5lm.jpg|بندانگشتی|چپ|300px|سرسی لنیستر-اثر Elia Fernandez]]
تایوین سرسی را تحت کنترل خود می گیرد و کمی بعد به صراحت اعلام می کند که مخالف حضورش در [[شورای کوچک|شورا]] بوده و خواهان ترتیب دادن ازدواج مجددی برای او با یکی از بین [[ویلاس تایرل]] (Willas Tyrell) [[بالون گریجوی]] (Balon Greyjoy،که همسرش سنی بالا و وضعیت جسمانی بدی دارد) و یا [[ابراین مارتل]] (Oberyn Martell) است. بعد از آن که جافری با رفتار خارج از نزاکتش به تایوین بی احترامی می کند، تایوین خشمگین می شود و منشا تمایلات بدخویانه ی او را جویا می شود. سرسی تلاش می کند تقصیر را گردن رابرت بیندازد، اما بر همه ی کسانی که در آن اتاق حضور دارند از جمله [[کوان لنیستر|سر کوان]] (Ser Kevan) آشکار است که سرسی نیز چنین خلق و خویی دارد.{{رف|یش|19}}
تایوین سرسی را تحت کنترل خود می گیرد و کمی بعد به صراحت اعلام می کند که مخالف حضورش در [[شورای کوچک|شورا]] بوده و خواهان ترتیب دادن ازدواج مجددی برای او با یکی از بین [[ویلاس تایرل]] (Willas Tyrell) [[بالون گریجوی]] (Balon Greyjoy،که همسرش سنی بالا و وضعیت جسمانی بدی دارد) و یا [[ابراین مارتل]] (Oberyn Martell) است. بعد از آن که جافری با رفتار خارج از نزاکتش به تایوین بی احترامی می کند، تایوین خشمگین می شود و منشا تمایلات بدخویانه ی او را جویا می شود. سرسی تلاش می کند تقصیر را گردن رابرت بیندازد، اما بر همه ی کسانی که در آن اتاق حضور دارند از جمله [[کوان لنیستر|سر کوان]] (Ser Kevan) آشکار است که سرسی نیز چنین خلق و خویی دارد.{{رف|یش|19}}


{{اسپویلر|جافری در شب ازدواجش کشته می شود و سرسی برادرش [[تیریون لنیستر]] و همسر او [[سانسا استارک]] (Sansa Stark) را متهم می کند، و به اشتباه آن ها را عامل قتل می پندارد.{{رف|یش|60}} تیریون اسیر می شود و سانسا از بارانداز پادشاه می گریزد. سرسی سر [[گرگور کلگان]] (Gregor Clegane) را قهرمان خودش می نامد تا در صورت برگزاری مجاکمه با مبارزه از جانب او بجنگد.{{رف|یش|66}} این اقدام موجب می شود که [[ابراین مارتل]] که خواهرش سال ها پیش به دست سر گرگور کشته شده بود قهرمان تیریون شود. ابراین در نبرد کشته می شود و سر گرگور زخمی کشنده بر می دارد.{{رف|یش|70}}}}
جافری در شب ازدواجش کشته می شود و سرسی برادرش [[تیریون لنیستر]] و همسر او [[سانسا استارک]] (Sansa Stark) را متهم می کند، و به اشتباه آن ها را عامل قتل می پندارد.{{رف|یش|60}} تیریون اسیر می شود و سانسا از بارانداز پادشاه می گریزد. سرسی سر [[گرگور کلگان]] (Gregor Clegane) را قهرمان خودش می نامد تا در صورت برگزاری مجاکمه با مبارزه از جانب او بجنگد.{{رف|یش|66}} این اقدام موجب می شود که [[ابراین مارتل]] که خواهرش سال ها پیش به دست سر گرگور کشته شده بود قهرمان تیریون شود. ابراین در نبرد کشته می شود و سر گرگور زخمی کشنده بر می دارد.{{رف|یش|70}}


