سرسی لنیستر: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
بدون خلاصۀ ویرایش
جزبدون خلاصۀ ویرایش
جزبدون خلاصۀ ویرایش
 
خط ۶۴: خط ۶۴:
بعد از مرگ [[جان ارن]]، سرسی شوهرش [[رابرت براتیون]] را در سفر به [[وینترفل]] (Winterfell) همراهی کند. زمانی که رابرت و بیشتر حاضرین در قلعه به شکار می روند، سرسی و برادرش [[جیمی لنیستر|جیمی]] در قلعه می مانند. [[برن استارک]] (Bran Stark) این دو را در حین زناکاری می بیند، و در حالی که سرسی اصرار دارد که آن ها باید کاری انجام دهند تا پسربچه آن چه را دیده نزد کسی تعریف نکند، جیمی فورا برن را از برج پایین می اندازد.{{رف|بتت|8}} سرسی جیمی را برای اقدام بی فکرانه اش سرزنش می کند، او معتقد است در حالی که آن ها می توانستند با ترساندن برن را وادار به سکوت کنند اقدام به قتل او احمقانه بوده است.
بعد از مرگ [[جان ارن]]، سرسی شوهرش [[رابرت براتیون]] را در سفر به [[وینترفل]] (Winterfell) همراهی کند. زمانی که رابرت و بیشتر حاضرین در قلعه به شکار می روند، سرسی و برادرش [[جیمی لنیستر|جیمی]] در قلعه می مانند. [[برن استارک]] (Bran Stark) این دو را در حین زناکاری می بیند، و در حالی که سرسی اصرار دارد که آن ها باید کاری انجام دهند تا پسربچه آن چه را دیده نزد کسی تعریف نکند، جیمی فورا برن را از برج پایین می اندازد.{{رف|بتت|8}} سرسی جیمی را برای اقدام بی فکرانه اش سرزنش می کند، او معتقد است در حالی که آن ها می توانستند با ترساندن برن را وادار به سکوت کنند اقدام به قتل او احمقانه بوده است.


هنگامی که کاروان سلطنتی به [[بارانداز پادشاه]] برمی گردد [[جافری براتیون|پرنس جافری]] به یک پسر قصاب به نام [[مایکاه]] (Mycah) حمله می کند، این اقدام [[آریا استارک]] (Arya Stark) و [[نایمریا (دایرولف)|دایرولفش]] (Direwolf) را برمی انگیزاند تا با او مقابله کرده، او را خلع سلاح کنند. جافری نزد والدینش ادعا می کند که آریا و گرگش بدون دلیل به او حمله کرده اند. {{اسپویلر|سرسی جانب او را می گیرد و طبق مجازات باستانی حمله به یک شاهزاده از خانواده ی سلطنتی خواستار قطع یک دست دختربچه می شود. وقتی رابرت امتناع می کند او از برادرش جیمی می خواهد که آریا را برایش بکشد یا قطع دست کند، و از رابطه ی جنسی به عنوان رشوه استفاده می کند. جیمی مخفیانه به دنبال دختربچه می گردد تا خواسته ی خواهرش را انجام دهد ولی نگهبانان [[خاندان استارک|استارک]] زودتر آریا را می یابند.}}
هنگامی که کاروان سلطنتی به [[بارانداز پادشاه]] برمی گردد [[جافری براتیون|پرنس جافری]] به یک پسر قصاب به نام [[مایکاه]] (Mycah) حمله می کند، این اقدام [[آریا استارک]] (Arya Stark) و [[نایمریا (دایرولف)|دایرولفش]] (Direwolf) را برمی انگیزاند تا با او مقابله کرده، او را خلع سلاح کنند. جافری نزد والدینش ادعا می کند که آریا و گرگش بدون دلیل به او حمله کرده اند. سرسی جانب او را می گیرد و طبق مجازات باستانی حمله به یک شاهزاده از خانواده ی سلطنتی خواستار قطع یک دست دختربچه می شود. وقتی رابرت امتناع می کند او از برادرش جیمی می خواهد که آریا را برایش بکشد یا قطع دست کند، و از رابطه ی جنسی به عنوان رشوه استفاده می کند. جیمی مخفیانه به دنبال دختربچه می گردد تا خواسته ی خواهرش را انجام دهد ولی نگهبانان [[خاندان استارک|استارک]] زودتر آریا را می یابند.
رابرت خواسته ی سرسی برای تنبیه شدید بچه را نمی پذیرد، اما سرسی موفق می شود او را قانع کند تا به عنوان تاوان دستور قتل [[لیدی (دایرولف)|دایرولف دیگر]] را بدهد.{{رف|بتت|16}}{{رف|ضبک|30}}
رابرت خواسته ی سرسی برای تنبیه شدید بچه را نمی پذیرد، اما سرسی موفق می شود او را قانع کند تا به عنوان تاوان دستور قتل [[لیدی (دایرولف)|دایرولف دیگر]] را بدهد.{{رف|بتت|16}}{{رف|ضبک|30}}


خط ۸۳: خط ۸۳:
[[تایوین لنیستر|تایوین]] برای آن که بر حماقت های [[جافری براتیون|شاه جافری]] و سرسی پایان دهد تا زمانی که خود بتواند عهده دار وظایف دست پادشاه شود، [[تیریون]] را در این جایگاه منسوب می کند. زمانی که تیریون با نامه ای از جانب پدرشان به [[بارانداز پادشاه]] می رسد، که در آن تیریون به عنوان دست نام گذاری شده است، سرسی به تیریون می گوید که او را به سیاهچال خواهد انداخت. اما تیریون ادعا می کند که می تواند جیمی را آزاد کند و خود را نجات می دهد.{{رف|نش|3}} تیریون در مقام دست تلاش می کند کنترل امور را از دست سرسی در آورد و در نهایت او را مسموم می کند تا او را چند روزی از سر راه کنار بزند. او بسیاری از اقدامات سرسی را خنثی می کند، از جمله آن که ردا طلایی های را که مامور کشتن حرام زادگان رابرت بودند از ادامه ی کارشان باز می دارد.
[[تایوین لنیستر|تایوین]] برای آن که بر حماقت های [[جافری براتیون|شاه جافری]] و سرسی پایان دهد تا زمانی که خود بتواند عهده دار وظایف دست پادشاه شود، [[تیریون]] را در این جایگاه منسوب می کند. زمانی که تیریون با نامه ای از جانب پدرشان به [[بارانداز پادشاه]] می رسد، که در آن تیریون به عنوان دست نام گذاری شده است، سرسی به تیریون می گوید که او را به سیاهچال خواهد انداخت. اما تیریون ادعا می کند که می تواند جیمی را آزاد کند و خود را نجات می دهد.{{رف|نش|3}} تیریون در مقام دست تلاش می کند کنترل امور را از دست سرسی در آورد و در نهایت او را مسموم می کند تا او را چند روزی از سر راه کنار بزند. او بسیاری از اقدامات سرسی را خنثی می کند، از جمله آن که ردا طلایی های را که مامور کشتن حرام زادگان رابرت بودند از ادامه ی کارشان باز می دارد.


در غیاب جیمی، سرسی سایر عشاقش را در بسترش می پذیرد.{{رف|نش|29}} بعد از آن که تیریون [[وایلار]] (Vylarr) و سایر نگهبان شخصی اش را از او می گیرد، سرسی تلاش می کند سه مزدور به نام های [[اسموند کتل بلک|اسموند]] (Osmund) [[اسنی کتل بلک|اسنی]] (Osney) و [[اسفرید کتل بلک]] (Osfryd Kettleblack) را جانشین آن ها کند، اما تیریون از این تصمیم آگاه شده و وفاداری آن ها را می خرد.{{رف|نش|41}}{{اسپویلر|این سه در حقیقت به [[پتایر بیلیش]] (Petyr Baelish) وفادارند ولی نه سرسی و نه تیریون هیچ کدام از این موضوع اطلاعی ندارند.}}
در غیاب جیمی، سرسی سایر عشاقش را در بسترش می پذیرد.{{رف|نش|29}} بعد از آن که تیریون [[وایلار]] (Vylarr) و سایر نگهبان شخصی اش را از او می گیرد، سرسی تلاش می کند سه مزدور به نام های [[اسموند کتل بلک|اسموند]] (Osmund) [[اسنی کتل بلک|اسنی]] (Osney) و [[اسفرید کتل بلک]] (Osfryd Kettleblack) را جانشین آن ها کند، اما تیریون از این تصمیم آگاه شده و وفاداری آن ها را می خرد.{{رف|نش|41}} این سه در حقیقت به [[پتایر بیلیش]] (Petyr Baelish) وفادارند ولی نه سرسی و نه تیریون هیچ کدام از این موضوع اطلاعی ندارند.