===ضیافتی برای کلاغ ها===
===ضیافتی برای کلاغ ها===


{{اسپویلر|زمانی که پدرش، [[تایوین لنیستر|تایوین]] کشته می شود، آخرین مانع سرسی برای تصاحب قدرت از بین می رود. سرسی جایگاهش را به عنوان [[نایب السلطنه]] (Regent) پسرش باز پس می گیرد. [[تامن براتیون|تامن]]، شاه هشت ساله کاملا مطیع سرسی است. او همچنین به عنوان مسن ترین فرزند تایوین بانوی [[کسترلی راک]] نام گذاشته می شود. سرسی که اکنون تمام قدرت را در اختیار و به هیچ قیدی محدود نیست، احساس می کند که فرصت دارد ثابت کند که حتی از پدرش نیز حاکم بهتری است. او حکومتش را با قرار دادن هواداران و مامورانش در شورای کوچک تامن شروع می کند. او ترتیباتی را که پیش از آن تایوین برقرار کرده بود از بین می برد و توصیه های تند ولی صحیح عمویش [[کوان لنیستر|سر کوان]] را نادیده می گیرد. او دچار کم خوابی می شود و در معدود زمان استراحتش نیز کابوس هایی می بیند از [[تیریون لنیستر|ایمپ]] و تخت آهنین که او را از پا در می آورد.{{رف|ضبک|3}}
زمانی که پدرش، [[تایوین لنیستر|تایوین]] کشته می شود، آخرین مانع سرسی برای تصاحب قدرت از بین می رود. سرسی جایگاهش را به عنوان [[نایب السلطنه]] (Regent) پسرش باز پس می گیرد. [[تامن براتیون|تامن]]، شاه هشت ساله کاملا مطیع سرسی است. او همچنین به عنوان مسن ترین فرزند تایوین بانوی [[کسترلی راک]] نام گذاشته می شود. سرسی که اکنون تمام قدرت را در اختیار و به هیچ قیدی محدود نیست، احساس می کند که فرصت دارد ثابت کند که حتی از پدرش نیز حاکم بهتری است. او حکومتش را با قرار دادن هواداران و مامورانش در شورای کوچک تامن شروع می کند. او ترتیباتی را که پیش از آن تایوین برقرار کرده بود از بین می برد و توصیه های تند ولی صحیح عمویش [[کوان لنیستر|سر کوان]] را نادیده می گیرد. او دچار کم خوابی می شود و در معدود زمان استراحتش نیز کابوس هایی می بیند از [[تیریون لنیستر|ایمپ]] و تخت آهنین که او را از پا در می آورد.{{رف|ضبک|3}}


سرسی مشکوک می شود که متحدان قدرتمندش [[خاندان تایرل|تایرل ها]] (Tyrell) که اکنون با ازدواج تامن و [[مارجری تایرل|مارجری]] خویشاوند شده اند، تلاش دارند که کنترل مملکت رو بر عهده بگیرند. این شک از سکه ای متعلق به ریچ شروع می شود، که [[کیبورن]] (Qyburn) در سلولی که تیریون قبل از فرارش در آن اسیر بوده است یافته است.{{رف|ضبک|7}}
سرسی مشکوک می شود که متحدان قدرتمندش [[خاندان تایرل|تایرل ها]] (Tyrell) که اکنون با ازدواج تامن و [[مارجری تایرل|مارجری]] خویشاوند شده اند، تلاش دارند که کنترل مملکت رو بر عهده بگیرند. این شک از سکه ای متعلق به ریچ شروع می شود، که [[کیبورن]] (Qyburn) در سلولی که تیریون قبل از فرارش در آن اسیر بوده است یافته است.{{رف|ضبک|7}}
خط ۱۱۸: خط ۱۱۷:
با این وجود تمام نقشه های سرسی زمانی که [[گنجشک اعظم]] او را به خاطر چندین جرم، از جمله قتل سپتون اعظم قبلی دستگیر می کند نقش بر آب می شود. سپتون اعظم که به حقیقت اعتراف [[اسنی کتل بلک]] مشکوک است او را شکنجه می کند، و زمانی که سرسی از سلول اسنی دیدار می کند، اسنی حقیقت را فاش می کند.
با این وجود تمام نقشه های سرسی زمانی که [[گنجشک اعظم]] او را به خاطر چندین جرم، از جمله قتل سپتون اعظم قبلی دستگیر می کند نقش بر آب می شود. سپتون اعظم که به حقیقت اعتراف [[اسنی کتل بلک]] مشکوک است او را شکنجه می کند، و زمانی که سرسی از سلول اسنی دیدار می کند، اسنی حقیقت را فاش می کند.


وزرای سرسی دولت را اداره می کنند، در حال که خود او منتظر برگزاری محاکمه در [[سپت بزرگ بیلور]] است. آن ها از عمویش سر [[کوان لنیستر]] میخواهند که جای او را به عنوان [[نایب السلطنه]] بگیرد، و [[ارباب کشتی ها|لرد دریاسلارش]] [[آوران واترز]] به همراه ناوگان گرانبهای جدید می گریزد. سرسی که به گناهانی بزرگ متهم است، تنها امیدش به قهرمان [[گارد پادشاه]] است که در محاکمه در جانب او بجنگد. او درخواستی احساسی به جیمی می فرستد، که جیمی می سوزاند و پاسخ نمی دهد.{{رف|ضبک|43}}}}
وزرای سرسی دولت را اداره می کنند، در حال که خود او منتظر برگزاری محاکمه در [[سپت بزرگ بیلور]] است. آن ها از عمویش سر [[کوان لنیستر]] میخواهند که جای او را به عنوان [[نایب السلطنه]] بگیرد، و [[ارباب کشتی ها|لرد دریاسلارش]] [[آوران واترز]] به همراه ناوگان گرانبهای جدید می گریزد. سرسی که به گناهانی بزرگ متهم است، تنها امیدش به قهرمان [[گارد پادشاه]] است که در محاکمه در جانب او بجنگد. او درخواستی احساسی به جیمی می فرستد، که جیمی می سوزاند و پاسخ نمی دهد.{{رف|ضبک|43}}


===رقصی با اژدهایان===
===رقصی با اژدهایان===


{{اسپویلر|سرسی کماکان زندانی مذهب باقی می ماند. او برای آن که به ملاقاتی ها دسترسی داشته باشد، تصمیم می گیرد نزد سپتون اعظم به رابطه با پسر عمویش [[لنسل لنیستر]] و هر سه برادر[[ خاندان کتل بلک|کتل بلک]] اعتراف کند، زیرا می داند چنین گناهانی برایش به قیمت دادن سرش تمام نمی شود.
{{اسپویلر|
[[پرونده:MarcSimonetti Atonement.jpg|بندانگشتی|چپ|350px|پیاده‌روی پشیمانی [[سرسی لنیستر]] از [[سپت بیلور اعظم]] تا [[قبعه سرخ]]-اثر Marc Simonetti]]
سرسی کماکان زندانی مذهب باقی می ماند. او برای آن که به ملاقاتی ها دسترسی داشته باشد، تصمیم می گیرد نزد سپتون اعظم به رابطه با پسر عمویش [[لنسل لنیستر]] و هر سه برادر[[ خاندان کتل بلک|کتل بلک]] اعتراف کند، زیرا می داند چنین گناهانی برایش به قیمت دادن سرش تمام نمی شود.


او فرمانش به اسنی کتل بلک برای کشتن سپتون اعظم قبلی، یا هر گونه همکاری در مرگ شاه [[رابرت براتیون|رابرت]] را تکذیب می کند. سپتون اعظم حاضر می شود به او یک ملاقاتی در هر روز بدهد. سپس سرسی خبر جراحت [[میرسلا براتیون|میرسلا]] و مرگ [[آریس اکهارت]] (Arys Oakheart) را می شنود، که باعث می شود یک جای خالی در گارد پادشاه ایجاد شود. سرسی به [[کیبورن|لرد کیبورن]] خبر می دهد که زمان موعود فرا رسیده است.{{رف|ربا|54}}
او فرمانش به اسنی کتل بلک برای کشتن سپتون اعظم قبلی، یا هر گونه همکاری در مرگ شاه [[رابرت براتیون|رابرت]] را تکذیب می کند. سپتون اعظم حاضر می شود به او یک ملاقاتی در هر روز بدهد. سپس سرسی خبر جراحت [[میرسلا براتیون|میرسلا]] و مرگ [[آریس اکهارت]] (Arys Oakheart) را می شنود، که باعث می شود یک جای خالی در گارد پادشاه ایجاد شود. سرسی به [[کیبورن|لرد کیبورن]] خبر می دهد که زمان موعود فرا رسیده است.{{رف|ربا|54}}
خط ۱۴۲: خط ۱۴۳:
{{نقل قول|زمانی که تو بازی تاج و تخت را بازی می کنی، یا می بری یا می میری، هیچ حد وسطی وجود ندارد.{{رف|بتت|45}}|سرسی به [[ادارد استارک]]}}
{{نقل قول|زمانی که تو بازی تاج و تخت را بازی می کنی، یا می بری یا می میری، هیچ حد وسطی وجود ندارد.{{رف|بتت|45}}|سرسی به [[ادارد استارک]]}}