تیریون [[میرسلا براتیون|پرنسس میرسلا]] را به [[سان اسپیر]] (Sunspear) می فرستد تا وفاداری [[خاندان مارتل|مارتل ها]] (Martell) را به دست آورد. ضمن آن که روش هوشمندانه اش باعث می شود تا جاسوس سرسی، استاد اعظم [[پایسل]] (Pycell) افشا و گرفتار شود. بعد از سفر میرسلا، سرسی جزء گروهی است که در [[بلوای بارانداز پادشاه]] (Riot of King's Landing) گرفتار می شود. عامل بلوا جمله ی بی فکرانه ای است که سرسی در مورد یک بچه ی مرده به جافری می گوید.{{اسپویلر|جیمی بعد ها شک می کند که واریس (Varys) اطلاعاتی از وقوع این بلوا داشته است، زیرا واریس جز گروه همراه نبوده است.}}
تیریون [[میرسلا براتیون|پرنسس میرسلا]] را به [[سان اسپیر]] (Sunspear) می فرستد تا وفاداری [[خاندان مارتل|مارتل ها]] (Martell) را به دست آورد. ضمن آن که روش هوشمندانه اش باعث می شود تا جاسوس سرسی، استاد اعظم [[پایسل]] (Pycell) افشا و گرفتار شود. بعد از سفر میرسلا، سرسی جزء گروهی است که در [[بلوای بارانداز پادشاه]] (Riot of King's Landing) گرفتار می شود. عامل بلوا جمله ی بی فکرانه ای است که سرسی در مورد یک بچه ی مرده به جافری می گوید. جیمی بعد ها شک می کند که واریس (Varys) اطلاعاتی از وقوع این بلوا داشته است، زیرا واریس جز گروه همراه نبوده است.


زمانی که شاه [[استنیس براتیون]] به [[بارانداز پادشاه]] نزدیک می شود، سرسی تصمیم می گیرد که پسرش [[تامن براتیون|تامن]] را از شهر خارج کند تا در صورت سقوط شهر در امان باشد،اما مردان تیریون راه را بر همراهان تامن می بندند و تامن را اسیر می کنند. سرسی که از اقدامات تیریون عصبانی شده است، دستور می دهد که [[آلایایا]] (Alayaya)، فاحشه ای را که او فکر می کند با تیرون می خوابد، بازداشت کنند و کتک بزنند، و او را به عنوان در ازای بازگشت تامن گروگان می گیرد. او همچنین سر [[بارس بلونت]] (Boros Blount) را به خاطر عدم مقابله با مردان تیریون از گارد پادشاه اخراج می کند. اگر چه کنار زدن بلونت ترسو از گارد پادشاه معدود اقدامات درست سرسی بود، او ا[[سموند کتل بلک]]، مردی همان قدر تو خالی را جانشین سر بارس می کند.{{رف|نش|54}}
زمانی که شاه [[استنیس براتیون]] به [[بارانداز پادشاه]] نزدیک می شود، سرسی تصمیم می گیرد که پسرش [[تامن براتیون|تامن]] را از شهر خارج کند تا در صورت سقوط شهر در امان باشد،اما مردان تیریون راه را بر همراهان تامن می بندند و تامن را اسیر می کنند. سرسی که از اقدامات تیریون عصبانی شده است، دستور می دهد که [[آلایایا]] (Alayaya)، فاحشه ای را که او فکر می کند با تیرون می خوابد، بازداشت کنند و کتک بزنند، و او را به عنوان در ازای بازگشت تامن گروگان می گیرد. او همچنین سر [[بارس بلونت]] (Boros Blount) را به خاطر عدم مقابله با مردان تیریون از گارد پادشاه اخراج می کند. اگر چه کنار زدن بلونت ترسو از گارد پادشاه معدود اقدامات درست سرسی بود، او ا[[سموند کتل بلک]]، مردی همان قدر تو خالی را جانشین سر بارس می کند.{{رف|نش|54}}