{{اسپویلر|
 
{{نقل قول|من صبر کردم، و او هم می تواند صبر کند، من نصف عمرم را صبر کردم. او نقش یک دختر وظیفه شناس، یک عروس کم رو، یک همسر راضی را بازی کرده بود. او دستمالی های مستانه ی [[رابرت براتیون|رابرت]]، حسادت های جیمی، تمسخر [[رنلی براتیون|رنلی]]، [[واریس]] و خنده هایش و دندان ساییدن های پایان ناپذیر [[استنیس]] را تحمل کرده بود. او با [[جان ارن]]، [[ادارد استارک]] و [[تیریون|برادر کوتوله ی]] خائن، وحشی و قاتلش مقابله کرده بود، در حالی که به خودش قول می داد نوبت او هم خواهد رسید. اگر [[مارجری تایرل]] فکر می کند می تواند در ساعت خورشیدم، سرم را شیره بمالد، سخت در اشتباه است.{{رف|ضبک|24}}|اندیشه های سرسی در مورد حکومت به عنوان نایب السلطنه تا رسیدن [[تامن براتیون|تامن]] به سن قانونی}}}}
{{نقل قول|من صبر کردم، و او هم می تواند صبر کند، من نصف عمرم را صبر کردم. او نقش یک دختر وظیفه شناس، یک عروس کم رو، یک همسر راضی را بازی کرده بود. او دستمالی های مستانه ی [[رابرت براتیون|رابرت]]، حسادت های جیمی، تمسخر [[رنلی براتیون|رنلی]]، [[واریس]] و خنده هایش و دندان ساییدن های پایان ناپذیر [[استنیس]] را تحمل کرده بود. او با [[جان ارن]]، [[ادارد استارک]] و [[تیریون|برادر کوتوله ی]] خائن، وحشی و قاتلش مقابله کرده بود، در حالی که به خودش قول می داد نوبت او هم خواهد رسید. اگر [[مارجری تایرل]] فکر می کند می تواند در ساعت خورشیدم، سرم را شیره بمالد، سخت در اشتباه است.{{رف|ضبک|24}}|اندیشه های سرسی در مورد حکومت به عنوان نایب السلطنه تا رسیدن [[تامن براتیون|تامن]] به سن قانونی}}


{{اسپویلر|{{نقل قول|من یک ماده شیرم، در برابرشان فروتنی نخواهم کرد.{{رف|ربا|65}}|سرسی، پیش از آن که او را در سپت بزرگ بیلور برهنه و لخت کنند.}}}}
{{اسپویلر|{{نقل قول|من یک ماده شیرم، در برابرشان فروتنی نخواهم کرد.{{رف|ربا|65}}|سرسی، پیش از آن که او را در سپت بزرگ بیلور برهنه و لخت کنند.}}}}
خط ۱۵۳: خط ۱۵۴:
{{اسپویلر|{{نقل قول|سرسی به مهربانی [[میگور تارگرین اول|شاه میگوره]] (King Maegor)، به از خود گذشتگی [[ایگان تارگرین پنجم|ایگان نالایق]] (Aegon the Unworthy)، به خردمندی [[ایریس تارگرین دوم|ایریس دیوانه]] (Mad Aerys). او هیچ وقت یک توهین را فراموش نمی کند، واقعی یا توهمی. او احتیاط را بزدلی و اختلاف نظر را مبارزه طلبی تصور می کند. و او حریص است. حریص برای عشق، برای افتخار و برای عشق.{{رف|ربا|22}}|تیریون در مورد خواهرش به [[گریف جوان]]}}}}
{{اسپویلر|{{نقل قول|سرسی به مهربانی [[میگور تارگرین اول|شاه میگوره]] (King Maegor)، به از خود گذشتگی [[ایگان تارگرین پنجم|ایگان نالایق]] (Aegon the Unworthy)، به خردمندی [[ایریس تارگرین دوم|ایریس دیوانه]] (Mad Aerys). او هیچ وقت یک توهین را فراموش نمی کند، واقعی یا توهمی. او احتیاط را بزدلی و اختلاف نظر را مبارزه طلبی تصور می کند. و او حریص است. حریص برای عشق، برای افتخار و برای عشق.{{رف|ربا|22}}|تیریون در مورد خواهرش به [[گریف جوان]]}}}}


{{اسپویلر|{{نقل قول|خواهرشان ممکن بود خود را لرد [[تایوین]] با پستان تصور کند، اما او اشتباه می کرد. پدرشان به سرسختی و بی رحمی یک کوه یخ بود، در حالی که سرسی تماما آتش وحشی بود، خصوصا زمانی که مورد مخالفت قرار گیرد... او کمبود عقل ندارد ولی او هیچ قوه ی قضاوتی و هیچ صبری ندارد.{{رف|ضبک|16}}|جیمی لنیستر در مورد توان رهبری خواهرش}}}}
{{نقل قول|خواهرشان ممکن بود خود را لرد [[تایوین]] با پستان تصور کند، اما او اشتباه می کرد. پدرشان به سرسختی و بی رحمی یک کوه یخ بود، در حالی که سرسی تماما آتش وحشی بود، خصوصا زمانی که مورد مخالفت قرار گیرد... او کمبود عقل ندارد ولی او هیچ قوه ی قضاوتی و هیچ صبری ندارد.{{رف|ضبک|16}}|جیمی لنیستر در مورد توان رهبری خواهرش}}


{{اسپویلر|{{نقل قول|هر مردی در ابتدا یک طعمه است، و همین طور هر دوشیزه‌ای. حتی کسانی که خودشون را بازیگر می دونند. سرسی، برای مثال  فکر می کنه که زیرکه، ولی در حقیقت او کاملا قابل پیش بینی است. قدرتش به زیباییش، خاندانش و ثروت آن بستگی دارد. تنها اولی در حقیقت متعلق به خودشه، و اون هم به زودی ترکش می کند. اون وقت دلم برایش می سوزد. او قدرت رو می خواد، ولی ایده ای ندارد که زمانی که آن را تصاحب کرد، با آن چه کار خواهد کرد.{{رف|یش|68}}|[[لیتل فینگر]] در مورد سرسی بازی تاج و تخت}}}}
{{نقل قول|هر مردی در ابتدا یک طعمه است، و همین طور هر دوشیزه‌ای. حتی کسانی که خودشون را بازیگر می دونند. سرسی، برای مثال  فکر می کنه که زیرکه، ولی در حقیقت او کاملا قابل پیش بینی است. قدرتش به زیباییش، خاندانش و ثروت آن بستگی دارد. تنها اولی در حقیقت متعلق به خودشه، و اون هم به زودی ترکش می کند. اون وقت دلم برایش می سوزد. او قدرت رو می خواد، ولی ایده ای ندارد که زمانی که آن را تصاحب کرد، با آن چه کار خواهد کرد.{{رف|یش|68}}|[[لیتل فینگر]] در مورد سرسی بازی تاج و تخت}}


{{اسپویلر|{{نقل قول|سرسی یک فاحشه ی دروغگو است. [[لنسل لنیستر|لنسل]] و [[اسموند کتل بلک]] و احتمالا [[مون بوی]] او را ک... تا جایی که من می دونم.{{رف|ضبک|8}}|تیریون به جیمی}}}}
{{نقل قول|سرسی یک فاحشه ی دروغگو است. [[لنسل لنیستر|لنسل]] و [[اسموند کتل بلک]] و احتمالا [[مون بوی]] او را ک... تا جایی که من می دونم.{{رف|ضبک|8}}|تیریون به جیمی}}


{{اسپویلر|{{نقل قول|این سر من یک مقام لردی می ارزد... در وستروس، نصف یک دنیا آن ورتر. زمانی که تو اونجا برسی، فقط استخوان و کرم ها باقی موندند. خواهر عزیزم تکذیب می کند که سر مال من است و سرت را موقع گرفتن جایزه ات کلاه می گذارد. می دونی که ملکه ها چطورند. ک... های بی وفا، اکثر اون ها و سرسی بدترینشون.{{رف|ربا|57}}|گوینده}}}}
{{اسپویلر|{{نقل قول|این سر من یک مقام لردی می ارزد... در وستروس، نصف یک دنیا آن ورتر. زمانی که تو اونجا برسی، فقط استخوان و کرم ها باقی موندند. خواهر عزیزم تکذیب می کند که سر مال من است و سرت را موقع گرفتن جایزه ات کلاه می گذارد. می دونی که ملکه ها چطورند. ک... های بی وفا، اکثر اون ها و سرسی بدترینشون.{{رف|ربا|57}}|گوینده}}}}